33. احزاب آیه 27
وَاَوْرَثَكُمْ اَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَاَمْوَالَهُمْ وَاَرْضًا لَّمْ تَطَـُٔوْهَا ۗوَكَانَ اللّٰهُ عَلٰى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرًا ࣖ ( الأحزاب: ٢٧ )
Wa awrasakum ardahum wa diyaarahum wa amwaalahum wa ardal lam tata'oohaa; wa kaanal laahu 'alaa kulli shai'in Qadeeraa
حسین تاجی گله داری:
و (الله) زمین آنان و خانههایشان و اموالشان را به شما وا گذاشت و (همچنین) زمینی را که در آن گام ننهاده بودید، و الله بر هر چیز تواناست.
English Sahih:
And He caused you to inherit their land and their homes and their properties and a land which you have not trodden. And ever is Allah, over all things, competent. (Al-Ahzab [33] : 27)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و الله پس از نابودی آنها شما را مالک زمینشان با مزارع و نخلستانهایش، و منازل و دیگر اموال شان کرد، و شما را مالک سرزمین خیبر که هرگز به آن پا ننهاده بودید، بلکه به زودی در آن پا خواهید نهاد قرار داد، این وعده و مژدهای است برای مؤمنان، و الله بر هر چیزی تواناست، و هیچچیز او را ناتوان نمیسازد.
2 Islamhouse
و زمینهای کشاورزی و خانهها و اموالشان و [همچنین] سرزمینی را که هرگز به آنجا پا نگذاشته بودید [= خیبر] در اختیار شما نهاد؛ و الله بر هر چیزی تواناست.
3 Tafsir as-Saadi
وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ؛ و گروهي از آنها گفتند : اي مردم يثرب ، اينجا جاي ماندنتان نيست ، بازگرديد و گروهي از آنها از پيامبر رخصت طلبيدند مي گفتند : خانه هاي ما را حفاظي نيست خانه هايشان بي حفاخ نبود ، مي خواستند بگريزند.
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا؛ و اگر از اطراف ، خانه هايشان را محاصره کنند و از آنها بخواهند که مرتد شوند ، مرتد خواهند شد و جز اندکي درنگ روا نخواهند داشت.
وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولًا؛ اينان پيش از اين با خدا پيمان بسته بودند که در جنگ به دشمن پشت نکنند خدا از پيمان خود بازخواست خواهد کرد.
قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛ بگو : اگر از مرگ يا کشته شدن بگريزيد ، هرگز گريختن سودتان ندهد و، آنگاه از زندگي جز اندکي بهره مند نخواهيد شد.
قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا؛ بگو : اگر خدا برايتان قصد بدي داشته باشد يا بخواهد به شما رحمتي ارزاني دارد ، کيست که شما را از اراده او نگه دارد ايشان جز خدا براي خوددوست و مددکاري نخواهند يافت.
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا ؛ خدا مي داند چه کساني از شما مردم را از جنگ باز مي دارند و نيز مي شناسد کساني را که به برادران خود مي گويند : به نزد ما بياييد و جز اندکي به جنگ نمي آيند.
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ؛ هر خيري را از شما دريغ مي دارند ، و چون وحشت فراز آيد بيني که به تو، مي نگرند و چشمانشان در حدقه مي گردد مثل کسي که از مرگ بيهوش شده باشد و چون وحشت از ميان برود ، از حرص غنايم با زبان تيز خود برنجانندتان اينان ايمان نياورده اند و خدا اعمالشان را تباه کرده است و اين کار بر خدا آسان بوده است.
يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا ؛ مي پندارند که سپاه احزاب نرفته است و اگر آن لشکرها باز مي آمدند، ،آرزو مي کردند که کاش در ميان اعراب باديه نشين مي بودند و همواره ازاخبار شما مي پرسيدند اگر هم در ميان شما مي بودند ، جز اندکي قتال نمي کردند.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ براي شما اگر به خدا و روز قيامت اميد مي داريد و خدا را فراوان ياد مي کنيد ، شخص رسول الله مقتداي پسنديده اي است.
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا؛ و چون مؤمنان آن گروهها را ديدند ، گفتند : اين همان چيزي است که خدا وپيامبرش به ما وعهد داده اند و خدا و پيامبرش راست گفته اند و جز به ايمان و تسليمشان نيفزود.
