بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِن دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ بلكه دلهايشان غافل از اين [قرآن] است، و آنان غير از اين [كار زشت] كارهاي زشت ديگري دارند كه انجامش ميدهند.
حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ [در اين حالت] سران خوشگذران ايشان را به عذاب گرفتار ميكنيم، پس ناگهان فرياد بر ميآورند.
لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ [بديشان خواهيم گفت:] امروز فرياد و واويلا سر ندهيد، شما از سوي ما ياري و كمك نميشويد.
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ [چرا كه] آيات من بر شما خوانده ميشد ولي شما به عقب بر ميگشتيد.
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ در حالي كه- در برابر مردم به سبب خانهي كعبه- تكبر ورزيديد، شبها در جلسات ومراسم خود از قرآن بدگويي ميكرديد.
أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ آيا در اين سخن نيانديشيدهاند، يا چيزي برايشان آمده كه براي نياكان نخستينشان نيامده است؟.
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ يا اينكه آنان پيامبرشان را نميشناسند، از اين رو او را انكار ميكنند؟
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ يا ميگويند: «او ديوانه است؟ [چنين نيست] بلكه حق را برايشان آورده است. و بيشترشان خواهان حق نيستند.
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ و اگر حق و حقيقت از خواستهاي ايشان پيروي ميكرد، آسمانها و زمين و هر آنچه كه در زمين است تباه ميشدند. بلكه پندشان را برايشان آوردهايم ولي آنان از پندشان روي ميگردانند.
(63) خداوند متعال خبر میدهد که تکذیبکنندگان در میان جهالت و ستمگری وغفلت و رویگردانی قرار دارند، و این امر آنها را از رسیدن به این قرآن باز میدارد. پس آنان قرآن را راهنمای خویش قرار نمیدهند، و با آن راهیاب نمیشوند، و چیزی از قرآن به دلهایشان نمیرسد:﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَيۡنَكَ وَبَيۡنَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا﴾ و هنگامی که قرآن خواندی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، پردۀ پوشیده شدهای قرار دادیم؛ و بر دلهایشان پرده افکندیم که مانع فهم و درک قرآن میباشد؛ و در گوشهایشان کری هست. پس وقتی که دلهایشان در غفلت از قرآن قرار دارد، بر حسب این حالت، اعمال و کارهای کفر آمیز انجام داده، و با شریعت مخالفت میکنند که سبب مجازات و سزایشان میگردد. (﴿وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ﴾) و آنها کارهایی غیر از این نیز دارند که انجامش میدهند؛ یعنی از اینکه خداوند آنها را به عذاب گرفتار مینماید، تعجب نکنید؛ زیرا خداوند آنها را مهلت میدهد تا اعمالی که بر آنها مقرر شده است، انجام دهند. پس هرگاه آن را به طور کامل انجام دادند، به بدترین حالت به خشم و عذاب خداوند گرفتار میشوند.
(64 - 65) (﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِيهِم بِٱلۡعَذَابِ﴾) کافران به کارهای زشت خود ادامه دادند تا اینکه نازپروردههایشان را، و آنان که جز با خوشگذرانی و رفاه و آسایش عادت نکرده بودند و ناگواری و ناراحتی به آنان دست نداده بود، به عذاب گرفتار نمودیم، و آنها عذاب را احساس کردند، (﴿إِذَا هُمۡ يَجَۡٔرُونَ﴾) آنگاه ناگهان فریاد برآورده، و واویلا سر داده، و دردمند میشوند؛ چون چیزهایی به آنها رسیده که آرامش و راحتی آنها را به هم میزند. و کمک میجویند، پس به آنها گفته میشود: (﴿لَا تَجَۡٔرُواۡ ٱلۡيَوۡمَۖ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ﴾) امروز فریاد و واویلا سرندهید، شما از سوی ما یاری و کمک نمیشوید. و چون از طرف خداوند یاری و کمک نگردند و به دادشان رسیده نشود، نمیتوانند خودشان را یاری نمایند، و هیچ کس آنها را یاری نخواهد کرد.
(66) گویا گفته میشود چه چیزی باعث شده تا آنها به این وضعیت گرفتار شوند؟ پس فرمود: (﴿قَدۡ كَانَتۡ ءَايَٰتِي تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ﴾) به راستی که آیات من بر شما خوانده میشد تا به آن ایمان بیاورید، و آن را بپذیرید؛ اما شما چنین نکردید، بلکه (﴿فَكُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡ تَنكِصُونَ﴾) شما به عقب باز میگشتید. چرا که آنها، در صورت پیروی از قرآن، پیش میرفتند؛ و با اعراض و رویگردانی از آن، به عقب برگشته، و به پایینترین درجه سقوط نمودند.
