قَالَتْ يٰٓاَيُّهَا الْمَلَؤُا اَفْتُوْنِيْ فِيْٓ اَمْرِيْۚ مَا كُنْتُ قَاطِعَةً اَمْرًا حَتّٰى تَشْهَدُوْنِ ( النمل: ٣٢ )
qālat
قَالَتْ
She said
گفت
yāayyuhā
يَٰٓأَيُّهَا
"O
اي
l-mala-u
ٱلْمَلَؤُا۟
chiefs!
سران
aftūnī
أَفْتُونِى
Advise me
نظر خود را بگویید به من
fī
فِىٓ
in
در
amrī
أَمْرِى
my affair
کارم
mā
مَا
Not
نبوده ام
kuntu
كُنتُ
I would be
نبوده ام
qāṭiʿatan
قَاطِعَةً
the one to decide
تصمیم گیرنده، فیصله دهنده
amran
أَمْرًا
any matter
امری
ḥattā
حَتَّىٰ
until
تا اين كه
tashhadūni
تَشْهَدُونِ
you are present with me"
نزد من حاضر و ناظر باشید
Qaalat yaaa aiyuhal mala'u aftoonee fee amree maa kuntu qaati'atan amran hattaa tashhhaddon
حسین تاجی گله داری:
(ملکه) گفت: «ای بزرگان، در کار من رأی دهید، که من هیچ کار مهمی را بدون حضور (و مشورت) شما تصمیم نگرفتهام (و انجام ندادهام)»
English Sahih:
She said, "O eminent ones, advise me in my affair. I would not decide a matter until you witness [for] me." (An-Naml [27] : 32)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
ملکه گفت: ای سران و بزرگان، وجه درست کارم را بر من آشکار کنید، که من کاری را بدون اینکه شما را حاضر کنم و نظرتان را در مورد آن آشکار کنید انجام ندادهام.