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا؛ از مؤمنان مرداني هستند که به پيماني که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضي بر سر پيمان خويش جان باختند و بعضي چشم به راهند و هيچ پيمان خوددگرگون نکرده اند.
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ تا خدا راستگويان را به سبب راستي گفتارشان پاداش دهد و منافقان را اگر خواهد عذاب کند يا توبه آنها را بپذيرد ، که خدا آمرزنده و مهربان است.
وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا؛ خدا کافران کينه توز را باز پس زد اينان به هيچ غنيمتي دست نيافتند و، در کارزار مؤمنان را خدا بسنده است زيرا خدا پرتوان و پيروزمند است.
وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا؛ از اهل کتاب آن گروه را که به ياريشان برخاسته بودند از قلعه هايشان فرود آورد و در دلهايشان بيم افکند گروهي را کشتيد و گروهي را به اسارت گرفتيد.
وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا؛ خدا زمين و خانه ها و اموالشان و زمينهايي را که بر آنها پاي ننهاده ايدبه شما واگذاشت و خدا بر هر کاري تواناست.
(13) (﴿وَإِذۡ قَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡهُمۡ﴾) و گروهی از منافقان بعد از آنکه داد و بیداد کردند و صبرشان بهسر آمد، سبب شدند که مردم دلسرد شوند، و دست از حمایت پیامبر و مؤمنان بردارند؛ یعنی نه خودشان شکیبایی ورزیدند، و نه مردم را از شر خود ایمن داشتند، گفتند: (﴿يَٰٓأَهۡلَ يَثۡرِبَ﴾) ای اهل مدینه! آنان را به اسم وطنشان صدا زدند، و این بیانگر آن است که دین و برادری ایمانی در دلهای آنها جایگاه و ارزشی نداشت؛ و آنچه آنها را به این صدازدن واداشت، یک احساس طبیعی بود و بس. بنابراین گفتند: (﴿يَٰٓأَهۡلَ يَثۡرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمۡ﴾) ای اهل مدینه! اینجا که از مدینه بیرون آمدهاید، جای ماندن شما نیست. مسلمانها در کنار خندق و بیرون از شهر مدینه اردو زده بودند، (﴿فَٱرۡجِعُواۡ﴾) پس به مدینه باز گردید. این گروه مسلمانان را از جهاد باز میداشتند و میگفتند: شما توانایی جنگیدن با دشمن را ندارید، و مسلمانهای مدینه را دستور میدادند که جنگ را رها کنند. این گروه بدترین و مضرترین گروه بودند. و گروهی دیگر بود که ترس و هراس آنها را فرا گرفته بود، و دوست داشتند از صفهای جنگ فاصله بگیرند، بنابراین عذرهای بیهوده و پوچ میآوردند. آنها کسانی بودند که خداوند در موردشان فرموده است: (﴿وَيَسۡتَٔۡذِنُ فَرِيقٞ مِّنۡهُمُ ٱلنَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوۡرَةٞ﴾) و گروهی از پیامبر اجازۀ بازگشت به خانههای خود میخواستند، و میگفتند خانههای ما بیحفاظ است؛ یعنی در معرض خطر قرار دارد، و میترسیم که دشمنان بر آنها حمله کنند، و ما آنجا حضور نداریم؛ پس به ما اجازه بده تا به خانههای خود برگردیم و از آنها پاسداری کنیم، حال آنکه آنان دروغ میگفتند. (﴿وَمَا هِيَ بِعَوۡرَةٍۖ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارٗا﴾) و خانههایشان بدون حفاظ نبود، و آنها قصدی جز گریختن و فرار از جنگ نداشتند، اما این سخن را عذر و بهانهای برای خود کردند. اینها ایمانشان اندک است، و به هنگام شدت گرفتن سختیها، ثبات و پایداری ندارند.
