پس گویی میخواهی در پی ایشان خود را از غم و اندوه هلاک سازی، اگر به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند.
English Sahih:
Then perhaps you would kill yourself through grief over them, [O Muhammad], if they do not believe in this message, [and] out of sorrow. (Al-Kahf [18] : 6)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و - ای رسول- شاید از اندوه و افسوس اینکه به این قرآن ایمان نیاورند خودت را نابود کنی، پس چنین نکن، زیرا هدایت آنها بر عهدۀ تو نیست، و وظیفۀ تو فقط ابلاغ است.
2 Islamhouse
پس [ای پیامبر،] نزدیک است اگر [قومت] به این سخن [= قرآن] ایمان نیاورند، در پی [بیایمانیِ] آنان، خود را [از تأسف و اندوه] هلاک کنی.
3 Tafsir as-Saadi
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا ستايش خداوندي را سزاست که کتاب را به بنده اش فرو فرستاده و در آن هيچگونه کژي و انحرافي قرار نداده است. قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا [کتابي] که مستقيم و پابرجاست تا [مردمان را] از عذاب سخت خود بترساند، و مومناني را که کارهاي شايسته مي کنند بشارت دهد به اينکه پاداش خوي دارد. مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا جاودانه در آن خواهند ماند. وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا و تبرساند کساني را که گفتند:«خداوند فرزندي برگرفته است». مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا نه ايشان و نه پدرانشنا از آن هيچ گونه آگاهي ندارند، سخني که از زبانشان بر مي ايد بس گران است، آنان جز دروغ نمي گويند. فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا پس چه بسا که جان خويش را در پي ايشان از غم و خشم اينکه آنان به اين کلام ايمان نمي آورند هلاک سازي. بسم الله الرحمن الرحيم
(1) حمد؛ یعنی ستایش خداوند بر صفتهایش که همه صفت کمالاند، و بر نعمتهای ظاهری و باطنی و دینی و دنیوی او. و به طور مطلق بزرگترین نعمت او، فرو فرستادن کتاب بزرگ قرآن بر بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم است. پس خداوند خویشتن را ستوده و در ضمن آن بندگان را راهنمایی میکند تا او را به خاطر اینکه پیامبری را به سوی آنها فرستاده وکتاب را بر ایشان نازل نموده است، بستایند. سپس این کتاب را به دو صفت، متصف نمود که مبیّن آنند این کتاب از هر جهتی کامل است: اینکه کژی و انحراف در آن وجود ندارد، و اینکه خداوند ثابت نموده این قرآن راست ودرست است. پس نفی کردن کژی و انحراف از قرآن؛ بدان معنی است که در اخبار آن دروغ وجود ندارد، و اوامر و نواهیاش ستمگرانه و دستوراتی بیهوده نیستند. و اثبات راست بودن قرآن، مقتضی آن است که قرآن خبر نمیدهد مگر از بزرگترین خبرها؛ و آن خبرهایی هستند که قلبها را مملو از شناخت و ایمان و عقل مینمایند، مانند اینکه خداوند از نامها و صفات و کارهایش خبر داده است. و از جمله اخبار قرآن امور پنهان گذشته و آینده است. و اوامر ونواهی قرآن، نیز نفسها را پاک نموده و رشد داده و به کمال میرساند؛ چون اوامر و نواهی قرآن، کمال عدالت و انصاف و اخلاص و بندگی کردن برای پروردگار جهانیان را که شریکی ندارد، در بر دارند. و چون قرآن چنین کتابی است، باید خداوند خویشتن را، به خاطر فرو فرستادن آن، بستاید.
