و (به او فرمان دادیم که) دستهای از شاخههای (باریک) را برگیر، پس با آن (همسرت را) بزن، و سوگند خود را مشکن، بیگمان ما او را شکیبا یافتیم، چه بندۀ خوبی، که بسیار رجوع کننده بود.
English Sahih:
[We said], "And take in your hand a bunch [of grass] and strike with it and do not break your oath." Indeed, We found him patient, an excellent servant. Indeed, he was one repeatedly turning back [to Allah]. (Sad [38] : 44)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
آنگاه که ایوب علیه السلام بر همسرش خشم گرفت، و سوگند یاد کرد که او را با صد ضربه شلاق بزند، به او گفتیم: - ای ایوب- یک دسته از شاخههای باریک بگیر و با آن او را بزن، بهراستیکه ما او را در برابر مصیبتی که به او رساندیم شکیبا یافتیم. او چه بندۀ نیکویی بود؛ زیرا بسیار بهسوی الله بازمیگشت.
2 Islamhouse
و [به او فرمان دادیم:] «دستهای گیاه برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگندت را [که در هنگام خشم یاد کرده بودی] نشکن. به راستی، ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بندهای بود [و] بیتردید، بسیار توبهکار بود.
3 Tafsir as-Saadi
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ؛ و از بنده ما ايوب ياد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد که : مرا شيطان به رنج و عذاب افکنده است. ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ؛ پايت را بر زمين بکوب : اين آبي است براي شست و شو و اين آبي است سرد براي آشاميدن. وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ؛ و به او خانواده اش و همچند آن از ديگر ياران را عطا کرديم و اين خود، رحمتي از ما بود و براي خردمندان اندرزي. وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ دسته اي از چوبهاي باريک به دست گير و با آن بزن و سوگند خويش را مشکن او را بنده اي صابر يافتيم او که همواره روي به درگاه ما داشت چه نيکو بنده اي بود. (41) (﴿وَٱذۡكُرۡ عَبۡدَنَآ أَيُّوبَ﴾) و در این کتاب بندۀ ما ایوب را به بهترین وجه به یاد آور، و او را با بهترین شیوه ستایش کن. آنگاه که رنج و زیان به او رسید، پس او بر رنج و مشقت شکیبایی کرد و به سوی هیچ کسی غیر از پروردگارش شکایت نبرد، و به هیچ کسی جز او پناه نیاورد. (﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ﴾) هنگامی که پروردگارش را به فریاد خواند و با شکایت به درگاهش ـ نه درگاه کسی دیگر ـ او را صدا زد و گفت: پروردگارا! (﴿أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلشَّيۡطَٰنُ بِنُصۡبٖ وَعَذَابٍ﴾) همانا شیطان به من امری مشقّت آور و طاقت فرسا و عذاب دهنده رسانده است. شیطان بر جسد او مسلط شد و در آن دمید تا اینکه غدههایی در بدنش پدید آمد، سپس از آن غدهها چرک و خونابه بیرون جهید و بسیار حالت سختی به او دست داد، و همچنین خانواده و اموالش نابود شد و ازبین رفتند.
(42) پس به او گفته شد: (﴿ٱرۡكُضۡ بِرِجۡلِكَ﴾) پای خود را به زمین بکوب تا از آن چشمهای برایت بجوشد که از آن برای شستشوی بدنت استفاده کنی و از آن بنوشی، و آنگاه بیماری و ناراحتی از تو دور شود. پس این کار را کرد و خداوند او را شفا داد.
(43) (﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ أَهۡلَهُۥ﴾) و خانوادهاش را به او بخشیدیم. گفته شده که خداوند خانواده و فرزندانش را دوباره زنده کرد. (﴿وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ﴾) و همسان آنها را همراهِ آنان در دنیا به او دادیم، و خداوند او را بینیاز کرد و به او مالی بزرگ بخشید. (﴿رَحۡمَةٗ مِّنَّا﴾) رحمتی از جانب ما برای بندۀ ما ایوب بود که صبر کرد؛ پس به پاداش آن از رحمت خویش در دنیا و آخرت به او پاداش دادیم. (﴿وَذِكۡرَىٰ لِأُوۡلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾) و تا خردمندان از حالت ایوب پند بیاموزند و عبرت بگیرند و بدانند که هر کس بر سختی شکیبایی ورزد، خداوند پاداشی زودرس در دنیا و آخرت به او میدهد؛ و هرگاه او را به فریاد بخواند، دعایش را میپذیرد.
