26. شعراء آیه 122
وَاِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيْزُ الرَّحِيْمُ ࣖ ( الشعراء: ١٢٢ )
Wa inna Rabbaka la huwal 'Azeezur Raheem
حسین تاجی گله داری:
و بیتردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
English Sahih:
And indeed, your Lord – He is the Exalted in Might, the Merciful. (Ash-Shu'ara [26] : 122)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و - ای رسول- همانا پروردگارت همان ذات شکستناپذیری است که از دشمنانش انتقام میگیرد، و نسبت به توبهکاران آنها مهربان است.
2 Islamhouse
و بیتردید، پروردگارت همان شکستناپذیر مهربان است.
3 Tafsir as-Saadi
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند.
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ چون برادرشان نوح به آنان گفت:«آيا پروا نميداريد؟»
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ همانا من برايتان رسولي امين هستم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.
وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ من در مقابل اين دعوت هيچ مزدي از شما نميخواهم مزد من جز بر پروردگار جهانيان نيست.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ پس از خداوند بترسيد و از من اطاعت كنيد.
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ گفتند:«آيا به تو ايمان بياوريم حال آنكه فرومايگان از تو پيروي كردهاند؟».
قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ گفت:«من چه ميدانم آنان چه ميكردهاند؟».
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ حساب ايشان- اگر ميدانيد- جز بر عهدة پروردگار نيست.
وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ و من مؤمنان را طرد نخواهم كرد.
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ من جز بيم دهندهاي آشكار نيستم.
قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ گفتند:«اي نوح! اگر پايان ندهي سنگسار خواهي شد».
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ گفت:«پروردگارا! بيگمان قومم مرا تكذيب كردند».
فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ پس ميان من و آنان داوري كن، و من كساني از مؤمنان را كه با من هستند نجات بده.
فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ پس او و كساني را كه با وي بودند در كشتي انباشته نجات داديم.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ و بعد از اين بازماندگان را غرق كرديم.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ بيگمان در اين نشانهاي است، و بيشترشان مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ و بيگمان پروردگارت توانا و مهربان است.
(105 - 110) خداوند متعال با اشاره به تکذیب شدنِ نوح از سوی قومش، و جوابی که نوح به آنان داد، و نیز با بیان سرنوشت همگی آنان، فرمود: (﴿كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ﴾) قوم نوح همۀ پیامران را تکذیب کردند؛ چون تکذیب نوح، به مثابۀ تکذیبِ همۀ پیامبران است؛ زیرا همۀ پیامبران بر یک دعوت هستند، و خبر واحدی را میرسانند. پس تکذیبِ یکی از پیامبران، به معنی تکذیبِ حقیقتی است که آنها آوردهاند. (﴿إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ نُوحٌ﴾) و برادر نَسَبیِ خود، نوح را تکذیب کردند، وقتی که به آنها گفت: (﴿أَلَا تَتَّقُونَ﴾) آیا از خدا نمیترسید تا بر اثر ترس و پروای الهی، بت پرستی را رها کرده، و خالصانه خدا را بپرستید؟! خداوند، پیامبری را به میان هر قومی مبعوث کرده باشد، آن را از میان همان قوم انتخاب کرده است؛ یعنی آن پیامبر، فردی از همان قوم بوده است، تا برای آنان سخت و ناخوشایند نباشد که از وی تبعیت نمایند. نیز تا اصل و نَسَب ایشان را بشناسند، و نیازی به این نداشته باشند که در مورد اصل و نسب وی تحقیق نمایند. پس نوح بسیار با مهربانی ـ همانطور که شیوۀ همۀ پیامبران است ـ خطاب به آنها گفت: آیا از خدا پروا نمیدارید؟ (﴿إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ﴾) همانا من، برایتان رسولی امین هستم. و چون او بهطور مخصوص به سوی آنها فرستاده شده بود، میبایست آنچه را که آورده بود، بپذیرند، و به آن ایمان بیاورند، و سپاس خداوند را به جای آورند که این پیامبر بزرگوار را، به آنان اختصاص داده است. امین بودن او، اقتضا مینماید که چیز ناحقی را به خدا نسبت ندهد، و وحی الهی را اضافه یا کم نکند. نیز امین بودنش، ایجاب میکند که آنها خبرش را تصدیق نمایند، و از دستورش اطاعت کنند. (﴿فَٱتَّقُواۡ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾) پس از خدا بترسید، و در آنچه شما را بدان فرمان میدهد، و یا از آن نهی میکند، از او اطاعت کنید؛ چرا که او، پیامبری امین است، در نتیجه باید از وی اطاعت نمایید. بنابراین با فای سببیه آن را ذکر کرد، و سببی را که موجب اطاعت است، بیان نمود. سپس نبودنِ مانع را، بیان کرد و فرمود: (﴿وَمَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ﴾) و درمقابل این دعوت، هیچ مزدی از شما نمیخواهم، مبادا که همچون تاوانی بر شما سنگینی کند. (﴿إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) مزد من، جز بر پروردگار جهانیان نیست. من با این دعوت، امیدوارم که به او نزدیک شوم، و پاداش فراوان به دست آورم. من خیرخواه شما هستم، و چیزی که از شما میخواهم، این است که راه راست را درپیش بگیرید. (﴿فَٱتَّقُواۡ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾) نوح ـ علیه السلام ـ این را تکرار نمود، و بارها قومش را دعوت کرد، و تا مدتی طولانی درمیان آنها ماند. همانطور که خداوند متعال فرموده است:﴿فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا﴾ او نهصد و پنجاه سال میان قومش باقی ماند. و ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوۡتُ قَوۡمِي لَيۡلٗا وَنَهَارٗا فَلَمۡ يَزِدۡهُمۡ دُعَآءِيٓ إِلَّا فِرَارٗا﴾ گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز دعوت کردم، اما دعوت کردنِ آنها از سوی من، جز گریز چیزی به آنها نیفزود.
(111) قوم نوح، برای رد کردنِ دعوت او، و مخالفت نمودن با وی، بهانهای را عَلَم کردند که صلاحیت ندارد بدان تمسک جست. پس گفتند: چگونه ما از تو پیروی کنیم، در حالی که جز افراد فرومایه و بیارزش را در کنارت نمیبینیم! با این تکبر و عدم پذیرش حق، خودبزرگبینی و جهالتشان نسبت به حقایق شناخته میشود؛ زیرا اگر هدف آنها پیروی از حق بود، ولی اشکال و شکی در دعوت او موجود بود، میگفتند: درستی و صحت آنچه را که آوردهای، به طرقی که آدمی را به صحت آن میرساند، برای ما بیان کن. و اگر آنها واقعاً میاندیشیدند، میدانستند که پیروانِ نوح، برگزیدگان و خردمندان و افرادی دارای اخلاق و رفتار خوب هستند، و فرومایه کسی است که عقلش سلب شده، و پرستش سنگها را نیک دانسته، و راضی شده است تا برای آن سجده ببرد، و آن را صدا بزند، و از پذیرفتنِ دعوت پیامبران خودداری کند. و به محض اینکه یکی از دو متخاصمین، سخن باطل را بر زبان آورد ـ قطع نظر از درست بودن دعوای طرفش ـ فاسد و پوچ بودن سخنش شناخه میشود. پس قوم نوح که در پاسخ به دعوت وی گفتند: (﴿أَنُؤۡمِنُ لَكَ وَٱتَّبَعَكَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ﴾) آیا به تو ایمان بیاوریم، حال آنکه فرومایگان از تو پیروی کردهاند، این سخن را اصل و پایهای برای رد کردن دعوت او قرار دادند، و همه کس باطل بودنِ این سخن را میداند. پس میدانیم که آنها گمراه و در اشتباه بودهاند، گرچه ما معجزات نوح و دعوت بزرگش را ندیدهایم که موجبِ یقین و باور قطعی به راستگویی و صحت آنچه آورده است، میباشد.
(112 - 115) نوح علیه السلام گفت: (﴿وَمَا عِلۡمِي بِمَا كَانُواۡ يَعۡمَلُونَ إِنۡ حِسَابُهُمۡ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّيۖ لَوۡ تَشۡعُرُونَ﴾) من نمیدانم آنان چه میکردهاند؛ یعنی اعمال و حسابشان با خداست، و وظیفۀ من فقط تبلیغ و رساندنِ پیام الهی است. و شما آنها را بگذارید، و کاری به آنها نداشته باشید. اگر آنچه من برایتان آوردهام حق است، از آن پیروی کنید؛ و عمل هر کس برای خودش میباشد. آنها از روی تکبر و سرکشی، از نوح خواستند که مؤمنان را از خود براند و دور کند، تا آنها ایمان بیاورند. پس نوح گفت: (﴿وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾) من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد، چون آنها سزاوار طرد و توهین نیستند، بلکه آنها سزاوار آنند که با سخن و عمل، به خوبی با آنها رفتار شود، و مورد بزرگداشت قرار گیرند. همانطور که خداوند متعال فرموده است:﴿وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۖ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ﴾ و چون کسانی به نزد تو آمدند که به آیات ما ایمان میآورند، پس بگو:«درودتان باد! پروردگارتان رحمت و مهربانی را بر خود مقرر نموده است.» (﴿إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ﴾) من فقط بیم دهندهای هستم که پیام الهی را میرسانم؛ و برای خیر و صلاح بندگان میکوشم؛ و اختیاری از خود ندارم؛ و همۀ کارها در دست خداست.
