Skip to main content

وَحَاۤجَّهٗ قَوْمُهٗ ۗقَالَ اَتُحَاۤجُّوْۤنِّيْ فِى اللّٰهِ وَقَدْ هَدٰىنِۗ وَلَآ اَخَافُ مَا تُشْرِكُوْنَ بِهٖٓ اِلَّآ اَنْ يَّشَاۤءَ رَبِّيْ شَيْـًٔا ۗوَسِعَ رَبِّيْ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۗ اَفَلَا تَتَذَكَّرُوْنَ   ( الأنعام: ٨٠ )

waḥājjahu
وَحَآجَّهُۥ
And argued with him
و به جدال برخاستند با او
qawmuhu
قَوْمُهُۥۚ
his people
قومش
qāla
قَالَ
He said
گفت
atuḥājjūnnī
أَتُحَٰٓجُّوٓنِّى
"Do you argue with me
آیا با من بحث و جدل می کنید
فِى
concerning
در
l-lahi
ٱللَّهِ
Allah
خداوند
waqad
وَقَدْ
while certainly
و در حالی که
hadāni
هَدَىٰنِۚ
He has guided me?
هدایت کرد مرا
walā
وَلَآ
And not
و نمی ترسم
akhāfu
أَخَافُ
(do) I fear
و نمی ترسم
مَا
what
آن چه
tush'rikūna
تُشْرِكُونَ
you associate
شریک می سازید
bihi
بِهِۦٓ
with Him
به آن
illā
إِلَّآ
unless
مگر
an
أَن
[that]
كه
yashāa
يَشَآءَ
wills
می خواهد
rabbī
رَبِّى
my Lord
پروردگار من
shayan
شَيْـًٔاۗ
anything
چيزي
wasiʿa
وَسِعَ
Encompasses
در بر گرفته است
rabbī
رَبِّى
my Lord
پروردگار من
kulla
كُلَّ
every
همه
shayin
شَىْءٍ
thing
چيزي
ʿil'man
عِلْمًاۗ
(in) knowledge
دانش
afalā
أَفَلَا
Then will not
پس آیا متذکر نمی شوید
tatadhakkarūna
تَتَذَكَّرُونَ
you take heed?
پس آیا متذکر نمی شوید

Wa haaajjahoo qawmuh; qaala a-tuh aaajjooonnnee fillaahi wa qad hadaan; wa laaa akhaafu mmaa tushrikoona bihee illaaa ai yashaaa'a Rabbee shai'anw wasi'a Rabbee kulla shai'in 'ilman afalaa tatazakkaroon

حسین تاجی گله داری:

و قومش با وی به مجادله و ستیز پرداختند، گفت: «آیا دربارۀ الله با من مجادله و ستیز می‌کنید؛ در حالی‌که مرا هدایت کرده است؟! و من از آنچه با او شریک قرار می‌دهید، نمی‌ترسم، مگر پروردگارم چیزی را بخواهد، علم و دانش پروردگارم همه چیز را در برگرفته است، آیا پند نمی‌گیرید؟!

English Sahih:

And his people argued with him. He said, "Do you argue with me concerning Allah while He has guided me? And I fear not what you associate with Him [and will not be harmed] unless my Lord should will something. My Lord encompasses all things in knowledge; then will you not remember? (Al-An'am [6] : 80)

1 Mokhtasar Farsi (Persian)

و قوم مشرکش، در توحید الله سبحانه با او به جدال پرداختند، و او را از تمثال‌های‌شان ترساندند. آن‌گاه ابراهیم علیه السلام به آنها گفت: آیا در توحید و یگانگی الله در عبادت، با من جدال می‌کنید، درحالی‌که پروردگارم مرا به آن توفیق داده است، و از تمثال‌های شما نمی‌ترسم، زیرا آنها مالک هیچ ضرری نیستند که به من ضرر برسانند و مالک هیچ نفعی نیستند که به من نفع برسانند مگر اینکه الله بخواهد، زیرا هرچه الله بخواهد انجام می‌شود، و علم الله همراه همه چیز است. چنان‌که هیچ‌چیز نه در زمین و نه در آسمان بر او پوشیده نمی‌ماند، پس –ای قوم من- آیا کفر و شرک به الله را که بر آن هستید به یاد نمی‌آورید تا فقط به الله ایمان آورید؟!