25. فرقان آیه 77
قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّيْ لَوْلَا دُعَاۤؤُكُمْۚ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُوْنُ لِزَامًا ࣖ ( الفرقان: ٧٧ )
Qul maa ya'ba'u bikum Rabbee law laa du'aaa'ukum faqad kazzabtum fasawfa yakoonu lizaamaa
حسین تاجی گله داری:
(ای پیامبر!) بگو: «پروردگار به شما اعتنایی ندارد؛ اگر دعای شما نباشد، به راستی شما (حق را) تکذیب کردید، پس به زودی (کیفرش، گردن گیر و) ملازمتان خواهد بود.
English Sahih:
Say, "What would my Lord care for you if not for your supplication?" For you [disbelievers] have denied, so it [i.e., your denial] is going to be adherent. (Al-Furqan [25] : 77)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
- ای رسول- به کافران اصرارکننده بر کفر بگو: اگر عبادت و دعایتان نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما ندارد و ارزشی برایتان قایل نیست؛ زیرا شما رسول صلی الله علیه وسلم را در آنچه از جانب پروردگارش برایتان آورد تکذیب کردهاید، پس بهزودی مجازات تکذیب، گریبانگیر شما خواهد شد.
2 Islamhouse
[به کافران] بگو: «اگر عبادت و دعایتان نباشد، پروردگارم اعتنایی به شما ندارد [و ارزشی برایتان قائل نیست]. به راستی، شما [دعوت حق را] تکذیب کردید؛ به زودی [کیفرِ این کار،] گریبانگیرتان خواهد شد».
3 Tafsir as-Saadi
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا و بندگان [خداوند] رحمان آنانند كه روي زمين فروتنانه راه ميروند، و هنگامي كه نادانان ايشان را مخاطب قرار دهند گويند:«سلام بر شما».
وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا و كساني كه شب را با سجده و قيام براي پروردگارشان ميگذرانند.
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا و كساني كه ميگويند:«پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور بدار، بيگمان عذابش پايدار است».
إِنَّهَا سَاءتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا بيگمان دوزخ بدترين قرارگاه و جايگاه است.
وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا و كساني كه به هنگام خرج كردن زيادهروي نميكنند، و بخل نميورزند، و بين اين، [دو راه] اعتدال پيش گيرند.
وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَاما و كساني كه همراه با الله معبود ديگري را به فرياد نميخوانند، و جاني را كه خداوند [خونش را] حرام كرده است جز به حق نميكشند، و زنا نميكنند و هر كس چنين كند كيفر آن را ميبيند.
يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا عذاب او در قيامت دو چندان ميگردد و خوار و ذليل جاودانه در عذاب ميماند.
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس اينانند كه خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل ميكند و خداوند آمرزندة مهربان است.
وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد همانا كه او به سوي خدا باز ميگردد.
وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا و كساني كه بر باطل گواهي نميدهند، و چون بر [كار و سخن] بيهوده بگذرند، بزرگوارانه ميگذرند.
وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا و كساني كه چون به آيات پروردگارشان پند داده شوند همسان كران و نابينايان بر آن فرو نميافتند.
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا و كساني كه ميگويند:«پروردگارا! از همسران و فرزندانمان آن به ما عنايت كن كه ماية روشني چشم باشد، و ما را پيشواي پرهيزگاران بگردان.
أُوْلَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا اينان به پاس آنكه بردباري كردند، به مقامي بلند دست مييابند، و در آنجا سلام و درود دريافت ميكنند.
خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا در آنجا جاودانه ميمانند، قرارگاهي خوب و مقامي نيكو است.
قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا بگو: «اگر عبادت و دعايتان نباشد، پروردگار من به شما اعتنايي ندارد، بيگمان تكذيب كرديد و [نتيجة بد] آن ملازم شما خواهد بود».
