يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاء كَالْمُهْلِ روزي که آسمان چون فلز گداخته گردد ،
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ و کوهها چون پشم ،
وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا و هيچ خويشاوندي از حال خويشاوند خود نپرسد ،
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ يکديگر را برابر چشمشان آرند گناهکار دوست دارد که خويشتن را باز، خردبه فرزندانش ،
وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ و زنش و برادرش ،
وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ و عشيره اش که او را مکان داده است ،
وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ و همه آنها که در روي زمينند ، و نجات يابد.
كَلَّا إِنَّهَا لَظَى هرگز نه ، که آن شعله آتش است ،
نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى پوست سر را مي کند ،
تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى هر که را که به حق پشت کرد و از فرمان سر پيچيد به خود مي خواند ،
وَجَمَعَ فَأَوْعَى و آن را که گرد مي آورد و مي اندوخت.
(8 - 9) (﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ﴾) روز قیامت روزی است که در آن، این چیزهای بزرگ به وقوع میپیوندد، و آسمان از بس که تکه و پاره میگردد و هراس آن را فرامیگیرد، مانند مس گداخته میشود. (﴿وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ﴾) و کوهها مانند پشم رنگین و حلّاجی شده خواهند شد، و بعد از آن به گرد و غباری پراکنده تبدیل میشوند و از بین میروند. وقتی آشفتگی و اضطراب، این جرمها و جمادات بزرگ را فرامیگیرد، پس در مورد بندۀ ضعیفی که بار سنگین گناهان را بر دوش میکشد چه گمان میبری؟
(10 - 14) آیا نباید دلش از جای درآید و عقلش را از دست بدهد و همه او را فراموش کنند؟ بنابراین فرمود: (﴿وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا)) و هيچ دوست و خويشاوندي از حال خويشاوندي ديگر نميپرسد ((يُبَصَّرُونَهُمۡ﴾) و هیچ دوست و خویشاوندی از حال خویشاوندی دیگر نمیپرسد، خویشاوند خویشاوندش را میبیند اما هرگز به این فکر نمیکند که از حال او جویا شود و نه دربارۀ زندگی و دوستی خودشان سخنی میگویند، بلکه هرکس فقط به فکر خودش است. (﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيه﴾) فرد گناهکار آرزو میکند که کاش میشد برای رهایی از عذاب آن روز، فرزندان خود را فدا سازد ((وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ﴾) و همسر و برادرش ((وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ﴾) و نیز فامیل و قبیلهای که در دنیا یکدیگر را یاری و کمک مینمودند. پس در قیامت هیچ کس به کسی دیگر فایدهای نمیرساند، و هیچ کس شفاعت نمیکند مگر با اجازۀ خدا. بلکه مجرمی که مستحق عذاب است اگر همۀ کسانی را که میشناسد فدا کند، (﴿وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ﴾) و همۀ کسانی را که روی زمین هستند فدا نماید تا نجات یابد، این کار برایش فایدهای نخواهد داشت.
(15 - 18) (﴿كَلَّآ﴾) هیچ چاره و یاوری ندارند؛ فرمان عذاب بر آنها قطعی شده، و سود و فایدۀ خویشاوندان و دوستان از بین رفته است. (﴿إِنَّهَا لَظَىٰ﴾) این آتش سوزان و سراپا شعله است ((نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ﴾) که پوست اعضای ظاهری و باطنی را میکَنَد. (﴿تَدۡعُواۡ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ﴾) دوزخ کسی را به سوی خود فرا میخواند که از پیروی کردن از حق روی برگردانده و اعراض کرده و به آن توجّهی ننموده، و اموال و دارائی را روی هم انباشته و آن را نگاهداری نموده است، و آنچه را که به سود اوست و آتش را از او دور مینماید از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنین کسانی را به سوی خودش فرامیخواند، و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.