(14) اگر کافران از اطراف مدینه وارد آن میشدند و بر آن چیره و مسلط میگشتند، (﴿ثُمَّ سُئِلُواۡ ٱلۡفِتۡنَةَ﴾) سپس از اینها خواسته میشد که از دین خود برگردند، و به دین کسانی که بر شهر مسلط شدهاند درآیند، (﴿لَأٓتَوۡهَا﴾) شتابان به آن دین در میآمدند، (﴿وَمَا تَلَبَّثُواۡ بِهَآ إِلَّا يَسِيرٗا﴾) و آنها پایداری و استقامتی بر دین نداشتند، بلکه به محض اینکه قدرت و حکومت به دست دشمنان میافتاد، آنچه را که میخواستند انجام میدادند، و کفرشان را تایید مینمودند، و با آنها همآهنگ میشدند.
(15) درحالی که آنها قبلاً با خدا عهد و پیمان بسته بودند که به دشمن پشت نکنند و نگریزند. و همانا عهد و پیمان خدا همواره بازخواست دارد. و خداوند آنان را از این عهد و پیمان خواهد پرسید حال آنکه آنها پیمان را شکستهاند؛ پس به گمان آنها پروردگارشان با آنان چه خواهد کرد؟!
(16) (﴿قُل﴾) با سرزنش کردن آنها به خاطر فرارشان، و با بیان اینکه فرار برایشان سودی ندارد، به آنها بگو: (﴿لَّن يَنفَعَكُمُ ٱلۡفِرَارُ إِن فَرَرۡتُم مِّنَ ٱلۡمَوۡتِ أَوِ ٱلۡقَتۡلِ﴾) فرار از مرگ یا کشته شدن سودی به حال شما نخواهد داشت؛ و اگر در خانههایتان باشید، کسانی که کشته شدن آنان مقرّر گشته است، به محل کشته شدن خویش خواهند رفت. اسباب فایده میبخشد، اما به شرطی که در خلاف جهت قضا و تقدیر الهی نباشد، و هرگاه تقدیر و قضای الهی بیاید، هر سببی از بین میرود، و هر وسیلهای که انسان گمان برد او را نجات میدهد، باطل میشود. (﴿وَإِذٗا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلٗا﴾) و آنگاه که فرار کردید تا از مرگ و کشته شدن در امان بمانید و در دنیا بهرهمند شوید و لذت ببرید، بدانید که شما جز از کالایی اندک بهرهمند نخواهید شد؛ و چنان اندک و ناچیز است که به فرار و ترک نمودن دستور خدا و از دست دادن لذت و بهرهمندی همیشگی در بهشت نمیارزد، و با آن برابری نمیکند.
(17) سپس بیان کرد که هر گاه خداوند بخواهد مصیبتی به بنده برساند، اسباب و وسایل، هیچ چیزی را از بنده دور نمیکنند. پس فرمود: (﴿قُلۡ مَن ذَا ٱلَّذِي يَعۡصِمُكُم مِّنَ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَ بِكُمۡ سُوٓءًا أَوۡ أَرَادَ بِكُمۡ رَحۡمَةٗ﴾) بگو: چه کسی میتواند شما را در برابر ارادۀ خدا حفظ کند، اگر او مصیبت یا رحمتی را برای شما بخواهد؟ زیرا اوست که میدهد و باز میدارد؛ سود دهنده و زیان رساننده اوست؛ خیر را جز او کسی نمیآورد، و بدی را جز او کسی دور نمیکند. (﴿وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا﴾) و آنها جز او سرپرست و یاوری نخواهند داشت که آنان را سرپرستی نماید، و منافعشان را فراهم آورد. و یاوری ندارند که آنها را یاری کند، و زیانها را از آنان دور بدارد. پس باید از کسی اطاعت کنند که او به تنهایی همۀ کارها را انجام میدهد؛ کسی که خواست او نافذ است، و هرچه تقدیر نماید اجرا میشود. و اگر او کسی را سرپرستی و کمک نکند، یاری و حمایت هیچ سرپرست و یاوری برایش سودبخش نیست.