(63) عبودیت و بندگی خداوند بر دو نوع است: عبودیت برای ربوبیتِ خداوند، که مسلمان و کافر، نیکوکار و بدکار در این امر مشترک هستند؛ چون آنها همه بندگان خدایند، و آنها را پرورش میدهد، و تحت تدبیر اویند:﴿إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا﴾ همۀ آنچه در آسمانها و زمین است، در حال بندگی به نزد خدا میآیند. و نوع دوم، بندگی و عبودیت برای الوهیتِ خداوند و پرستش و رحمت اوست، و آن بندگیِ پیامبران و اولیای الهی است که خداوند را میپرستند. و در اینجا، منظور همین نوع از عبودیت است. بنابراین بندگی را، به نامِ خودش «الرحمان» نسبت داد که اشاره به این است آنها به سببِ این عبودیت، به رحمت الهی میرسند. پس بیان نمود که صفاتشان کاملترین صفتهاست، و برترین ویژگیها را دارند. بنابراین آنها را چنین توصیف نمود: (﴿يَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا﴾) روی زمین با فروتنی و آرام راه میروند، و در مقابل خدا و مردم فروتن میباشند. خداوند در اینجا آنها را به وقار و آرامش و فروتنی برای خدا و بندگانش توصیف نمود. (﴿وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ﴾) و هنگامی که نادانان سخنی جاهلانه به آنان بگویند، (﴿قَالُواۡ سَلَٰمٗا﴾) سخنی به آنها میگویند که در آن، از گناه و جهالت در امان میمانند.و در اینجا آنها ستوده شدهاند که دارای بردباری زیادند؛ و در مقابل فردی که با آنان بدی میکند، نیکی مینمایند، و از جاهل درمیگذرند، و دارای عقل و خرد و هوشیاری میباشند. و خرد است که آنها را به اینجا رسانیده است.
(64) (﴿وَٱلَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِيَٰمٗا﴾) و نماز شب زیاد میخوانند، و آن را خالصانه برای پروردگارشان و با فروتنی انجام میدهند. همانطور که خداوند متعال فرموده است:﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواۡ يَعۡمَلُونَ﴾ پهلوهایشان از بسترها جدا میشود، و با ترس و امید پروردگارشان را به فریاد میخوانند، و از آنچه بدیشان روزی دادهایم، انفاق میکنند. پس هیچ کس نمیداند چه چیزهای مسرّت بخشی در بهشت، برایشان مهیّا شده است، و این پاداش کارهایی است که میکنند.
(65) (﴿وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ﴾) و کسانی که میگویند: پروردگارا! با مصون داشتنمان از اسبابِ عذاب، و آمرزشِ خطاهایی که از ما سر زده و باعث عذاب میگردد، عذاب دوزخ را از ما دور بدار، (﴿إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا﴾) بیگمان عذاب دوزخ، گریبانگیرِ هر کس گردد، ملازم وی خواهد بود، همانگونه که طلبکار، ملازمِ بدهکار میباشد.
(66) (﴿إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا﴾) بیگمان، دوزخ بدترین قرارگاه و جایگاه است. این سخن را به حالت شیون و زاری به درگاه پروردگارشان ابراز داشته، و شدت نیازمندی خویش را بیان میدارند، و میگویند: تواناییِ تحملِ این عذاب را نداریم. پس باید منت و احسانِ الهی را به یاد بیاورند؛ زیرا دور کردن عذاب، به اندازۀ سختی و شدت آن دشوار است؛ و دور شدن آن، بسی مایۀ شادی است.
(67) (﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواۡ لَمۡ يُسۡرِفُواۡ وَلَمۡ يَقۡتُرُواۡ﴾) و کسانی که به هنگام پرداخت نفقاتِ واجب یا مستحب، از حد نمیگذرند؛ نه ولخرجی میکنند و نه بخل میورزند، (﴿وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا﴾) و انفاق و خرج کردن آنها، در میان اسراف و بخل قرار دارد، و میانهروی و اعتدال را رعایت میکنند. نفقاتِ واجب از قبیل: زکات و کفارهها را میپردازند، و در جای مناسب و به صورت مناسب خرج میکنند، بدون اینکه به خود یا دیگران زیانی برسانند، و این حاکی از اعتدال و میانهروی آنهاست.
