وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا و هنگامي كه تو را ميبينند فقط به استهزا و تمسخرت ميگيرند [و ميگيرند:] آيا اين است كسي كه خداوند او. را به عنوان پيامبر فرستاده است؟!
إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا به راستي نزديك بود كه ما را از [پرستش] معبودانمان- اگر بر آن شكيبايي نميورزيديم- گمراه كند، و چون عذاب را ببينند خواهند دانست كه چه كسي گمراهتر است.
أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا آيا ديدهاي كسي را كه هوي و هوس خود را معبود خود گرفته است؟ آيا تو وكيل او خواهي بود؟!
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا يا گمان ميبري كه بيشترشان ميشنوند يا ميفهمند؟ آنان مانند چهارپايان هستند، بلكه اينان گمراهترند.
(41) (﴿وَإِذَا رَأَوۡكَ﴾) و کسانی که تو را تکذیب میکنند، و با آیات خدا مخالفت، و در زمین تکبر میورزند، هنگامی که ای محمد صلی الله علیه وسلم تو را میبینند، شما را مسخره نموده، و به شما توهین میکنند، و به صورت تحقیر و توهین میگویند: (﴿أَهَٰذَا ٱلَّذِي بَعَثَ ٱللَّهُ رَسُولًا﴾) آیا این است که خداوند او را به عنوان پیامبر فرستاده است؟! یعنی شایسته نیست که خداوند چنین شخصی را به عنوان پیامبر بفرستد. و این، شدتِ ستمگری و عناد و وارونه کردنِ حقیقت از سوی آنان را نشان میدهد؛ زیرا از این سخن، چنان فهمیده میشود که پیامبرـ نعوذ بالله در نهایت حقارت و پستی قرار دارد، و چنانچه کسی دیگر پیامبر بود، مناسبتر بود. ﴿وَقَالُواۡ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ﴾ و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگی از این دو قریه نازل نشده است؟!» چنین سخنی، جز از نادانترین و گمراهترین مردم سر نمیزند، و کسی که این سخن را میگوید، کینهتوزی و لجاجت شدیدی داشته، و خودش را به نادانی میزند، و هدفش این است که با طعنه زدن به حق، و عیبجویی از آن، و کسی که آن را آورده است، باطل خود را ترویج دهد. و گرنه هرکس در حالات محمد بن عبدالله صلی الله علیه وسلم بیندیشد، او را مرد برجسته و عاقل میداند، و اینکه از نظر خرد و علم و هوشیاری و داشتنِ عادتهای نیکو و پاکدامنی و شجاعت و... بر آنان مقدم است؛ و کسی که او را تحقیر میکند و ناسزا میگوید، دارای چنان بیخردی و جهالت و گمراهی و تناقض و ستم و تجاوزی است که در کسی دیگر وجود ندارد. و برای جهالت و گمراهیاش همین قدر کافی است که پیامبرِ بزرگوار و رادمرد و سخاوتمند را مورد عیب جویی قرار دهد.
(42) هدفِ مشرکان از توهین و استهزا به پیامبر، این بود که بر باطل خود پافشاری کنند، و انسانهای ضعیف العقل را فریب دهند. بنابراین گفتند: (﴿إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا﴾) به راستی نزدیک بود ما را از پرستش معبودانمان گمراه کند، و بهجای همۀ معبودانمان، یک معبود بپرستیم. (﴿لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَيۡهَا﴾) و اگر ما شکیبایی نمیورزیدیم، ما را گمراه مینمود. و آنها ادّعا میکردند که توحید و یگانه پرستی، گمراهی است؛ و شرکی که آنها بر آن هستند، هدایت است. بنابراین یکدیگر را به شکیبایی و بردباری سفارش میکردند:﴿وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ أَنِ ٱمۡشُواۡ وَٱصۡبِرُواۡ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِكُمۡ﴾ و سران و اشراف آنها به راه افتاده، و گفتند:«بروید و بر [پرستش] خدایان خود شکیبایی ورزید.» و در اینجا گفتند: (﴿لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَيۡهَا﴾) و اگر ما شکیبایی نمیورزیدیم. صبر و شکیبایی در همه جا قابل ستایش است به جز درچنین جایی، زیرا چنین صبری اسباب و عوامل خشم الهی را فراهم مینماید، و هیزم وسوخت جهنم را بیشتر میکند. اما مؤمنان، همانطور که خدا در مورد آنها فرموده است:﴿وَتَوَاصَوۡاۡ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاۡ بِٱلصَّبۡرِ﴾ یکدیگر را به حق و بردباری سفارش میکنند. و ازآنجا که آنها با این سخنان حکم میکردند که هدایت یافتهاند و پیامبر گمراه است و روشن و ثابت است که چارهای برای به راه آمدن آنها نیست، خداوند آنان را به آمدن عذاب تهدید کرد و خبر داد که آنها، (﴿حِينَ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ﴾) در آن وقت که عذاب را میبینند به صورت حقیقی و واقعی خواهند دانست که (﴿مَنۡ أَضَلُّ سَبِيلًا﴾)چه کسی گمراهتر است. ﴿وَيَوۡمَ يَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيۡهِ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا﴾ و روزی [خواهد آمد] که ستمکار دستهایش را گاز میگیرد و میگوید: «ای کاش! با پیامبر راهی برمیگرفتم».
(43) و آیا گمراهی و ضلالتی بیشتر از این وجود دارد که کسی هوای نفس و خواستههای نفسانی خود را معبود خویش قرار دهد، و هرچه نفسش بخواهد انجام دهد؟! بنابراین فرمود: (﴿أَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ﴾) آیا از حالت کسی تعجب نمیکنی که هوای نفس خویش را معبود خود قرار داده؟! و نمینگری که در چه گمراهیِ شدیدی قرار دارد؟! حال آنکه خودش را در جایگاه والایی میبیند! (﴿أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيۡهِ وَكِيلًا﴾) آیا تو وکیل او خواهی بود؟ یعنی تو بر او مسلط و چیره نیستی، بلکه فقط بیم دهنده هستی، و تو وظیفهات را انجام دادهای، و حساب آنان با خداست.
(44) سپس خداوند متعال بر گمراهی بزرگِ آنها تاکید نمود، و فرمود: آنها عقل و گوش ندارند. و آنها را در گمراه بودن، به چهارپایان تشبیه کرد که جز صدا چیزی نمیشنوند. کر و لال و کور هستند، و باز نمیگردند. بلکه آنها از چهارپایان گمراهترند؛ زیرا چهارپایان را چوپانشان هدایت مینماید، و چهارپایان راه را مییابند، و راه هلاکت و نابودی خود را میدانند، و از آن پرهیز مینمایند، و سرانجامِ سالمتر و نیکوتری از اینها خواهند داشت. پس روشن شد کسی که پیامبر صلی الله علیه وسلم را به گمراهی متهم نماید، خودش بیشتر سزاوار این صفت است، و هر حیوان زبان بستهای از او راهیابتر است.