لَقَدْ كَانَ فِيْ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّاُولِى الْاَلْبَابِۗ مَا كَانَ حَدِيْثًا يُّفْتَرٰى وَلٰكِنْ تَصْدِيْقَ الَّذِيْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَّهُدًى وَّرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُّؤْمِنُوْنَ ࣖ ( يوسف: ١١١ )
لَقَدْ
بيترديد
كَانَ
بود
فِى
در
قَصَصِهِمْ
حکایتهایشان
عِبْرَةٌ
درس عبرت
لِّأُو۟لِى
برای درست اندیشان
ٱلْأَلْبَٰبِۗ
برای درست اندیشان
مَا
نیست
كَانَ
نیست
حَدِيثًا
سخني
يُفْتَرَىٰ
که به دروغ بافته شود
وَلَٰكِن
بلکه
تَصْدِيقَ
تصدیق کننده
ٱلَّذِى
آنکه
بَيْنَ
بين
يَدَيْهِ
دو دست او
وَتَفْصِيلَ
و شرح و توضیح
كُلِّ
هر
شَىْءٍ
چيزي
وَهُدًى
و هدايت
وَرَحْمَةً
و رحمت
لِّقَوْمٍ
براي گروهي
يُؤْمِنُونَ
ايمان ميآورند
Laqad kaana fee qasasihim 'ibratul li ulil albaa; maa kaana hadeesany yuftaraa wa laakin tasdeeqal lazee baina yadihi wa tafseela kulli shai'inw wa hudanw wa rahmatal liqawminy yu'minoon
یقیناً در داستانهایشان عبرتی برای خردمندان است، این (قرآن) سخنی نبود که (به دروغ) بافته شود، بلکه تصدیقکنندۀ کتابهای است که پیش از آن است، و بیانکننده (و شرح) هر چیز است، و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان میآورند.