آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و آنها از آخرت غافلند.
English Sahih:
They know what is apparent of the worldly life, but they, of the Hereafter, are unaware. (Ar-Rum [30] : 7)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
ایمان و احکام شریعت را نمیشناسند، و فقط ظاهری از زندگی دنیا را که به کسب معاش و ساختن تمدن مادی مربوط است میشناسند، اما از آخرت که سرای زندگی حقیقی است رویگردان هستند، و به آن اهمیت نمیدهند.
2 Islamhouse
آنان فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافلند.
3 Tafsir as-Saadi
الم الف، لام، ميم. غُلِبَتِ الرُّومُ روميان شكست خوردند. فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ در نزديكترين سرزمين. و آنان پس از شكستشان پيروز خواهند شد. فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ در مدت چند سالي. پيش از اين و پس از اين فرمان از آن خداست، و آن روز مؤمنان شادمان مي شوند. بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ به ياري خدا. هر كس را كه بخواهد ياري مي كند و او تواناي مهربان است. وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ] اين[ وعدة خداست، خداوند وعده اش را خلاف نمي كند ولي بيشترين مردم نمي دانند. يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ از زندگاني دنيا تنها ظاهر را مي دانند و از آخرت بي خبرند. مكي و 60 آيه است. بسم الله الرحمن الرحيم (1 - 5) فارس و روم در آن زمان قدرتمندترین دولتهای روی زمین بودند؛ و چون رقیب یکدیگر بودند، جنگهایی میان آنها در میگرفت. فارسها مشرک و آتش پرست؛ و رومیها اهل کتاب بودند و به تورات و انجیل نسبت داده میشدند؛ و آنها از فارسها به مسلمانان نزدیکتر بودند. بنابراین مسلمانان دوست داشتند که آنها بر فارسها پیروز شوند؛ و مشرکین از آنجا که در شرک با فارسها اشتراک داشتند، دوست داشتند فارسها رومیان را شکست دهند و بر آنها پیروز شوند. پس فارسها بر رومیها پیروز گردیدند، اما همۀ سلطنت آنان را نتوانستند تصرف کنند، بلکه آن بخش از سرزمین آنها را تصرف کردند که به سرزمین فارسها نزدیکتر بود. بنابراین مشرکینِ مکه خوشحال شدند و مسلمانان اندوهگین گشتند. پس خداوند به آنها خبر داد و آنان را وعده داد، که به زودی رومیان فارسها را شکست خواهند داد و بر آنان پیروز خواهند شد. (4) (﴿فِي بِضۡعِ سِنِينَ﴾) در مدت چند سالی. منظور نه، هشت، هفت و.. است. «بضع» عددی است که از ده بیشتر نیست و از سه کمتر نمیباشد. و پیروزی فارس بر روم و سپس پیروزی روم بر فارس به خواست خداوند بود. از این رو فرمود: (﴿لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُ﴾) همه چیز در دست خدا و به فرمان اوست، چه قبل از اینکه رومیان شکست خوردند و چه بعد از اینکه پیروز شدند. پس پیروزی و چیره شدن، فقط به خاطر اسباب نیست؛ بلکه باید در کنار اسباب، قضا و تقدیر الهی نیز بر آن رفته باشد. (﴿وَيَوۡمَئِذٖ يَفۡرَحُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾) و روزی که رومیان بر فارسها پیروز میشوند و آنها را شکست میدهند، مؤمنان شادمان میشوند. (5)((بِنَصۡرِ ٱللَّهِۚ يَنصُرُ مَن يَشَآءُ﴾) به یاری خداوند [شادمان میشوند]؛ و خداوند هرکس را که بخواهد یاری میدهد؛ یعنی از اینکه رومیها بر فارسها پیروز میشوند، خوشحال میگردند؛ گر چه هر دو گروه کافرند، ولی برخی شرها از برخی دیگر سبکتر و خفیفتر است. و در آن روز، مشرکین اندوهگین خواهند شد. (﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ﴾) و او تواناست و بر همۀ آفریدهها چیره میباشد: ﴿تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُ﴾ فرمانروایی را به هرکس که بخواهی میدهی و فرمانروایی را از هرکس که بخواهی میگیری. و هرکس را که بخواهی عزت میدهی و هرکس را که بخواهی خوار مینمایی. (﴿ٱلرَّحِيمُ﴾) و نسبت به بندگان مؤمن خود مهربان است؛ چون برای آنها اسباب بیشماری فراهم آورده که آنان را سعادتمند و یاری مینماید. (6) (﴿وَعۡدَ ٱللَّهِۖ لَا يُخۡلِفُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥ﴾) این وعدهای است که خداوند داده است و خدا وعدهاش را خلاف نمیکند. پس یقین کنید و بدانید که باید این وعده تحقیق یابد. وقتی این آیات نازل شدند که در آن این وعده داده شده بود، مسلمانان آن را تصدیق کردند و مشرکین به آن کفر ورزیدند تا جایی که بعضی مسلمانها با بعضی از کافران در این باره برای مدت چند سالی مشخص شرط گذاشتند. وقتی اجلی که خداوند مقرر کرده بود فرا رسید، رومیها بر فارسها پیروز شدند؛ و فارسها را از شهرهایی که تصرف کرده بودند، بیرون راندند؛ و وعدۀ خدا تحقق یافت. و این از امور غیبی است که