Skip to main content

فَسَقٰى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلّٰىٓ اِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ اِنِّيْ لِمَآ اَنْزَلْتَ اِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيْرٌ   ( القصص: ٢٤ )

fasaqā
فَسَقَىٰ
So he watered
پس آب داد
lahumā
لَهُمَا
for them
برای آن دو
thumma
ثُمَّ
Then
سپس
tawallā
تَوَلَّىٰٓ
he turned back
رفت، برگشت
ilā
إِلَى
to
به سوی
l-ẓili
ٱلظِّلِّ
the shade
سایه
faqāla
فَقَالَ
and said
پس گفت
rabbi
رَبِّ
"My Lord!
پروردگار
innī
إِنِّى
Indeed I am
همانا من
limā
لِمَآ
of whatever
به آنچه
anzalta
أَنزَلْتَ
You send
نازل كردي
ilayya
إِلَىَّ
to me
به سوي من
min
مِنْ
of
از
khayrin
خَيْرٍ
good
خيري
faqīrun
فَقِيرٌ
(in) need"
نيازمند

Fasaqaa lahumaa summa tawallaaa ilaz zilli faqaala Rabbi innee limaaa anzalta ilaiya min khairin faqeer

حسین تاجی گله داری:

پس (موسی) برای گوسفندان آن دو آب داد، سپس رو به سایه آورد، آنگاه گفت: «پروردگارا! من هر خیری که بر من بفرستی نیازمند هستم».

English Sahih:

So he watered [their flocks] for them; then he went back to the shade and said, "My Lord, indeed I am, for whatever good You would send down to me, in need." (Al-Qasas [28] : 24)

1 Mokhtasar Farsi (Persian)

پس به آن دو دلسوزی کرد و گوسفندان‌شان را آب داد، سپس به‌سوی سایه بازگشت و در آنجا استراحت کرد، و با اشاره به نیاز خویش پروردگارش را خواند، و گفت: پروردگارا به‌راستی‌که من به هر خیری که برایم بفرستی نیازمندم.