(18) سپس خداوند به کسانی که مردم را از جنگ باز میداشتند، وعید داد و آنها را تهدید نمود و فرمود: (﴿قَدۡ يَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلۡمُعَوِّقِينَ مِنكُمۡ﴾) خداوند کسانی را که مردم را از بیرون رفتن برای جنگ باز میداشتند، (﴿وَٱلۡقَآئِلِينَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَيۡنَا﴾) و به برادرانشان که برای جنگ بیرون رفته بودند، میگفتند: به سوی ما بیایید؛ یعنی برگردید. همانطور که گفتند:﴿يَٰٓأَهۡلَ يَثۡرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمۡ فَٱرۡجِعُواۡ﴾ ای اهل مدینه! اینجا جای ماندن شما نیست، پس برگردید. خداوند این گونه افراد را به خوبی میشناسد. و آنها با اینکه دیگران را از شرکت در جنگ باز میداشتند، خودشان (﴿وَلَا يَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِيلًا﴾) بسیار کم در جهاد و کارزار شرکت میکردند؛ و بیشتر از همۀ مردم دوست داشتند از جنگ باز بمانند؛ چون در وجود آنها انگیزهای برای جهاد وجود نداشت، و انگیزۀ جهاد، ایمان و صبر است که آنها فاقد آن بودند. و وجود آنها سرشار از نفاق و بیایمانی بود که این مقتضی بزدلی و ترس میباشد.
(19) (﴿أَشِحَّةً عَلَيۡكُمۡ﴾) حاضر نیستند جان و مال خود را فدا کنند، و در راه کارزار از آن استفاده شود. آنها با مال و جان خود جهاد نمیکنند، (﴿فَإِذَا جَآءَ ٱلۡخَوۡفُ رَأَيۡتَهُمۡ يَنظُرُونَ إِلَيۡكَ تَدُورُ أَعۡيُنُهُمۡ كَٱلَّذِي يُغۡشَىٰ عَلَيۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِ﴾) و هنگامی که لحظات بیم و هراس فرا میرسد، بهخاطر بزدلی و ترسی که دلهایشان را لرزان نموده، و اضطرابی که خاطرشان را پریشان کرده است، و از ترس اینکه مبادا به جنگیدن مجبور شوند، میبینی به تو نگاه میکنند در حالی که چشمانشان بیاختیار در حدقه به گردش در میآید، مانند کسی که دچار سکرات موت شده و میخواهد بمیرد. (﴿فَإِذَا ذَهَبَ ٱلۡخَوۡفُ﴾) اما وقتی خوف و هراس از میان برود و در امنیّت وآرامش قرار بگیرند، (﴿سَلَقُوكُم بِأَلۡسِنَةٍ حِدَادٍ﴾) با سخنانی درشت و زبانی تیز و ادعاهای نادرست با شما سخن میگویند، و شما را میآزارند، و وقتی سخنان آنها را بشنوی گمان میبری که اهل شجاعت و اقدام هستند. (﴿أَشِحَّةً عَلَى ٱلۡخَيۡرِ﴾) بر آنچه از کمک مالی که از آنها خواسته میشود، بخیلاند؛ و بدترین چیز آن است که انسان در انجام آنچه که بدان امر شده است، بخیل باشد، و در خرج کردن مال خود بخل بورزد، و حاضر نباشد با جسم و جان خود در راه خدا جهاد نماید، و از دعوت کردن به راه خدا بخل بورزد، و به مقام و جایگاه و علم و خیرخواهی و نظر درستش بخل ورزد. (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ لَمۡ يُؤۡمِنُواۡ فَأَحۡبَطَ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾) اینان که چنین وضعیتی دارند، هرگز ایمان نیاوردهاند؛ و خداوند به خاطر ایمان نیاوردنشان، اعمال آنها را باطل و بیپاداش کرده است. (﴿وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا﴾) و این کار برای خدا آسان است.اما خداوند مؤمنان را از بخیل بودن بر جان و مالشان نجات داده، و به آنها توفیق ارزانی نموده تا جان و مال خود را در راه خدا و در راهی که بدان امر شدهاند عطا کنند، و آنها اموال خود را در راههای خیر خرج مینمایند، و از مقام و دانش خود برای جلب رضای خدا هزینه میکنند.