خداوند قبل از اتفاق افتادنش از آن خبر داده بود و در زمان مسلمانها و مشرکانی که خداوند آنها را از این ماجرا خبر داده بود، اتفاق افتاد. (﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) ولی بیشتر مردم نمیدانند که آنچه خداوند وعده داده است، حق میباشد. بنابراین گروهی از آنها یافت میشوند که وعده و آیات او را تکذیب میکنند. (7) و اینها کسانی هستند که از اسرار و سرانجام کارها خبر ندارند. (﴿يَعۡلَمُونَ ظَٰهِرٗا مِّنَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾) آنها فقط ظاهر زندگی دنیا را میدانند و به اسباب مینگرند، و به وقوع کاری که به نظر آنان سبب رخ دادنش فراهم شده است، یقین پیدا میکنند؛ و کاری را که اسباب به وجود آورندهاش مشهود نیست، باور ندارند. پس آنها اسباب را مینگرند؛ و به آفرینندۀ اسباب که در آن تصرف مینماید، نگاه نمیکنند. (﴿وَهُمۡ عَنِ ٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ غَٰفِلُونَ﴾) و آنان از آخرت بیخبرند و دلها و خواستهها و ارادههایشان به سوی دنیا و شهوتها و کالاهای آن است؛ از این رو برای آن تلاش مینمایند و به آن روی میآورند؛ و از آخرت بیخبرند و به آن پشت میکنند. پس نه به بهشت علاقهمند هستند و نه از جهنم میترسند و نه از ایستادن و قرار گرفتن در پیشگاه خدا و دیدار با او ترسی دارند. و این نشانۀ شقاوت و علامت غفلت از آخرت است. عجیب اینجاست که بسیاری از این مردم، در امور دنیا چنان هوشیار و زرنگ هستند که عقلها و خردها را به تحیر وا میدارند. پیشرفتهای شگفتی که در زمینۀ مسایل هستهای و الکترونیکی و ساختن کشتیها و انواع ماشینها و هواپیماها حاصل شده، بسیار جای تعجب و اندیشه است؛ چراکه در این میدان پیشرفت چشمگیری داشتهاند و به خرد و عقل خود میبالند؛ و دیگران را از آنچه که خداوند به آنها ارزانی داشته است، ناتوان میبینند و با نگاه تحقیر آمیز به آنان مینگرند. درحالی که آنها در امر دین از ابلهترین مردمان بوده و بیش از همه از آخرت بیخبر هستند و از سرانجام بد خویش آگاهی ندارند و شناخت آنها نسبت به سرانجام کارشان بسیار کم است. و صاحبان بینش، آنان را میبینند که در جهالت خود سرگشته و در گمراهیشان حیراناند و در باطل خود پیش میروند. خدا را فراموش کردند؛ پس خداوند نیز آنها را از [حال] خودشان فراموش گردانید و ایشان فاسقاناند. سپس اگر به افکار و اندیشههای ظریف و دقیقی که خداوند در امور دنیا و ظاهر آن به آنها بخشیده است، نگاه کنند؛ و محرومیت خود از عقل متعالی را بنگرند، خواهند دانست که همه چیزِ بندگان در دست خداست؛ و کسی که هدایت شده است، به توفیق او بوده؛ و اوست که مردم را خوار مینماید. [و اگر کمی اندیشه میکردند] از پروردگارشان میترسیدند؛ و از او میخواستند تا به آنها نور عقل و ایمان عطا کند تا به او برسند و در راه او گام بردارند، و خداوند هم آنان را به خواستههایشان میرساند. و اگر این چیزها با ایمان همراه باشد و این پیشرفتهای ظاهری بر ایمان مبتنی گردد، نتیجۀ آن پیشرفت عالی و زندگی پاکیزه خواهد بود. اما از آنجا که بسیاری از این مهارتهای فکری بر اساس بیدینی است، نتیجهای جز انحطاط اخلاقی و اسباب هلاکت و نابودی در بر ندارد.
4 Abdolmohammad Ayati
آنان به ظاهر زندگى دنيا آگاهند و از آخرت بىخبرند
5 Abolfazl Bahrampour
از زندگى دنيا ظاهرى را مىشناسند و آنها از آخرت بىخبرند
6 Baha Oddin Khorramshahi
فقط ظاهری از زندگانی دنیا را میدانند و ایشان از آخرت غافلند
7 Hussain Ansarian
[تنها] ظاهری [محسوس] از زندگی دنیا را می شناسند و آنان از آخرت [که سرای ابدی و دارای نعمت های جاودانی و حیات سرمدی است] بی خبرند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
(اکثر) آنان به امور ظاهری از زندگی دنیا آگاهند و از عالم آخرت (و وعده ثواب و عقاب حق) به کلی بیخبرند
9 Mohammad Kazem Moezzi
میدانند روئی (ظاهری) را از زندگانی دنیا و ایشانند از آخرت ناآگهان
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
از زندگى دنيا، ظاهرى را مىشناسند، و حال آنكه از آخرت غافلند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
از زندگی دنیا (تنها) ظاهری (ناچیز) را میدانند، حال آنکه ایشان از آخرت، (هم)اینان غافلانند
12 Mohsen Gharaati
[مردم] فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىشناسند، و آنان از آخرت غافلند
13 Mostafa Khorramdel
(این اکثریّت کوتاهبین) تنها ظاهر و نمادی از زندگی دنیا را میدانند، و ایشان از آخرت کاملاً بیخبرند
14 Naser Makarem Shirazi
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
آنان ظاهرى- آنچه به ديد چشم مىآيد از آرايش و نمايش- از زندگانى دنيا مىدانند و از زندگانى پسين بىخبرند