90. بلد آیه 20
عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ࣖ ( البلد: ٢٠ )
Alaihim naarum mu'sadah
حسین تاجی گله داری:
بر آنها (از هر سو) آتشی سر پوشیده است (که راه فرار ندارند).
English Sahih:
Over them will be fire closed in. (Al-Balad [90] : 20)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
در روز قیامت در آتشی که آنها را از اطراف محاصره کرده عذاب میشوند.
2 Islamhouse
[از هر سو] آتش سرپوشیدهای بر آنان است [که راه فرار ندارند].
3 Tafsir as-Saadi
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ قسم به اين شهر
وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ و تو در اين شهر سکنا گرفته اي
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ و قسم به پدر و، فرزنداني که پديد آورد ،
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ که آدمي را در رنج و محنت بيافريده ايم ،
أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ آيا مي پندارد که کس بر او چيره نگردد ?
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا مي گويد : مالي فراوان را تباه کردم
أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ آيا مي پندارد که کسي او را نديده است ?
أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ آيا براي او دو چشم نيافريده ايم ?
وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ و يک زبان و دو لب ?
وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ و دو راه پيش پايش ننهاديم ?
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ و او در آن گذرگاه سخت قدم ننهاد
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ و تو چه داني که گذرگاه سخت چيست ?
فَكُّ رَقَبَةٍ آزاد کردن بنده است ،
أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يا طعام دادن در روز قحطي ،
يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ خاصه به ، يتيمي که خويشاوند باشد ،
أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ يا به مسکيني خاک نشين
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ تا از کساني باشد که ايمان آورده اند و يکديگر را به صبر سفارش کرده اند و به بخشايش
أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ اينان اهل سعادتند
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ و کساني که به آيات ما کافرند اهل شقاوتند
عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ نصيب آنهاست آتشي که از هر سو سرش پوشيده است.
مکي و 20 آيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
(1 - 3) خداوند متعال قسم میخورد (﴿بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ﴾) به این شهر امن، و آن مکّۀ مکرّمه است؛ ارجمندترینِ همۀ شهرها به طور مطلق و به ویژه به هنگام ساکن بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن. (﴿وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ﴾) و قسم میخورد به آدم و ذریهاش.
(4 - 7) و آنچه که بر آن قسم یاد شده است عبارت است از فرمودۀ خداوند: (﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ﴾) احتمال دارد منظور سختیهایی است که انسان در دنیا و در برزخ و در روز قیامت از آن رنج میبرد، و باید کاری بکند که از این سختیها راحت شود، و برای همیشه شاد و مسرور گردد. اگر چنین نکند، همواره از عذاب سخت رنج خواهد برد. بنابراین معنی آیه این است: همانا ما انسان را در رنج و محنت آفریدهایم. و احتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند انسان را در بهترین شکل آفریده است که میتواند کارهای سخت را انجام دهد. با وجود این، او شکر این نعمت بزرگ را به جای نیاورده، و به تندرستی مغرور شده و سرکشی کرده، و از روی نادانی و ستمگری گمان برده که این حالت ادامه دارد و همواره قدرت تصرف خواهد داشت. بنابراین فرمود: (﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّن يَقۡدِرَ عَلَيۡهِ أَحَدٞ﴾) آیا انسان گمان میبرد که کسی بر او توانایی ندارد، و از این رو سرکشی میکند؟! او به خاطر اموالی که برای شهوات نفس خود خرج کرده است افتخار میکند و میگوید: (﴿أَهۡلَكۡتُ مَالٗا لُّبَدًا﴾) من مال فراوانی را تباه و حیف و میل نمودهام. خداوند انفاق در راه شهوتها و گناهان را هلاک کردن نامید؛ چون خرجکننده از این انفاق، سودی جز پشیمانی و زیان و خستگی و کمبود حاصل نمیکند. اما کسی که در راه خشنودی خداوند دارایی خود را خرج کرده باشد، با خداوند داد و ستد مینماید، و چندین برابر آنچه خرج کرده سود و فایده به دست میآورد. خداوند کسی را که اموالش را در راه شهوتها خرج کرده و به این کار خود افتخار میکند، تهدید نموده و میفرماید: (﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّمۡ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ﴾) آیا او با این کارش گمان میبرد که خداوند او را نمیبیند، و در برابر هر کار کوچک و بزرگی محاسبهاش نمیکند؟ نه، چنین نیست، بلکه خداوند او را دیده و اعمالش را ثبت و ضبط میکند، و فرشتگان را بر او گماشته است که کار نیک و بد او را مینویسند.