(68) (﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾) و کسانی که با الله معبود دیگری را به فریاد نمیخوانند، و پرستش نمیکنند، بلکه فقط او را میپرستند، و دین و عبادت را، تنها و خالصانه برای او انجام میدهند، و فقط به او روی آورده، و از غیر او رویگرداناند. (﴿وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ﴾) و انسانی را که خداوند خونش را حرام کرده است، نمیکشند. و آن، انسانِ مسلمان یا کافری است که با مسلمانها پیمان دارد، (﴿إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾) جز به حق نمیکشند، مانند کشتنِ یک انسان به خاطر اینکه انسانی دیگررا کشته، و کشتنِ فرد متأهلی که زنا کرده، و کشتنِ کافری که قتل او جایز و حلال است. (﴿وَلَا يَزۡنُونَ﴾) وزنا نمیکنند، بلکه شرمگاههایشانرا حفاظت مینمایند، ﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ﴾ مگر بر همسرانشان و یا کنیزانی که در ملک یمین آنها هستند. (﴿وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا﴾) و هر کس یکی از این کارها؛ یعنی شرک ورزیدن به خدا، یا کشتن انسانی که خداوند کشتن او را حرام نموده، یا زنا را انجام دهد، به کیفرِ دشواری گرفتار خواهد شد. سپس کیفر را چنین تفسیر نمود:
(69) (﴿يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا﴾) پس کسی که همۀ این کارها را انجام دهد، شکی در آن نیست که برای همیشه در جهنم جاودانه میماند؛ و نیز هر کس برای خداوند شریک قرار دهد، برای همیشه در عذاب میماند. و همچنین کسی که یکی از این کارها را انجام دهد، به عذابِ سختی تهدید شده است، چون او یا مرتکب شرک گشته، و یا اینکه یکی از بزرگترین گناهان را انجام داده است. اما جاودانه بودن قاتل و زناکار در عذاب، به این معنی نیست که به طور ابدی در عذاب میماند، چون نصوص قرآنی و سنت نبوی بر این دلالت مینمایند که همۀ مؤمنان از جهنم بیرون خواهند آمد، و هیچ مؤمنی برای همیشه در آن باقی نخواهد ماند، هر چند مرتکب هر گناهی شده باشد. و خداوند این سه گناه را به صراحت نام برد، چون اینها بزرگترین گناهان هستند؛ شرک باعث فساد ادیان است، و قتل باعث تباهی انسانهاست، و زنا آبرو و ناموس را به تباهی میکشد.
(70) (﴿إِلَّا مَن تَابَ﴾) مگر کسی که از این گناهان و دیگر گناهها توبه نماید، به این صورت که فوراً از آنها دست بکشد، و به خاطر گناهانی که در گذشته انجام داده است، پشیمان شود، و تصمیم قاطع بگیرد که دوباره آنها را انجام ندهد، (﴿وَءَامَنَ﴾) و به خداوند ایمانی درست داشته باشد، ایمانی که ترک گناهان و انجام طاعات را اقتضا مینماید. (﴿وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا﴾) و عمل صالح انجام دهد، و کارهایی بکند که شارع به آنها فرمان داده است، به شرطی که هدفش از انجام این اعمال، رضایت خداوند باشد. (﴿فَأُوۡلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖ﴾) این گروه، کارها و اقوال آنان که آمادگی آن را داشت تبدیل عمل زشت شود، به عمل نیک مبدّل میگردد، بنابراین شرک آنان به ایمان، و معصیتشان به طاعت تبدیل میگردد. همچنین عین گناه و بدیهایی که کردهاند، و از آن توبه نموده، و به سوی خدا بازگشتهاند، به نیکی تبدیل میشود. همانطور که از ظاهر آیه چنین بر میآید. و در این مورد، حدیثی وارد شده است مبنی براینکه خداوند مردی را به خاطر برخی از گناهانش بازخواست نمود، و گناهانش را برشمرد، سپس به جای هر بدی به او یک نیکی داد. پس آن مرد گفت:«پروردگارا! من بدیهایی دارم که اینجا آنها را نمیبینم.» والله أعلم. (﴿وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا﴾) و خدا برای هرکس که توبه نماید، آمرزنده است، و گناهان بزرگ را میآمرزد، و به بندگانش مهربان است؛ زیرا خداوند پس از آنکه با ارتکاب گناهان بزرگ، به مبارزۀ با او برخاستند، آنان را به توبه فراخوانده، و آنها را برای توبه توفیق داده، و آنگاه توبهشان را میپذیرد.