(67) (﴿مُسۡتَكۡبِرِينَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ﴾) مفسرین گفتهاند که معنی آیه چنین است: آنها به سبب خانۀ کعبه یا حرم، بر مردم تکبر ورزیده و میگفتند: ما اهل حرم هستیم، پس ما از دیگران برتر و بهتر میباشیم، (﴿سَٰمِرٗا﴾) یعنی به صورت گروهی و شبانه، در اطراف کعبه افسانه سرایی میکردند. (﴿تَهۡجُرُونَ﴾) و سخن بیهوده سر داده و میگفتند: قرآن زشت و نادرست است. شیوۀ تکذیبکنندگان دربارۀ قرآن، این بود که از آن رویگردانی میکردند، و یکدیگر را به اعراض و رویگردانی از آن توصیه مینمودند:﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ لَا تَسۡمَعُواۡ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاۡ فِيهِ لَعَلَّكُمۡ تَغۡلِبُونَ﴾ و آنان که کافر شده بودند، گفتند:«به این قرآن گوش فرا ندهید؛ [و بههنگام تلاوت آن] سروصدا به راه اندازید، شاید پیروز شوید.» و خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ﴾ آیا از این گفتارِ قرآن تعجب میکنید، و میخندید، اما به حال خود گریه نمیکنید؟! و پیوسته در غفلت و هوسرانی بهسر میبرید؟! ﴿أَمۡ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥ﴾ آیا میگویند: «قرآن را خودش به دروغ بر بسته است؟» وچون همۀ این زشتیها را دارا بودند، به عذاب گرفتار گردیدند؛ و چون گرفتار عذاب شدند، یاری کنندهای نداشتند که آنها را یاری نماید، و فریادرسی نداشتند که آنها را نجات دهد. پس به سبب این اعمال زشت مورد سرزنش قرار میگیرند:
(68) (﴿أَفَلَمۡ يَدَّبَّرُواۡ ٱلۡقَوۡلَ﴾) آیا در قرآن تفکر نمیکنند و نمیاندیشند؟! یعنی اگر آنها در قرآن بیندیشند، حتماً ایمان میآورند؛ زیرا تفکر و اندیشه در قرآن، آنها را از کفر باز خواهد داشت. مصیبتی که بدان گرفتار شدهاند، به خاطر رویگردانی از قرآن است؛ و این دلالت مینماید که اندیشیدن در قرآن، آدمی را به خیر و خوبی فرا میخواند، و از هر شر و بدی مصون میدارد؛ و آنچه که آنان را از اندیشیدن در قرآن باز داشت، این بود که دلهایشان بسته شده بود. (﴿أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ يَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾) یا چیزی که آنها را از ایمان آوردن باز داشته، این است که پیامبر و کتابی به نزد آنها آمده که برای پدران نخستین آنها نیامده است؟ پس به در پیش گرفتنِ راهِ نیاکانِ گمراهشان، خشنود و راضی شده؛ و با هرآنچه که با شیوه و راه نیاکانشان مخالف است، مخالفت کردند، بنابراین آنان و آن دسته از کفار که همانند آنان بودند، چیزی را گفتند که خداوند از آن خبر داده است:﴿وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾ و اینگونه پیش از تو، در هیچ آبادی و شهری، بیم دهندهای را نفرستادیم مگر اینکه خوشگذرانان آن گفتند:«ما نیاکان خود را بر آیینی یافتهایم، و قطعاً ما دنبالهرو راه آنان میباشیم.» پس [رسولشان] آنها را پاسخ داد و ﴿قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُكُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَيۡهِ ءَابَآءَكُمۡ﴾ گفت: «آیا من برایتان چیزی نیاوردهام که از آنچه پدرانتان را بر آن یافته اید، بهتر و بیشتر موجب راهیابی است؟». پس اگر هدفِ شما رسیدن به حق میباشد، از من پیروی کنید. کافران به حقیقت اعتراف کرده و ﴿قَالُوٓاۡ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ﴾ گفتند: «ما به آنچه شما با آن فرستاده شدهاید، کافر هستیم.»
