إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ بيگمان آنان كه از خوف خدا هراسانند.
وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ و كساني كه با آيات پروردگارشان ايمان ميآورند.
وَالَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ و كساني كه آنان به پروردگارشان كفر نميورزند.
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ و كساني كه آنچه را بايد [در راه خدا] بدهند، ميدهند، در حالي كه دلهايشان ترسان و هراسان است از اينكه به سوي پروردگارشان باز خواهند گشت.
أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ چنين كساني براي انجام خوبيها ميشتابند و در انجام آن پيشتازند.
وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ و هيچ كس را مگر به اندازة توانش تكليف نميكنيم و نزد ما كتابي است كه به حق سخن ميگويد، و هيچ ظلم و ستمي بديشان نميشود.
(57) وقتی خداوند از کسانی سخن به میان آورد که هم گناه کرده، و هم احساس ایمنی میکنند؛ و گمان میبرند نعماتی که خداوند در دنیا به آنها ارزانی داده است، دلیلی بر خوبی و برتری آنهاست؛ از کسانی یاد کرد که هم نیکو کاری مینمایند، و هم از پروردگارشان میترسند.پس فرمود: (﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ﴾) بیگمان کسانی که از خوف پروردگارشان هراساناند. یعنی دلهایشان از ترس پروردگارشان هراسان بوده، و میترسند که خداوند با آنها طبق عدالت خویش رفتار نماید، و آنگاه هیچ نیکی برایشان باقی نماند، و نسبت به خویش بدبین هستند که مبادا نتوانسته باشند حق خداوند را ادا نموده باشند. و میترسند که مبادا ایمانشان از بین برود، و چون پروردگارشان را میشناسند و میدانند که تا چه حد او سزاوار بزرگداشت میباشد، از او میهراسند؛ و خوف و ترس آنها، باعث میشود تا از گناهان دست بردارند و درانجام واجبات کوتاهی نورزند.
(58) (﴿وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ﴾) و کسانی که به آیات پروردگارشان ایمان میآورند؛ یعنی هرگاه آیات خداوند بر آنها خوانده شود، ایمانشان افزوده میشود؛ و نیز در آیات قرآنی میاندیشند و در آن تدبر مینمایند؛ پس مفاهیم قرآن و شکوه و انجام آن برایشان روشن میگردد، و آنچه قرآن به آن فرا میخواند، از قبیل: شناخت خدا، و ترس از او، و امید داشتن به او برایشان معلوم میگردد، در نتیجه به درجاتی از ایمان میرسند که نمیتوانند به زبان آن را تعبیر نمایند. و نیز در آیاتِ آفاق، تدبر مینمایند و میاندیشند، چنانکه فرموده است:﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوۡلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ بیگمان در آفرینشِ آسمانها و زمین، و در گردش شب و روز، برای خردمندان نشانهها است.
(59) (﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ﴾) و کسانی که برای پروردگارِ خود انباز و شریک قرار نمیدهند؛ یعنی نه مرتکب شرک جلی و آشکار میشوند، مانند به خدایی گرفتن غیر الله که آن را به فریاد بخوانند، و به آن امید داشته باشند؛ و نه مرتکبِ شرکِ خفی میشوند، ازقبیل: ریا و امثال آن. آنها، گفتهها و کارها و سایر حالاتشان را، مخلصانه برای خدا انجام میدهند.
(60) (﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواۡ﴾) و کسانی که [ازطرف خود] عطا میکنند، [و میبخشند] آنچه را که به دادن آن دستور داده شدهاند، و هرآنچه را که در توان دارند، از قبیل: نماز و زکات و حج و صدقه و غیره انجام میدهند. (﴿وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ﴾) با وجود این، دلهایشان ترسان و هراسان است، (﴿أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ﴾) و از اینکه اعمالشان پیش خدا میرود، و در پیشگاه او میایستند؛ میترسند که مبادا اعمالشان، آنها را از عذاب خدا نجات ندهد؛ چون آنها پروردگارشان را میشناسند، و میدانند او سزاوار انواع عبادتها است.
(61) (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ﴾) چنین کسانی در انجام کارهای خوب، با یکدیگر مسابقه میدهند؛ و هدفشان این است، کارهایی انجام دهند که آنان را به خدا نزدیک نماید؛ و به اموری مشغول میشوند که آنها را از عذاب خداوند نجات دهد. پس هرگاه چیز خوبی را بشنوند، و یا فرصت انجام آن برایشان مهیا شود، فرصت را غنیمت شمرده و شتابان آن را انجام میدهند. آنها به اولیا و برگزیدگان خدا که در اطرافشان هستند، نگاه کرده و میبینند که در انجام هر کار خوبی میشتابند؛ و در نزدیک شدن به پروردگارشان، با یکدیگر به رقابت میپردازند. اینان نیز با آنها به رقابت میپردازند. و از آنجا که هرمسابقه دهندهای، گاهی بهخاطر تلاش و آمادگیاش پیشی میگیرد؛ و گاهی به سبب کوتاهیاش باز میماند؛ خداوند متعال خبر داده است که اینها همواره از نوعِ سابقین و پیشتازان هستند. (﴿وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ﴾) و آنها در انجام کارهای خوب پیشتازند، و به اوج خوبیها رسیدهاند. آنها گرچه با نسلهای مخلصِ نخستین مسابقه دادهاند؛ اما با وجود این، خداوند آنها را خوشبخت و پیشتاز گردانده است.
(62) وقتی که پیشی گرفتنِ آنها بر یکدیگر در انجامِ کارهای خوب را بیان کرد، شاید کسی گمان برد که آنچه از آنها و از دیگران خواسته شده، امری است که ازتوانایی ما انسانهای امروزه خارج و یا مشکل است. بنابراین خداوند متعال فرموده است: (﴿وَلَا نُكَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا﴾) و هیچ کس را مگر به اندازۀ توانش مکلف نمیکنیم؛ یعنی به اندازهای که تواناییاش بیشتر از آن است؛ و رحمت و حکمت الهی چنین است که انسان را به چیزهایی مکلف نماید که توانایی و قدرتش آن را به طور کامل فراگیرد؛ و چنین نمود تا راه رسیدن به او نزدیک، و همواره جاده و راه کسانی که راه او را در پیش میگیرند، آباد و پر راهرو باشد. (﴿وَلَدَيۡنَا كِتَٰبٞ يَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ﴾) و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید؛ و آن، کتاب نخستین یعنی «لوح المحفوظ» است که هر چیزی در آن ثبت و ضبط گردیده؛ و هر آنچه صورت میپذیرد، مطابق آنچه در آن نوشته شده است انجام میشود.(﴿وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ﴾) و بر آنان، هیچ ظلم و ستمی نمیشود؛ یعنی از نیکیهایشان کاسته نشده، و به عقوبت و عذاب نافرمانیهایشان افزوده نمیگردد.