وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْمًا وَزُورًا و كافران گفتند: «اين [قرآن] دروغي بيش نيست كه [محمد] خود آن را به هم بافته است، و گروهي ديگر او را بر آن ياري دادهاند». به درستي كه ستم و دروغ به ميان آوردهاند.
وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا و گفتند:«افسانههاي پيشينيان است كه آن را باز نوشته است، و چنين افسانههايي سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده ميشود».
قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا بگو:«آن را ذاتي فرو فرستاده است كه هر رازنهاني را كه در آسمانها و زمين است ميداند. بيگمان او آمرزگار و مهربان است».
(4) وقتی صحتِ توحید، و بطلانِ شرک را، با دلیل قاطع و روشن ثابت نمود؛ درستی و صحتِ رسالت، و باطل بودنِ گفتۀ کسی که با آن مخالفت ورزیده و بر آن اعتراض کرده است را، نیز اثبات نمود و فرمود: (﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡكٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَيۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا﴾)کفرِ کافران باعث شد تا در مورد قرآن و پیامبر بگویند: این قرآن، دروغی است که محمد آن را ساخته و پرداخته کرده است، و به خدا نسبت داده، و گروهی دیگر او را بر این کار یاری کردهاند. خداوند سخن آنها را رد نمود، و بیان کرد که این، تکبر و لجاجت و عینِ ستمگری و دروغگویی آنان است، و چنین چیزی در عقل کسی نمیگنجد؛ چرا که آنها پیامبر صلی الله علیه وسلم را بیشتر از همۀ مردم میشناسند، و کمالِ صداقت و امانتداری و نیکوکاری او را میدانند. و امکان ندارد که پیامبر و هیچ مخلوق دیگری از طرف خود، چیزی مانند این قرآن را -که بزرگترین و بالاترین سخن است- بیاورد؛ و پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد هیچ کسی نرفته است تا او را در ساختن قرآن یاری نماید؛ بلکه کافران این سخن را، از روی ستمگری و دروغگویی میگویند.
(5) و ازجمله گفتههای کافران در مورد قرآن، این است که گفتند: آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده است، (﴿أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾) افسانههای پیشینیان است که مردم از دهان یکدیگر فرا میگیرند، و هر یک آن را نقل مینماید، و محمد از کسی خواسته است تا این افسانهها را برایش بنویسد، (﴿فَهِيَ تُمۡلَىٰ عَلَيۡهِ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلٗا﴾) و چنین افسانههایی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده میشود. کافران در این سخنِ خود، مرتکب چند گناه بزرگ شدند که عبارتند از: 1- آنها پیامبر صلی الله علیه وسلم را -که نیکوترین و راستگوترین مردم بود- به دروغگویی و جسارت متهم کردند. 2- در مورد قرآن -که راستترین و بزرگترین سخن است-گفتند: دروغ و افترا است. 3- نیز گفتند آنها میتوانند همانند این قرآن را بیاورند، و مخلوقِ ناقص میتواند با خالقی که از هر جهت کامل است، در یکی از صفاتش که کلام است، برابری کند و مانند آن را بیاورد. 4- درحالی که پیامبر صلی الله علیه وسلم را میشناختند، و بیشتر و بهتر از همۀ مردم میدانستند که او نوشتن بلد نیست، و به نزد کسی که نوشتن بلد است، نمیرود، اما باز هم چنین خیالی را در سر میپروراندند.
(6) بنابراین خداوند سخن آنها را رد نمود و فرمود: (﴿قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِي يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) بگو: ذاتی این قرآن را نازل کرده است که علم و آگاهی او، همۀ چیزهای پنهان و پیدایی را که در آسمانها و زمین است، فرا گرفته است. همانگونه که فرموده است:﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ﴾ و بیگمان آن را پروردگار جهانیان نازل کرده، و روح الأمین [=جبریل] آن را بر قلب تو نازل نموده است تا از بیمدهندگان باشی. خداوند حجت را بر مشرکین اقامه نموده است؛ زیرا ذاتی که قرآن را نازل نموده، علم و آگاهیاش همه چیز را احاطه کرده است. پس محال است مخلوقی به دروغ این قرآن را ساخته باشد، و به خدا نسبت داده، و بگوید: این از جانب خدا است! در حالی که از طرف خدا نیست، و ریختنِ خونِ مخالفان خود، و گرفتنِ اموالشان را حلال بداند، و ادعا نماید که خداوند این را به او گفته است، درحالی که خداوند همه چیز را میداند، با وجود این او را یاری و کمک نماید، و بر دشمنانش پیروز گرداند، و بر جان و سرزمین آنها مسلط گرداند. پس هیچ کس نمیتواند این قرآن را انکار کند، مگر اینکه نخست علم الهی را انکار کند، سپس قرآن را انکار نماید. و هیچ گروهی از انسانها بر این باور نیستند، جز فلاسفۀ دهری که خدا را قبول ندارند. و ذکر علمِ همه جانبه و فراگیر الهی، آنها را بر اندیشیدن در قرآن تحریک مینماید؛ و اگر آنها در قرآن بیندیشند، از علم و احکام الهی چیزهایی را میبینند که قاطعانه دلالت مینماید قرآن از سوی دانای پنهان و پیدا نازل شده است. و با اینکه کافران توحید و رسالت را انکار کردند، اما لطف خداوندی آنها را رها نکرد، و بر آنان ستم ننمود؛ بلکه آنان را به توبه و بازگشت به سوی خود فرا خواند، و به آنان نوید داد که اگر توبه کنند و به سوی خدا بازگردند، آمرزش و رحمت الهی آنها را در بر خواهد گرفت. (﴿إِنَّهُۥ كَانَ غَفُورٗا﴾) بیگمان، خداوند آمرزنده است؛ یعنی مرتکبانِ جنایت و گناهان را میآمرزد، به شرطی که اسبابِ آمرزش را فراهم آورند. و اسباب آمرزش، دست کشیدن و بازآمدن از گناهان و توبه کردن است.(﴿رَّحِيمٗا﴾) و با آنان مهربان است؛ چراکه فوراً آنان را عذاب نمیدهد، درحالیکه آنها موجبات عذاب را فراهم آوردهاند. و با آنها مهربان است؛ چون توبۀ آنان را، پس از آنکه مرتکب گناه شدند، میپذیرد؛ و گناهان گذشتۀ آنان را از بین برده، و نیکیهایشان را میپذیرد. و کسی را که از نزد او گریخته، چون باز آید، او را در نزد خود میپذیرد، و حسناتش را قبول میکند، و به وی روی میآورد، و به جایگاه مطیعان و منیبان میرساند.