قَالُوْا يٰٓاَبَانَآ اِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوْسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَاَكَلَهُ الذِّئْبُۚ وَمَآ اَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ كُنَّا صٰدِقِيْنَ ( يوسف: ١٧ )
Qaaloo yaaa abaanaaa innaa zahabnaa nastabiqu wa taraknaa Yoosufa 'inda mataa'inaa fa akhalahuz zi'b, wa maaa anta bimu'minil lanaa wa law kunnaa saadiqeen
حسین تاجی گله داری:
گفتند: «ای پدر ما! همانا ما رفتیم که مسابقه دهیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاشتیم، پس گرگ او را خورد، و تو (هرگز سخن) ما را باور نخواهی کرد، هر چند راستگو باشیم».
English Sahih:
They said, "O our father, indeed we went racing each other and left Joseph with our possessions, and a wolf ate him. But you would not believe us, even if we were truthful." (Yusuf [12] : 17)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
گفتند: ای پدر ما، ما برای مسابقۀ دو و تیراندازی رفتیم، و یوسف را کنار لباسها و توشههایمان گذاشتیم تا از آنها محافظت کند، آنگاه گرگ او را خورد، و تو سخن ما را باور نمیکنی، هر چند واقعا در آنچه که به تو خبر دادیم راستگو باشیم.