(71) (﴿وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ يَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا﴾) و هر کس توبه کند، و کار شایسته انجام دهد، همانا که او به سوی خدا باز میگردد؛ یعنی باید بداند که توبهاش در نهایت کمال است، چون توبه به معنی بازگشت به راهی است که انسان را به خدا میرساند، و رسیدن به خدا، عین سعادت و بندگی و رستگاری است. و باید خالصانه توبه نماید، و آن را از شائبهها و اهداف فاسد دور نگاه دارد. پس مقصود از این تشویق، تکمیل کردن توبه است، و باید به بهترین شیوه راه توبه را بپوید تا به خدایی برسد که همه به سوی او باز میگردند، و آنگاه بر اساس میزان تکامل توبهاش، مزدش را میدهد.
(72) (﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ﴾) و کسانی که بر دروغ و باطل حاضر نمیشوند، و در مجالس دروغگویی و معاصی شرکت نمیکنند. «زور» یعنی گفتار و کردار ناجایز و حرام. پس اینها از تمامی مجالسی که مشتمل بر گفتار یا کردار حرام است، پرهیز میکنند، مانند مسخره کردنِ آیات خدا، جدال به وسیلۀ باطل، غیبت، سخنچینی، دشنام دادن، تهمت زدن، مسخره کردن، آواز حرام، نوشیدن شراب، و استفاده از فرش ابریشمی، عکسها و امثال اینها. پس چون در مجالس دروغگویی و گناه شرکت نمیکنند، خودشان به طریق اولی دروغ نمیگویند. و گواهی دروغین در «قول زور» داخل است. (﴿وَإِذَا مَرُّواۡ بِٱللَّغۡوِ﴾) لغو سخنی است که هیچ فایدۀ دینی و دنیوی ندارد، مانند سخن سبکسران و بیخردان. بندگانِ خاصِ خدا چون از کنارِ کار و سخنِ بیهوده بگذرند، (﴿مَرُّواۡ كِرَامٗا﴾) بزرگوارانه میگذرند؛ یعنی خودشان را از آن دور میدارند، و در آن فرو نمیروند، و به آن نمیپردازند. البته چنانچه پرداختن به آن گناه نیز نباشد، نشانۀ بیخردی و خلاف شأن مروّت است. پس آنها خودشان را از آن دور میدارند. و گفتۀ الهی (﴿وَإِذَا مَرُّواۡ بِٱللَّغۡوِ﴾) اشاره به این است که آنها قصد حضور در محافل و اماکنی را ندارند که در آنجا سخن بیهوده گفته میشود، و نمیخواهند آن را بشنوند. اما اگر به صورت تصادفی و بدون قصد، گذرشان بر چنین جایی بیفتد، خود را از آن پاک داشته، و با دوری جستن از آن، خویشتن را گرامی میدارند.
(73) (﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواۡ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ﴾) و بندگانِ خداوندِ رحمان کسانیاند که هنگامی آیات پروردگارشان که آنها را به شنیدن و گوش فرا دادن و رهنمود شدن به آن فرمان داده است، به آنان یادآوری شود (﴿لَمۡ يَخِرُّواۡ عَلَيۡهَا صُمّٗا وَعُمۡيَانٗا﴾) در مقابلِ آن رویگردانی نمیکنند، و آن را ناشنیده نمیگیرند، و دلها و چشمهای خود را از آن آیات برنمیگردانند، آن گونه که افراد بیایمان عمل مینمایند و آن را تصدیق نمیکنند. بلکه حالتِ بندگان خداوندِ رحمان در مورد آیات، و به هنگامِ شنیدنِ آن، چنان است که خداوند فرموده است:﴿إِنَّمَا يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواۡ بِهَا خَرُّواۡۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواۡ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ﴾ همانا کسانی به آیات ما ایمان میآورند که چون به آن پند داده شوند، سجدهکنان به زمین میافتند، و پروردگارشان را با ستایش و به پاکی یاد میکنند، و تکبر نمیورزند، و آن را میپذیرند، و خود را نیازمند آن میدانند، و در برابرش منقاد و تسلیم میشوند. مؤمنان گوشهایی شنوا، و دلهایی آگاه و مدرک دارند؛ پس ایمانشان، با شنیدنِ آیات الهی، بیشتر میگردد؛ و با آن، یقینشان کامل میشود، و آنها را نشاط و طراوت میبخشد.
