كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ قوم لوط پيامبران را دروغگو انگاشتند.
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ آنگه كه برادرشان لوط بديشان گفت:«آيا پروا نميداريد؟».
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ بيگمان من پيامبر اميني براي شما هستم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ پس از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.
وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ و در برابر آن [تبليغ] از شما پاداشي نميطلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.
أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ آيا از ميان جهانيان [از روي شهوت] به سراغ مردان ميرويد.
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ و همسراني را كه پروردگارتان براي شما آفريده است رها ميسازيد؟ بلكه اصلاًشما قومي هستيد كه از حد ميگذريد.
قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ گفتند:«اي لوط! اگر دست برنداري بيگمان از بيرون راندگان خواهي بود».
قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ [لوط] گفت: «من از دشمنان [اين] كارتان هستم».
رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ «پروردگارا! مرا و خانوادهام را از آنچه ميكنند رهايي بخش».
فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ پس او و خانوادهاش را همگي نجات داديم.
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ مگر پيرزني كه از بازماندگان [در آتش] بود.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ سپس ديگران را نابود كرديم.
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ و بر سرشان باران بارانديم، و چه باران بدي بود [كه گروه] هشدار يافتگان را [فرو گرفت].
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ حقا كه در اين [ماجرا] نشانهايست، و بيشترشان مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ و بيگمان پروردگار تو چيره و مهربان است.
(160 -167) لوط، به قوم خود همان سخنانی را گفت که دیگرِ پیامبران، به اقوامشان گفته بودند. و قوم او نیز همان پاسخی را دادند که اقوامِ پیشین دادند؛ زیرا دلهایشان در کفرورزی شبیه هم بود. بنابراین گفتههایشان نیز مانند یکدیگر بود. و قوم لوط، علی رغم شرک ورزیدنشان، به عملِ زشتی دست میزدند که پیش از آنها هیچ کسی از جهانیان به آن اقدام نکرده بود. آنها مردان را برای شهوترانی انتخاب نموده، و همسرانشان را که خداوند برای آنها آفریده بود، رها میکردند. و این کار را، از روی اسراف و تجاوز و سرکشی انجام میدادند. و لوط، همواره آنها را از کارشان نهی میکرد، تا اینکه به وی گفتند: (﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُخۡرَجِينَ﴾) اگر از این سخنان خود دست نکشی، تو را از شهر و آبادی بیرون خواهیم کرد. وقتی لوط دید که آنها به کار خود ادامه میدهند، گفت: (﴿إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلۡقَالِينَ﴾) همانا من، از کارِ شما متنفر و بیزارم.
(168 - 175) لوط، به قوم خود همان سخنانی را گفت که دیگرِ پیامبران، به اقوامشان گفته بودند. و قوم او نیز همان پاسخی را دادند که اقوامِ پیشین دادند؛ زیرا دلهایشان در کفرورزی شبیه هم بود. بنابراین گفتههایشان نیز مانند یکدیگر بود. و قوم لوط، علی رغم شرک ورزیدنشان، به عملِ زشتی دست میزدند که پیش از آنها هیچ کسی از جهانیان به آن اقدام نکرده بود. آنها مردان را برای شهوترانی انتخاب نموده، و همسرانشان را که خداوند برای آنها آفریده بود، رها میکردند. و این کار را، از روی اسراف و تجاوز و سرکشی انجام میدادند. و لوط، همواره آنها را از کارشان نهی میکرد، تا اینکه به وی گفتند: (﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُخۡرَجِينَ﴾) اگر از این سخنان خود دست نکشی، تو را از شهر و آبادی بیرون خواهیم کرد. وقتی لوط دید که آنها به کار خود ادامه میدهند، گفت: (﴿إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلۡقَالِينَ﴾) همانا من، از کارِ شما متنفر و بیزارم. (﴿رَبِّ نَجِّنِي وَأَهۡلِي مِمَّا يَعۡمَلُونَ﴾) لوط گفت: خدایا، مرا و خانوادهام را، از عاقبتِ آنچه آنها میکنند، و از کیفرِ کارشان نجات بده. خداوند دعای لوط را پذیرفت. (﴿فَنَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ﴾) ما لوط و خانوادهاش را نجات دادیم، (﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِي ٱلۡغَٰبِرِينَ﴾) به جز پیرزنی که در عذاب باقی ماند، و بدان گرفتار شد، و آن پیرزن، همسر لوط بود. (﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗا﴾) سپس دیگران را نابود کردیم، و بر آنها بارانِ سنگ باراندیم، و چه باران بدی بود که بر سرِ این هشدار یافتگان بارید! و خداوند همۀ آنها را هلاک و نابود ساخت. ماجرای قوم لوط، درس عبرت و نشانۀ بزرگی برای هوشیاران است، ولی بیشتر آن قوم ایمان نیاوردند، و سزای عمل زشت خود را دیدند. و بدون شك پروردگار تو چيره مهربان است