(2) (﴿لِّيُنذِرَ بَأۡسٗا شَدِيدٗا مِّن لَّدُنۡهُ﴾) تا مردم را با این قرآن از عذابش بترساند؛ عذابی که آن را برای کسانی مقدر نموده است که با دستورش مخالفت میورزند؛ و این، عذاب دنیا و عذاب آخرت را شامل میشود. واز نعمتهای الهی این است که بندگانشرا بیم داده، وازآنچه که به آنها زیان میرساند وآنهارا هلاک میکند، برحذر داشته است. همچنانکه خداوند متعال وقتی در قرآن حالت جهنم را بیان مینماید، میفرماید:﴿ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ يَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ﴾ این چیزی است که خداوند بندگانش را با آن میترساند، پس ای بندگانم! برحذر باشید. و از مهربانی خداوند نسبت به بندگان، این است که کیفرهای سختی برای کسانی که با دستورات او مخالفت نمایند، مقرر کرده است، و آن را برایشان بیان نموده، و اسبابی که انسان را به آن کیفرهای سخت گرفتار مینماید، بیان داشته است. (﴿وَيُبَشِّرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا﴾) و مؤمنانی را که کارهای شایسته میکنند، مژده میدهد به اینکه پاداش خوبی دارند؛ یعنی خداوند کتاب را بر بندهاش نازل نمود تا کسانی را که به او و پیامبران و کتابهایش ایمان دارند؛ آنانی که ایمانشان کامل گشته و کارهای شایسته، از قبیل: امور واجب و مستحب را با اخلاص و از روی پیروی از کتاب و سنت انجام میدهند، مژده بدهد، (﴿أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا﴾) که پاداش خوبی دارند، و آن پاداشی است که خداوند برای ایمان و عمل صالح قرار داده است. و بزرگترین آن، دست یافتن به خشنودی خدا و ورود به بهشت است؛ بهشتی که هیچ چشمی نمونۀ آن را ندیده، و هیچ گوشی آن را نشنیده، و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و اینکه خداوند پاداش را به «نیکو» متصف نموده است، بر این دلالت مینماید هیچ چیزی که صفای نیکو بودن بهشت را تیره نماید، و ناراحت کننده باشد، وجود ندارد؛ زیرا اگر چنین باشد، آن پاداشِ کاملاً پاداش نیکو نخواهد بود.
(3) (﴿مَّٰكِثِينَ فِيهِ أَبَدٗا﴾) و آنها همواره در این پاداشِ نیکو به سر میبرند، و آن را از دست نمیدهند، بلکه همیشه بر نعمتهایشان افزوده میگردد. و بیان مژده، مقتضی بیان اعمالی است که آدمی را به آن مژده میرساند. پس این قرآن، هر نوع عمل صالحی را در بر دارد، و انسان را به چیزی میرساند که جانها را راحت و روحها را شاد میکند.
(4 - 5) (﴿وَيُنذِرَ ٱلَّذِينَ قَالُواۡ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا﴾) و تا یهود و نصارا و مشرکانی را بترساند که گفتند: خداوند فرزندی را برگرفته است. کسانی که این سخن زشت را گفتند، آن را از روی علم و یقین نگفتند، و پدرانشان نیز از آن آگاهی نداشتند. و آنها با تقلید از جهالتِ پدرانشان چنین سخنی را بر زبان آورده و از آنها پیروی نمودند، بلکه آنها فقط از گمان و خواستههای خود پیروی میکنند. (﴿كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾) چه سخن درشت و زشتی از دهانهایشان بیرون میآید، که عذابی سخت برایشان در بر دارد. و چه زشتی بزرگتر از اینکه خداوند را صاحب فرزند قرار دهند! این توصیف، مقتضیِ آن است که خداوند دارای کمبود میباشد؛ و در ربوبیت و الوهیت، دارای شریک است! همچنانکه این توصیف، مقتضی دروغ بستن بر خداست؟!! (﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا﴾) پس کیست ستمگرتر از کسی که، به دروغ به خداوند افترا ببندد. بنابراین در اینجا فرمود: (﴿إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبٗا﴾) آنان جز دروغ نمیگویند؛ یعنی سخن آنها، دروغ محض است و هیچ راستی در آن نیست. و بنگرید که چگونه خداوند، این سخن را به تدریج باطل نمود؛ پس ابتدا خبر داد که (﴿مَّا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٖ وَلَا لِأٓبَآئِهِمۡ﴾) نه ایشان و نه پدرانشان هیچ آگاهی از آن ندارند، و شکی نیست که سخن گفتن بر خداوند بدون علم، پوچ و باطل است. سپس در مرحلۀ دوم خبر داد که این، سخنی زشت است. پس فرمود: (﴿كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾) سخنی که از زبانشان برمیآید، بس گران و زشت است. و در مرحلۀ سوم جایگاه آن را در زشتی بیان کرد، و آن دروغ بودنش است که با راستی متضاد است.