(74) (﴿وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ﴾) و کسانی که میگویند: پروردگارا! دوستان و همسران و فرزندانمان را مایۀ روشنی چشم، و شادی دلمان بگردان. چنانچه حالت و صفات آنان را بررسی کنیم، از همّت والا و مرتبۀ بلندشان در مییابیم که آنان چشمشان روشن نخواهد شد مگر اینکه همسرانشان و فرزندانشان و دوستانشان را مطیع و فرمانبردارِ خدا و عالم و عامل ببینند. و این همچنانکه دعاست برای شایسته بودن همسران و فرزندانشان، دعا برای خودشان نیز میباشد؛ چراکه نفع و فایدۀ آن، به خودشان برمیگردد. بنابراین آن را برای خود بخششی قرار داده، و گفتند: (﴿هَبۡ لَنَا﴾) به ما عطا کن. بلکه دعای آنها به نفع تمام مسلمین است، چون صالح بودنِ افراد مذکور، سبب صالح شدن بسیاری از متعلقین آنها میگردد، و از آنها فایده میبرند. (﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾) و پروردگارا! ما را به این مقامِ بلند برسان، مقام صدیقان، و مقام افراد کامل و بندگان صالح، و آن مقام، امامت و پیشوایی در دین است. و ما را الگو و پیشوای پرهیزگاران قرار ده، به گونهای که به گفتار و کردار ما تأسی کنند، و اهل خیر به دنبال ما حرکت نمایند. پس هدایت میکنند، و خود نیز هدایت مییابند. و بدیهی است که دعا کردن برای رسیدن به چیزی، دعا کردن برای مقتضیاتِ آن چیز است. و این مقام ـ مقام امامت و پیشوایی در دین جز با صبر و یقین بهدست نمیآید. همان طور که خداوند متعال فرموده است:﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواۡۖ وَكَانُواۡ بَِٔايَٰتِنَا يُوقِنُونَ﴾ و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به امرِ ما راهنمایی میکردند، آنگاه که بردباری ورزیدند، و به آیات ما یقین حاصل نمودند. پس این دعا، مستلزم اموری است ـ از قبیل: اعمال و بردباری بر طاعت الهی، و بازداشتن نفس از معصیت و نافرمانی خدا، و صبر در برابر مقدرات دردناک او، و علم کاملی که صاحب خود را به درجۀ یقین میرساند ـ [اموری] که دارای خیر فراوان و بخشش زیادی است، و صاحبش را در بالاترین مقامها بعد از پیامبران قرار میدهد.
(75 - 76) و از آنجا که همتها و خواستههایشان بلند است، پاداش آنها نیز از نوع عملشان میباشد. پس خداوند منازل و جایگاههای والا را به آنها پاداش داد: (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ يُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواۡ﴾) به پاداش اینکه صبر نمودند، منزلهای بلند، و مسکنهای زیبا به آنان داده میشود که همۀ آنچه دل انسان در پی آن است، و چشم از دیدن آن لذت میبرد، به وفور در آن یافت میشود. آنها آنچه را به دست آوردهاند، به خاطر بردباری و صبرشان میباشد، همانگونه که خداوند متعال فرموده است:﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ﴾ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میشوند، و میگویند:«درود بر شما! به خاطر آنچه بردباری نمودید. چه خوب است پاداش سرای آخرت.» بنابراین در آنجا فرمود: (﴿وَيُلَقَّوۡنَ فِيهَا تَحِيَّةٗ وَسَلَٰمًا﴾) و در اینجا از دعای خیر و سلام برخوردارند؛ از سوی پروردگار و فرشتگانش بر آنها سلام میشود، و خودشان یکدیگر را سلام میکنند، و از همۀ ناگواریها و ناخوشیها، سالم و در امان خواهند بود. خلاصۀ مطلب اینکه خداوند بندگان خود را چنین توصیف نموده که آنها دارای وقار و آرامش هستند، و در برابر خدا و بندگانش فروتن میباشند، و مؤدب و بردبار بوده، و اخلاق خوب دارند، و از جاهلان صرف نظر میکنند، و از آنها روی برمیتابند، و در مقابل بدی آنها، نیکی مینمایند، و شبها را با