(69) (﴿أَمۡ لَمۡ يَعۡرِفُواۡ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ﴾) یا اینکه پیامبرشان -محمد صلی الله علیه وسلم- در میانشان ناشناخته است و او را نمیشناسند، و این امر، آنها را از پیروی کردن از حق باز داشته است؟ میگویند: «ما او را نمیشناسیم، و راستگویی او را نمیدانیم، بگذارید ما حالت و وضعیت او را نگاه کنیم، و در مورد وی از کسی که به او آگاه است، پرس وجو نماییم؛ یعنی چنین نیست، بلکه کوچک و بزرگشان پیامبر صلی الله علیه وسلم را به طور کامل میشناسند، و به تمام اخلاق و عادتهای زیبای او واقف هستند، و راستگوییِ او را میدانند. حتی آنها قبل از بعثت، او را امین مینامیدند؛ پس چرا وقتی با حق بزرگ و راستی و حقیقتِ آشکار به نزد آنها آمد، وی را تصدیق نکردند؟!
(70) (﴿أَمۡ يَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢ﴾) یا میگویند او دیوانه است؟ در حالی که حرفهای دیوانه شنیده نمیشود، و سخنش اعتباری ندارد؛ چون سخنان پوچی را میگوید. خداوند در رد این سخن آنان فرمود: (﴿بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾) چنین نیست که میانگارند، بلکه او حق، و یک امر ثابت و مسلم که سرشار از صداقت و عدل است و اختلاف و تناقضی در آن نیست، برای آنها آورده است. پس چگونه کسی که چنین چیزی را آورده است، دیوانه میباشد؟ و آیا در مورد چنین کسی، جز اینکه گفته شود او در بالاترین درجاتِ کمال و علم و درایت و اخلاق خوب قرار دارد، چیزی دیگری را میتوان گفت؟ نیز در این شیوۀ گفتار [به وسیلۀ استعمال واژۀ «بل] انتقال از آنچه که ذکر شد، صورت گرفته است؛ یعنی: حقیقتی که آنان را از ایمان آوردن منع کرد، این است که (﴿جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَكۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ كَٰرِهُونَ﴾) او حق را برایشان آورده است، ولی بیشترشان از حق بیزارند و آن را نمیخواهند. و بزرگترین حقی را که برای آنان آورده است، یگانه پرستی، و انجام دادنِ عبادتِ خالص برای خدا، و پرهیز از پرستشِ غیر او میباشد، و علت بیزار بودن آنها از این امر، و تعجب کردنشان از آن معلوم است. پس پیامبر حق را آورد، و آنها از اصلِ حق گریزان و بیزار بودند، و همین امر باعث شد تا آنها حق را دروغ انگاشته و تکذیب کنند، نه اینکه در حقّانیت پیامبر شک و تردید داشته باشند، یا اینکه وی را تکذیب کنند. همچنانکه خداوند متعال فرموده است:﴿فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ﴾ همانا آنان تو را تکذیب نمیکنند، بلکه در حقیقت ستمگران آیات خداوند را تکذیب مینمایند.
(71) اگر گفته شود که چرا حق با خواسته و امیال آنها موافق نبود تا ایمان بیاورند یا شتابان فرمان ببرند؟ خداوند متعال جواب میدهد که (﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ﴾) و اگر حق از خواستههایشان پیروی نماید، آسمانها و زمین به تباهی میروند؛ چون خواستههای آنان، ناشی از اخلاق و کارهای ظالمانه و کافرانه و فساد آمیز است؛ پس اگر حق از خواستههایشان پیروی میکرد، آسمان و زمین تباه میشدند؛ زیرا تصرف و تدبیری که در آن انجام میشد، فاسد بود، چرا که ستمگری و جور حاکم میشد، و آسمانها و زمین جز به وسیلۀ حق و عدل پابرجا نمیمانند. (﴿بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِذِكۡرِهِمۡ﴾) بلکه این قرآن را به آنان داده ایم که هر نیکی و خیری را به آنها یادآور میشود، و مایۀ فخر و عزت و شرافت آنها میباشد، تا آن را اجرا نمایند، آنگاه سرور و رهبر مردم قرار میگیرند. (﴿فَهُمۡ عَن ذِكۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ﴾) اما آنها به علتِ شقاوت و بدبختی و عدم توفیق از پندشان رویگردانند. ﴿نَسُواۡ ٱللَّهَ فَنَسِيَهُمۡ﴾ خداوند را فراموش کرده، و خداوند هم آنان را از یاد برد. ﴿نَسُواۡ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡ﴾ خداوند را فراموش کردند، پس خداوند آنان را از یاد خودشان برد. پس قرآن و کسی که آن را آورده است، بزرگترین نعمتی هستند که خداوند به سوی آنان روانه کرده است. اما آنها با نپذیرفتن و رویگردانی از این نعمت، استقبال کردند. پس آیا بعد از این، محرومیتی وجود دارد؟ و آیا سرانجامِ این کار، جز زیان و ضرر چیز دیگری است؟