(6) از آنجا که پیامبر صلی الله علیه وسلم بر هدایت شدن مردم بسیار مصرّ بود، و در این زمینه نهایت کوشش را مبذول میداشت؛ از هدایت شدن کسانی که هدایت میشدند، شاد وخوشحال میشد؛ و به حال تکذیبکنندگانِ گمراه، تأسف میخورد و ناراحت میشد؛ چون او صلی الله علیه وسلم دلسوز آنها، و نسبت به آنان مهربان بود. خداوند او را راهنمایی نمود که با تأسف خوردن به حال کسانی که به این قرآن ایمان نمیآورند، خودشرا مشغول نکند. همانطور که در آیهای دیگر فرموده است: (﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواۡ مُؤۡمِنِينَ﴾) نزدیک است بهخاطر اینکه ایمان نمیآورند، خودترا از ناراحتی هلاک سازی. و فرمود:﴿فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍ﴾ با تأسف خوردن برای آنها، خودت را تباه نکن. و در اینجا فرمود: (﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ﴾) نزدیک است که خویشتن را از غم و ناراحتی هلاک سازی. بدان که پاداش تو پیش خداوند ثبت شده است، و اگر خداوند خیری در اینها سراغ میداشت، آنها را هدایت میکرد. اما خداوند میداند که جز آتش جهنم شایستۀ آنان نیست، بنابراین آنها را خوار نموده و هدایت نمیکند. پس فایدهای ندارد که خودت را به غم و اندوه آنان مشغول نمایی. در این آیه و امثال آن عبرت و درسی است؛ زیرا کسی که به دعوت دادن مردم به سوی خدا مأمور شده است، وظیفهاش رساندن پیام الهی با هر وسیلۀ ممکن به گوش مردم، و بستن راههای گمراهی است. و باید در این راه نهایت سعی و تلاش خود را بکند، و به خدا توکل نماید. پس اگر مردم هدایت شدند چه بهتر؛ و اگر هدایت نشدند، غم و تأسف نخورد؛ زیرا غم خوردن و متأسف شدن، انسان را ضعیف مینماید، و انرژی و توان وی را از بین میبرد، و برای آدمی فایدهای دربر ندارد، بلکه باید به کارش ادامه بدهد، و فراتر از آنکه از توانش بیرون است، بر عهدۀ او نیست. و وقتی خداوند به پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ﴾ تو کسی را که دوست داری، نمیتوانی هدایت کنی. و موسی علیه السلام میگوید:﴿رَبِّ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ إِلَّا نَفۡسِي وَأَخِي﴾ پروردگارا! من جز خودم و برادرم اختیار کسی را ندارم. پس دیگران به طریق اولی نمیتوانند کسی را هدایت نمایند، مگر اینکه خدا بخواهد. و خداوند متعال فرموده است:﴿فَذَكِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَكِّرٞ﴾﴿لَّسۡتَ عَلَيۡهِم بِمُصَيۡطِرٍ﴾ پند بده، همانا تو پند دهنده هستی. و بر آنان مسلّط و گمارده شده نیستی.
4 Abdolmohammad Ayati
شايد اگر به اين سخن ايمان نياورند، خويشتن را به خاطرشان از اندوه هلاك سازى
5 Abolfazl Bahrampour
چه بسا تو از پى [اعراض] آنها، اگر به اين گفتار ايمان نياورند، خود را از اندوه هلاك كنى
6 Baha Oddin Khorramshahi
و چه بسا تو جان خود را در کار و بار ایشان، از شدت تاسف میفرسایی، که چرا به این سخن ایمان نمیآورند
7 Hussain Ansarian
شاید تو می خواهی اگر [این معاندان لجوج] به این سخن [که قرآن کریم است] ایمان نیاورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی
8 Mahdi Elahi Ghomshei
نزدیک است که اگر امت تو به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی
9 Mohammad Kazem Moezzi
شاید ببازی تو جان خود را از پی ایشان اگر ایمان نیاوردند بدین داستان بدریغ
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
شايد، اگر به اين سخن ايمان نياورند، تو جان خود را از اندوه، در پيگيرى [كار]شان تباه كنى
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، در حال تأسف بر پیامد کارشان خود را هلاک میکنی
12 Mohsen Gharaati
پس [اى پیامبر!] بیم آن مىرود که اگر به این سخن [الهی] ایمان نیاورند، تو در پى آنان خود را از شدت اندوه هلاک کنى
13 Mostafa Khorramdel
نزدیک است خویشتن را در پی (دوری گزیدن و روی گردانیدن) ایشان (از ایمان آوردن، دق مرگ کنی و) از غم و خشم این که آنان بدین کلام (آسمانی قرآن نمیگروند و بدان) ایمان نمیآورند (خود را) هلاک سازی
14 Naser Makarem Shirazi
گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
شايد تو بر پى [اعراض] آنان اگر به اين سخن- قرآن- ايمان نياورند خود را از اندوه خواهى كشت