عبادت به سر میکنند، و عبادت را مخلصانه برای خدا انجام میدهند، و از جهنم میترسند، و به درگاه پروردگارشان تضرع و زاری مینمایند تا آنها را از جهنم نجات بدهد، و نفقههای واجب و مستحبی را که بر آنهاست میپردازند، و در خرج کردن میانه روی مینمایند. و وقتی که آنها در خرج کردن میانه روی ورزند ـکه معمولاً مردم زیاده روی میکنندـ پس آنها در دیگر کارها، به طریق اولی میانهروی و اعتدال را رعایت میکنند، و دور بودن از گناهان کبیره، و اخلاص داشتن در عبادت، و پرهیز از خونریزی و هتک حرمت و آبروی دیگران، و توبه کردن ـ در صورت سر زدن یکی از این گناهان ـ نیز از خصوصیتهای آنان است. نیز آنها در مجالسی که لهو و لعب و گفتار و کردار حرام انجام میگیرد، حاضر نمیشوند، و خود نیز آن را انجام نمیدهند، و خود را از یاوهگویی و انجام کارهای بیهوده و زشت که فایدهای ندارند، دور میدارند. و این مستلزمِ مروّت و کمال آنهاست. آنها خودرا از هر سخن و کردار زشت و بیارزش دور میدارند، وآیات الهیرا میپذیرند، ومعانی آن را میفهمند، وبرای فهمیدن آن میکوشند، وبهآن عمل میکنند. و برای اجرای احکام آن تلاش مینمایند. و آنها خداوند را به کاملترین صورت فرا میخوانند، که خود و بستگانشان و مسلمین از آن بهرهمند میشوند. آنها صلاحیت همسران و فرزندانشان را از خداوند میطلبند. از لوازم این دعا، این است که آنها در تعلیم و موعظه کردن و اندرز گفتن زنان و فرزندان خود میکوشند، چون هر کس به چیزی علاقهمند باشد، و آن را از خدا بخواهد، باید در فراهم نمودن اسباب آن بکوشد.آنان از خداوند میخواهند که آنها را به بالاترین مقامهایی برساند که رسیدن به آن برایشان ممکن است، و آن مقامِ امامت و صدیق بودن است. بهراستی که این صفتها، بسیار والا؛ و این همتها، بسی بلند؛ و این خواستهها، بسیار ارزشمندند! و چقدر این نفسها پاکیزه، و این دلها و صاحبانش پاکاند! و چقدر این سرداران پرهیزگارند! و فضل و نعمت و رحمت خداوند بر آنهاست که آنان را بزرگوار نموده است؛ و لطف اوست که آنها را به این منازل رسانده است. و خداوند بر بندگانش منت مینهد، و صفتهایشان را برای آنان توصیف مینماید، و از همتهای عالیشان سخن به میان میآورد، و پاداشهایشان را برایشان توضیح میدهد تا دیگران را تشویق نماید که خود را به صفات آنان متصف گردانند، و از خداوندی که بر آنها منت نهاده و آنها را اکرام نموده است، بخواهند تا آنان را هدایت نماید، و همانطور که آنان را هدایت کرده است، با تربیت ویژۀ خویش، آنها را نیز سرپرستی نماید. بار خدایا! ستایش سزاوار توست، و به پیشگاه تو روی میآوریم. تو یاور ما هستی، و از تو یاری میجوییم. و هیچ توان و قدرتی برای انجام کارها جز از سوی تو نیست. مالکِ هیچ سود و زیانی نیستیم. و توانایی جلبِ ذرهای خیر و خوبی نداریم، مادامیکه آن را برای ما میسّر نگردانی؛ زیرا ما ناتوان هستیم، و از هر جهت ضعیف و درمانده میباشیم. و گواهی میدهیم که اگر به اندازۀ یک چشم به هم زدن، ما را به خودمان بسپاری، دچار ناتوانی و ضعف و اشتباه میشویم. پس ما جز به رحمت تو که آفرینش ما را با آن عجین کردهای، وروزی و نعمتهای فراوان ظاهری و باطنی به ما دادهای، و رنجها را از ما دور ساختهای، به چیزی دیگر اعتماد نمیکنیم. و بر ما رحمی بفرما که ما را با آن، از مهر و رحمت غیرِ تو بینیاز گرداند. چراکه هرکس که از تو بخواهد و به تو امید بندد، ناکام نخواهد شد. و از آنجا که خداوند بندگانش را، بهخاطر فضیلت و شرافتی که داشتند، به رحمت خویش نسبت داد، و آنها را به عبودیتِ خود اختصاص داد، شاید کسی گمان بَرَد که دیگران نیز در بندگی داخل هستند.
