اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ براي مردم [هنگام] حسابشان نزديک شده است، در حالي که آنان در غفلت و بي خبري روي گردانند.
مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ هيچ پند تازه اي به سوي پروردگارشان بديشان نمي رسد مگر آنکه بازي کنان به آن گوش مي دهند.
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ [در حالي که] دلهايشان غافل است و ستمکاران در نهان به نجوي و سخن در گوشي پرداختند که اين [شخص] جز انساني همچون شما نيست، آيا به سراغ جادو مي رويد؟ حال آنکه [حقيقت را] مي بينيد
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بگو: «پروردگارم هر سخني را که در آسمان و زمين باشد، مي داند، و او شنواي داناست.
(1) این ابراز تعجب و شگفتی از حالتِ مردم است، و اینکه پند دادنِ آنها فایدهای ندارد، و به هشدار دهنده توجه نمیکنند در حالی که زمان محاسبه و مجازاتشان نزدیک شده است، اما آنان در غفلت رویگرداناند؛ یعنی از هدفی که برای آن آفریده شدهاند، غافلاند؛ و از آنچه که با آن بیم داده شدهاند، رویگرداناند، انگار برای دنیا آفریده شدهاند و برای استفاده و بهرهمندی از آن به دنیا آمدهاند.
(2) خداوند همواره آنها را تذکر و پند میدهد، اما آنان همچنان در غفلت و رویگردانی به سر میبرند. بنابراین فرمود: (﴿مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّن رَّبِّهِم مُّحۡدَثٍ﴾) هیچ پند و اندرز تازهای که آنها را به منافعشان راهنمایی کند و از مضار و مکروهاتی برحذر دارد، به آنان نمیرسید، (﴿إِلَّا ٱسۡتَمَعُوهُ﴾) مگر اینکه به آن گوش میدادند، و با شنیدنِ آن، حجت را بر خود اقامه میکردند. (﴿وَهُمۡ يَلۡعَبُونَ
(3) لَاهِيَةٗ قُلُوبُهُمۡ﴾) و در حالی به آن گوش میدادند که دلهایشان از آن غافل و رویگردان، و متوجه خواستههای دنیویشان بود و جسمهایشان مشغول بازی و سرگرمی. آنها به شهوت و باطل و گفتههای زشت و ناپسند مشغول بودند، در حالیکه نمیبایست چنین میبودند، بلکه میبایست دلهایشان به امر و نهی الهی روی میآورد، و طوری به قرآن و پندهای خدا گوش میدادند که دلهایشان منظور آن را درک میکرد، و اعضایشان برای عبادت پروردگار که برای آن آفریده شدهاند، تلاش مینمود، و قیامت و حساب و سزا و جزا را به خاطر میآوردند، آنگاه حال و احوالشان درست میشد و کارهایشان سامان مییافت. در مورد (﴿ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ﴾) دو قول وجود دارد: یکی اینکه منظور از «ناس» آخرین امت است، و پیامبرش آخرین پیامبرهاست، و قیامت بر این امت برپا میشود. پس زمان محاسبۀ آنها از امتهای پیشین نزدیکتر است، چون پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:«من و قیامت چون این دو [به انگشت سبابه و انگشت کنار آن اشاره کرد] نزدیک هستیم». دوم اینکه مراد از نزدیک شدنِ زمانِ محاسبه، مرگ است؛ و هر کس که بمیرد، قیامت او بر پا شده است و به جهانی وارد گشته که سزای اعمالش را میبیند. پس واعجبا از فرد غافل و رویگردان که نمیداند چه وقت مرگ به سراغش میآید، صبح میآید یا شام؟! پس این، حالت همۀ مردم است؛ مگر کسی که مورد عنایت خداوند باشد و خود را برای مرگ و محاسبۀ پس از آن آماده کند. سپس به بیان عناد و سرکشی کافران ستمگر با حق پرداخت، و اینکه آنها با یکدیگر درگوشی و پنهانی گفتگو کردند و توافق نمودند تا در مورد پیامبر صلی الله علیه وسلم بگویند: او نیز مانند شما یک انسان است، پس چه چیزی سبب شده تا خدا وی را بر شما برتری دهد و برگزیند؟! چراکه یک نفر از شما هم میتواند همان ادعای او را بکند! چه فرق میکند! زیرا هدف وی این است که خود را از شما برتر بداند و بر شما ریاست کند، بنابراین از او اطاعت نکنید و وی را تصدیق ننمایید؛ زیرا او یک جادوگر است، و قرآنی که آورده است، جادو میباشد.پس، از آن [قرآن] دور شوید و مردم را از آن بگریزانید و بگویید: (﴿أَفَتَأۡتُونَ ٱلسِّحۡرَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ﴾) آیا آگاهانه به جادو روی میآورید؟! این گفتهها را، درحالی بر زبان میآوردند که به سبب معجزات و نشانههای آشکاری که مشاهده میکردند و دیگران مشاهده نکرده بودند، میدانستند او پیامبر به حق خداوند است، اما شقاوت و ستمگری و عناد، آنها را به گفتن این چیزها واداشت، و خداوند، به آنچه به صورت پنهانی و درگوشی میگفتند، کاملاً آگاه است، و به زودی آنها را برآن مجازات خواهد کرد. بنابراین فرمود:
(4) (﴿قَالَ رَبِّي يَعۡلَمُ ٱلۡقَوۡلَ فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) گفت: پروردگارم هر سخن پنهان و آشکاری را که در هر جای زمین و آسمان گفته شود، میداند، (﴿وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾) و او همۀ صداها را به هر زبانی که باشد و با هر هدف و نیازی که گفته شود، میشنود. و او به آنچه در دلها است، آگاه میباشد.