(44) (﴿وَخُذۡ بِيَدِكَ ضِغۡثٗا﴾) و دستهای از شاخههای باریک خرما یا انگور را بگیر، (﴿فَٱضۡرِب بِّهِۦ وَلَا تَحۡنَثۡ﴾) و با آن او را بزن و سوگند خود را مشکن. مفسران گفتهاند که ایّوب در بیماری و رنج خود، به خاطر برخی کارها بر همسرش خشمگین شد، آنگاه سوگند خورد که اگر خداوند او را شفا بدهد، صد ضربۀ شلّاق به او خواهد زد. وقتی خداوند او را شفا داد، از آنجا که همسرش صالح بود و با ایوب رفتار خوبی داشت، خدا بر هردو رحم نمود و به ایوب دستور داد که او را با دستهای از شاخههای نازک که صد شاخه باشند، یک ضربه بزند و سوگندش را این گونه عملی کند. (﴿إِنَّا وَجَدۡنَٰهُ صَابِرٗا﴾) همانا ما ایّوب را شکیبا یافتیم؛ یعنی او را به بیماری و سختی بزرگی گرفتار کردیم، و او به خاطر خدا شکیباییورزید. (﴿نِّعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ﴾) ایّوب چه بندۀ خوبی بود که مقام عبودیت را در حالت خوشی و ناخوشی و سختی و راحتی به طور کامل پاسداری میکرد. (﴿إِنَّهُۥٓ أَوَّابٞ﴾) بیگمان او بسیار به سوی خدا باز میگشت، و در همۀ کارهای دینی و دنیویاش رو به سوی خدا داشت؛ پروردگارش را بسیار یاد میکرد و دعا مینمود، و نسبت به او محبت میورزید و او را عبادت میکرد.
4 Abdolmohammad Ayati
دستهاى از چوبهاى باريك به دست گير و با آن بزن و سوگند خويش را مشكن. او را بندهاى صابر يافتيم. او كه همواره روى به درگاه ما داشت چه نيكو بندهاى بود
5 Abolfazl Bahrampour
[و به او گفتيم براى وفا به سوگند:] يك دستهاى تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن. همانا ما او را صبور يافتيم. چه نيكو بندهاى بود! به راستى او بسيار [به سوى خدا] بازگشت كننده بود
6 Baha Oddin Khorramshahi
و [به او به رعایت عهدی که کرده بود، گفتیم] دستهای چوب ترکه به دستت بگیر، و با آن [همسرت را فقط یک بار] بزن، و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه نیکو بندهای که تواب بود
7 Hussain Ansarian
و [به او گفتیم: چون سوگند خورده ای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بسته ای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و (ایوب را گفتیم) دستهای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بندهای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود
9 Mohammad Kazem Moezzi
و بگیر با دست خویش دستهای (بستهای) پس بزن بدان و سوگند نشکن همانا یافتیمش شکیبائی چه خوب بندهای است او همانا او است بسیار بازگشتکننده
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
[و به او گفتيم:] «يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن.» ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكوبندهاى! به راستى او توبهكار بود
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و (به او گفتیم:) «یک بسته ترکهی نازک نرم به دستت بگیر. پس (همسرت را) با آن (به نرمی) بزن و سوگند(ت) را مشکن.» ما همواره او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بندهای! بهراستی او بسیار بازگشتکننده (سوی ما) است
12 Mohsen Gharaati
[او سوگند یاد کرده بود که به خاطر تخلّف همسرش، او را تنبیه کند؛ امّا چون همسرش وفادار بود به او گفتیم:] «دستهاى از شاخههاى نازک گیاه به دست خود بگیر و با آن بزن، [تا بدن همسرت آزرده نشود.] و سوگند را مشکن!» ما ایوب را صابر یافتیم. او بندهى خوبى بود، زیرا بسیار به درگاه ما روی میآورد
13 Mostafa Khorramdel
(ایّوب سوگند خورده بود که یکی از افراد خانوادهاش را تنبیه کند و چندین ضربهی چوب بزند. ما برای رفع این مشکل نیز بدو دستور دادیم) بستهای (از چوبهای نازک، یا رشتهی خرما، و یا ساقههای گندم و همانند آن) را برگیر و (او را) با آن بزن، و سوگند خود را مشکن. (و با کمترین اذیّت و آزاری قسم خویش را به مرحلهی اجرا درآور). ما ایّوب را شکیبا یافتیم. چه بندهی خوبی بود! او بسیار توبه و استغفار سر میداد
14 Naser Makarem Shirazi
(و به او گفتیم:) بستهای از ساقههای گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم؛ چه بنده خوبی که بسیار بازگشتکننده (به سوی خدا) بود
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و به دست خود دستهاى گياه برگير پس با آن بزن و سوگند مشكن. ما او را شكيبا يافتيم، نيك بندهاى بود، همانا بسيار بازگردنده [به ما] بود