(77) پس خداوند خبر داد که او به غیر از اینها توجه و اعتنایی نمیکند، و اگر دعایتان نبود، و او را به فریاد نمیخواندید، و او را پرستش نمیکردید؛ به شما ارجی نمینهاد، و شما را دوست نمیداشت. پس فرمود: (﴿قُلۡ مَا يَعۡبَؤُاۡ بِكُمۡ رَبِّي لَوۡلَا دُعَآؤُكُمۡۖ فَقَدۡ كَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ يَكُونُ لِزَامَۢا﴾) بگو: «اگر عبادت و دعایتان نبود، پروردگار من به شما اعتنایی نمیکرد.» و شما چون رسالت آسمانی و پیامبران را تکذیب میکنید، نتیجۀ بد این کار ملازم شما خواهد بود؛ یعنی به عذابی گرفتار میشوید که شما را ترک نخواهد کرد؛ و همانگونه که طلبکار، بدهکار را رها نمیکند، عذاب خدا نیز شما را رها نخواهد کرد، و خداوند میان شما و بندگانش داوری خواهد کرد.
4 Abdolmohammad Ayati
بگو: اگر پروردگار من شما را به طاعت خويش نخوانده بود به شما نمىپرداخت، كه شما تكذيب كردهايد و كيفرتان همراهتان خواهد بود
5 Abolfazl Bahrampour
بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند، شما [آيات خدا و پيامبران را] تكذيب كرديد، پس به زودى [كيفر آن] دامنگير و ملازم شما خواهد شد
6 Baha Oddin Khorramshahi
بگو اگر دعایتان نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی ندارد، و به راستی که [حقایق] را دروغ انگاشتهاید، و زودا که [عذابتان] گریبانگیر شود
7 Hussain Ansarian
بگو: اگر دعایتان نباشد پروردگارم به شما ارجی ننهد، پس شما که [قاطعانه آیات خدا و پیامبرش را] تکذیب کردید، [کیفر این تکذیب برای همیشه] ملازم [شما] خواهد بود
8 Mahdi Elahi Ghomshei
بگو که اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟ که شما کافران (آیات حق را) تکذیب کردید و به کیفر همیشگی آن گرفتار خواهید شد
9 Mohammad Kazem Moezzi
بگو چه ارج نهد (پاک دارد) به شما پروردگار من اگر نبود دعای شما همانا تکذیب گردید پس زود است بشود لازم (گیرنده)
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
بگو: «اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند. در حقيقت شما به تكذيب پرداختهايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
بگو: «اگر درخواست و بندگی شما نباشد، پروردگارم (هیچ) اعتنایی به شما نمیکند.(که) بیچون بسی (خدا را) تکذیب کردهاید. پس در آینده (این تکذیب) گریبانگیر(تان) خواهد بود.»
12 Mohsen Gharaati
بگو: «اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من براى شما ارزشى قائل نیست. شما حقّ را تکذیب کردهاید، و به زودى کیفر تکذیبتان، دامن شما را خواهد گرفت.»
13 Mostafa Khorramdel
بگو: اگر عبادت و دعایتان نباشد، پرورگار من اعتنائی به شما ندارد (و برایتان کوچکترین ارزشی قائل نیست. چرا که نعمتهای والای بهشت را بندگان خوب خدا در پرتو پرستش او به دست خواهند آورد). امّا شما (کفّار، رسالت آسمانی را) تکذیب میکنید و (نتیجهی بد) آن ملازم شما خواهد شد (و سزای کفر و عصیان خود را خواهید دید)
14 Naser Makarem Shirazi
بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد؛ شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!» ظ
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
بگو: اگر خواندن- دعا و عبادت- شما نباشد پروردگار من به شما اعتنا و عنايتى نكند- شما را قدر و ارزشى ننهد-، [ولى كافران] شما [پيامبر و آيات خدا را] تكذيب كرديد پس [كيفرتان] پيوسته و بر دوام خواهد بود