Skip to main content

اِذْ دَخَلُوْا عَلَيْهِ فَقَالُوْا سَلٰمًاۗ قَالَ اِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُوْنَ   ( الحجر: ٥٢ )

idh
إِذْ
When
هنگامي كه
dakhalū
دَخَلُوا۟
they entered
وارد شده اند
ʿalayhi
عَلَيْهِ
upon him
بر او
faqālū
فَقَالُوا۟
and said
پس گفتند
salāman
سَلَٰمًا
"Peace"
سلام
qāla
قَالَ
He said
گفت
innā
إِنَّا
"Indeed we
همانا ما
minkum
مِنكُمْ
(are) of you
از شما
wajilūna
وَجِلُونَ
afraid"
بیمناکان

Iz dakhaloo 'alaihi faqaaloo salaaman qaala innaa minkum wajiloon

حسین تاجی گله داری:

چون بر او وارد شدند، و سلام گفتند. (ابراهیم) گفت: «همانا ما از شما می‌ترسیم»

English Sahih:

When they entered upon him and said, "Peace." [Abraham] said, "Indeed, we are fearful [i.e., apprehensive] of you." (Al-Hijr [15] : 52)

1 Mokhtasar Farsi (Persian)

آن‌گاه که بر او وارد شدند، و به او گفتند: سلام، و او به نیکوتر از درودشان به آنها پاسخ داد، و گوساله‌ای بریان برای‌شان پیش آورد تا از آن بخورند، زیرا گمان کرده بود که انسان هستند، اما وقتی از آن نخوردند، گفت: همانا ما از شما می‌ترسیم.