فَخَرَجَ مِنْهَا خَاۤىِٕفًا يَّتَرَقَّبُ ۖقَالَ رَبِّ نَجِّنِيْ مِنَ الْقَوْمِ الظّٰلِمِيْنَ ࣖ ( القصص: ٢١ )
fakharaja
فَخَرَجَ
So he left
پس بیرون شد
min'hā
مِنْهَا
from it
از آن
khāifan
خَآئِفًا
fearing
با حالت ترس و مواظبت، در حالی که مراقبت می کرد
yataraqqabu
يَتَرَقَّبُۖ
(and) vigilant
با حالت ترس و مواظبت، در حالی که مراقبت می کرد
qāla
قَالَ
He said
گفت
rabbi
رَبِّ
"My Lord!
پروردگار
najjinī
نَجِّنِى
Save me
نجات بده
mina
مِنَ
from
از
l-qawmi
ٱلْقَوْمِ
the people -
گروه
l-ẓālimīna
ٱلظَّٰلِمِينَ
the wrongdoers"
ستمكاران
Fakharaja minhaa khaaa 'ifany-yataraqqab; qaala Rabbi najjinee minal qawmiz zaalimeen
حسین تاجی گله داری:
پس ترسان و چشم به راه حادثه، از شهر بیرون شد، گفت: «پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده».
English Sahih:
So he left it, fearful and anticipating [apprehension]. He said, "My Lord, save me from the wrongdoing people." (Al-Qasas [28] : 21)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
آنگاه موسی علیه السلام فرمان آن مرد خیرخواه را اجرا کرد، و ترسان و درحالیکه انتظار میکشید چه اتفاقی برایش رخ میدهد از شهر خارج شد، و اینگونه پروردگارش را خواند: پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده، تا آسیبی به من نرسانند.