(8 - 10) سپس نعمتهای خود را برشمرد و فرمود: (﴿أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَيۡنَيۡنِ وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ﴾) آیا برای او دو چشم قرار ندادهایم؟ و زبان و دو لب نیافریدهایم؟ هدف از خلقت این سه [عضو] زیبایی و دیدن و حرف زدن است، و دیگر فوایدی که در آنها نهفته است. پس اینها نعمتهای دنیا هستند. سپس دربارۀ نعمتهای دین سخن به میان آورد و فرمود: (﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ﴾) و او را به دو راه خیر و شر رهنمون شدهایم، و هدایت را از گمراهی برایش مشخص کردهایم. پس برخورداری از این نعمتهای فراوان اقتضا میکند که بنده، حقوق خداوند را ادا نماید، و شکر نعمتهایش را به جای آورد، و از نعمتها برای انجام گناه کمک نگیرد
(11) ولی این انسان چنین نکرده است. (﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ﴾) از گردنه عبور نکرده است، چون او از هوای نفس خود پیروی میکند
(12 - 16) و گذشتن از این گردنه برایش بسیار سخت است. سپس گردنه را تفسیر کرد و فرمود: (﴿فَكُّ رَقَبَةٍ﴾) آزاد کردن برده، و یا کمک کردن او برای اینکه پول آزادیِ خود را بپردازد. و آزاد کردن مسلمانی که نزد کافران اسیر است، بهتر و مهمتر است. (﴿أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِي يَوۡمٖ ذِي مَسۡغَبَةٖ﴾) در زمان گرسنگی به مردمی که به شدت نیازمندند خوراک بدهد. (﴿يَتِيمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ﴾) به یتیمی خوراک بدهد که هم یتیم است و هم خویشاوند. (﴿أَوۡ مِسۡكِينٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ﴾) بینوایی که به خاطر نیازمندی، به خاک چسبیده و سخت درمانده است.
(17) (﴿ثُمَّ كَانَ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ﴾) سپس باید او از زمرۀ کسانی باشد که با دلهایشان ـ به آنچه ایمان آوردن به آن واجب است ـ ایمان آوردهاند، و با اعضا و جوارح خود کارهای شایسته کردهاند. پس هر سخن یا کار واجب و مستحبی در این داخل است. (﴿وَتَوَاصَوۡاۡ بِٱلصَّبۡرِ﴾) و باید از کسانی باشد که یکدیگر را بر صبر و شکیبایی بر اطاعت خداوند و دوری از گناهان، و شکیبایی در برابر حوادث دردناکی که رخ میدهد توصیه میکنند. و توصیه نمودن همدیگر بر صبر در برابر امور مذکور، باید به این صورت باشد که یکدیگر را تشویق و ترغیب نمایند تا در مقابل امر مبنی بر آن صبر، فرمانبردار باشند، و کاری کنند که این فرمان الهی به طور کامل در آنان تحقق پیدا کند، بدون آنکه هیچ عدم رضایتی در این زمینه در دل آنان وجود داشته باشد. (﴿وَتَوَاصَوۡاۡ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ﴾) همچنین یکدیگر را به مهربانی با مردم و کمک به مستمندان و برآوردن نیازهای دینی و دنیوی آنان سفارش میکنند. و باید آنچه برای خود میپسندد برای دیگران نیز بپسندد، و آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران نیز نپسندد.
(18) (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ﴾) کسانی که دارای چنین صفاتی باشند و خداوند به آنها توفیق داده تا از گردنه عبور کنند، اهل سعادتاند، چون حقوق خداوند و بندگانش را ادا کرده و آنچه را که خداوند از آن نهی فرموده ترک گفتهاند، و این نشان و علامت خوشبختی است.
(19 - 20) (﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ بَِٔايَٰتِنَا هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ عَلَيۡهِمۡ نَارٞ مُّؤۡصَدَةُۢ ﴾) و کسانی که کفر ورزیده و این امور را پشت سر انداخته و خداوند را تصدیق نکرده و به او ایمان نیاورده و کاری شایسته انجام نداده و بر بندگان خدا رحم نکردهاند، اینان اهل شقاوت و بدبختی هستند و آتشی بر آنان گمارده شده است که درهایش به روی آنان بسته شده، و آن سوی درها ستونهای درازی است تا از آن بیرون نیایند و در سختی و اندوه قرار گیرند.
* * *
4 Abdolmohammad Ayati
نصيب آنهاست آتشى كه از هر سو سرش پوشيده است
5 Abolfazl Bahrampour
بر آنها آتشى سرپوشيده است [كه راه نفسى ندارد]
6 Baha Oddin Khorramshahi
بر آنان آتشی چند لایه، [چیره] باشد
7 Hussain Ansarian
بر آنان آتشی سرپوشیده احاطه دارد [که هیچ راه گریزی از آن ندارند]
8 Mahdi Elahi Ghomshei
بر آن کافران آتشی سر پوشیده (که از آن راه گریزی نیست) احاطه خواهد کرد
9 Mohammad Kazem Moezzi
بر ایشان است آتش افروخته (یا انبوه یا پوشیده)
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
بر آنان آتشى سرپوشيده احاطه دارد
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
بر (سر و سامان)شان آتشی سرپوشیده - همچون طبقهای - احاطه دارد
12 Mohsen Gharaati
بر آنان آتشى سرپوشیده و فراگیر احاطه دارد
13 Mostafa Khorramdel
آتشی آنان را در بر خواهد گرفت که سرپوشیده و دربسته است
14 Naser Makarem Shirazi
بر آنها آتشی است فروبسته (که راه فراری از آن نیست)
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
كه بر آنهاست آتشى فراگير و پوشنده- آتش دوزخ كه در آن روزنى نيست و همه را در خود فرومىپوشد