(116) نوح ـ علیه السلام ـ شب و روز، و به طور سرّی و علنی، به دعوت آنها ادامه داد. اما دعوت آنها، چیزی جز تنفر و بیزاری بر آنان نیفزود. (﴿قَالُواۡ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰنُوحُ﴾) گفتند: «ای نوح! اگر از دعوت ما به سوی خدای یگانه دست برنداری، (﴿لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمَرۡجُومِينَ﴾) قطعاً سنگسار خواهی شد.» یعنی به بدترین صورت، تو را با سنگ خواهیم کشت، همانطور که سگ کشته میشود. هلاکشان باد! چه عکس العمل بدی از خود نشان دادند! آنها به اندرزگوی امین -که از خودشان نسبت به آنها مهربانتر و دلسوزتر بود- بدترین پاداش را دادند. و چون ستم آنها به اوج رسید، و کفرشان شدت گرفت، پیامبرشان آنان را نفرین کرد، نفرینی که همه را فراگرفت. پس گفت:﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا﴾ پروردگارا! از کافران هیچ کسی را بر روی زمین باقی مگذار...
(117 - 118) و در اینجا نوح گفت: (﴿قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوۡمِي كَذَّبُونِ فَٱفۡتَحۡ بَيۡنِي وَبَيۡنَهُمۡ فَتۡحٗا﴾) «پروردگارا! همانا قومم مرا تکذیب کردند، پس میان من و آنان چنانکه باید، کار را یکسره کن.» یعنی هر کدام از ما را که متجاوز است، هلاک و نابود گردان. و او میدانست که قومش متجاوز و ستمگرند، بنابراین فرمود: (﴿وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِيَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾) و من و مؤمنانی را که با من هستند، نجات بده.
(119 - 122) (﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ﴾) او و همراهانش را، در کشتی پر از انسانها و حیوانها، نجات دادیم. (﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِينَ﴾) و به جز نوح و مؤمنانی که همراه او بودند، بقیۀ قوم را هلاک و غرق کردیم. (﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ﴾) بیگمان در نجات یافتن نوح و پیروانش، و هلاک ساختن کسانی که او را تکذیب کردند، نشانهای است که بر راستگویی پیامبران و صحت آنچه آوردهاند، و باطل بودن آنچه دشمنان تکذیب کننده بر آن هستند، دلالت مینماید. (﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ﴾) پروردگارت تواناست، و دشمنان را با قدرت خود مغلوب ساخت، و با طوفان و سیل هلاکشان کرد. (﴿ٱلرَّحِيمُ﴾) و پروردگارت نسبت به دوستانش مهربان است، و نوح و همراهان مؤمنِ او را نجات داد.
4 Abdolmohammad Ayati
هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است
5 Abolfazl Bahrampour
و همانا پروردگار توست كه تواناى مهربان است
6 Baha Oddin Khorramshahi
و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است
7 Hussain Ansarian
و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است
9 Mohammad Kazem Moezzi
و همانا پروردگار تو است عزّتمند مهربان
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و در حقيقت، پروردگار تو همان شكستناپذير مهربان است
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و بیگمان پروردگارت بهراستی همان کانون عزت (و) رحمتگر بر ویژگان است
12 Mohsen Gharaati
و همانا پروردگارت شكستناپذیر و مهربان است
13 Mostafa Khorramdel
مسلّماً پروردگار تو چیره و توانا (بر انتقام از ستمکاران) و مهربان (در حق پرهیزگاران) است
14 Naser Makarem Shirazi
و پروردگار تو عزیز و رحیم است
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و همانا پروردگار تو هموست تواناى بىهمتا و مهربان