(20) (﴿يَحۡسَبُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ لَمۡ يَذۡهَبُواۡ﴾) گمان میبرند لشکرهایی که برای جنگ با پیامبر و یارانش به هم پیوسته بودند نرفتهاند، و هنوز در جایشان هستند تا مسلمانان را ریشه کن نمایند، اما گمان و پندار آنها باطل و پوچ است. (﴿وَإِن يَأۡتِ ٱلۡأَحۡزَابُ يَوَدُّواۡ لَوۡ أَنَّهُم بَادُونَ فِي ٱلۡأَعۡرَابِ يَسَۡٔلُونَ عَنۡ أَنۢبَآئِكُمۡ﴾) و اگر بار دیگر لشکرهای کافران برگردند، این منافقان دوست دارند که آنها در مدینه و نزدیک مدینه نباشند و با اعراب بادیه نشین باشند و از آنجا اخبار شما را جویا شوند که چه بر سرتان آمده است؟ هلاک شوند و نفرینشان باد! اینها کسانی نیستند که حضورشان مؤثر و ارزشمند باشد، بلکه (﴿وَلَوۡ كَانُواۡ فِيكُم مَّا قَٰتَلُوٓاۡ إِلَّا قَلِيلٗا﴾) اگر در میان شما میماندند، جز مقدار اندکی نمیجنگیدند. پس به آنها توجه نکنید و بر آنان تأسف نخورید.
(21) (﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ ﴾) سرمشق زیبایی در زندگی پیامبر خدا برای شماست که خودش در جنگ حضور یافت، و او شرافتمند و بزرگوار و قهرمان و شجاع است. پس وقتی او جان بزرگوارش را از جنگ پنهان نمیدارد، چگونه شما بر جان خود بخل میورزید؟! پس در این کار او را سرمشق و الگوی خود قرار بدهید. اهل اصول از این آیه چنین برداشت کردهاند که کارهای پیامبر حجت است؛ و اصل بر این است که او در احکام، الگو و سرمشق امت خویش میباشد، مگر احکامی که دلیل شرعی بر این دلالت نماید که آن احکام مختص و ویژۀ پیامبر میباشند. و الگو بر دو نوع است: یکی الگوی نیک، و دیگری الگوی بد. پس سرمشق و الگوی نیک در پیامبر است، وکسی که او را الگوی خویش قرار دهد، راهی را در پیش گرفته است که او را به کرامت الهی میرساند، و راه راست همان است. و اما اگر کسی غیر از او را به الگو بگیرد و با پیامبر مخالف باشد، چنین الگویی، الگوی بد است. همانند گفتۀ مشرکین که هنگامی پیامبران آنها را دعوت کردند تا از پیامبران الگوبرداری نمایند، گفتند:﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾ بدون شک، ما پدران خود را بر آیینی یافتهایم، و با حرکت در مسیر آنها، راه یافته خواهیم بود. و کسی میتواند از این الگوی نیکو الگو برداری نماید و به آن تأسی جوید که به خدا و پاداش روز قیامت امید داشته باشد. پس ایمان و ترسی که از خداوند دارد؛ و امیدواریاش به پاداش خدا و ترسش از عذاب الهی، او را وادار مینماید تا به پیامبر تأسی بجوید، و از او الگو برداری کند.
(22) وقتی حالت منافقان را به هنگام ترس و خطر بیان نمود، حالت مؤمنان را نیز بیان کرد و فرمود: (﴿وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ﴾) و هنگامی که مؤمنان لشکرها را دیدند، و هرکدام در جایگاه خود قرار گرفت و ترس و هراس به پایان رسید، گفتند: (﴿هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ﴾) این چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده دادهاند، آنجا که خدا میفرماید:﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواۡ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاۡ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواۡ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ﴾ آیا پنداشتهاید که وارد بهشت شوید و هنوز مانند آنچه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند آمد بر شما نیامده است؟! و سختیها آنها را فرا گرفت و متزلزل شدند تا اینکه پیامبر و کسانی که همراه او بودند، گفتند:«یاری خدا کی میآید؟!» هان آگاه باشید! بیگمان یاری و مدد خدا نزدیک است. (﴿وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ﴾) و خدا و پیامبرش راست گفتهاند، ما آنچه را که به آن خبر داده شده بودیم، مشاهده کردیم، (﴿وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِيمَٰنٗا وَتَسۡلِيمٗا﴾) و این سختیها، جز ایمان در قلبهایشان، و تسلیم شدن با اعضا و جوارح، و فرمانبرداری از دستور خدا به آنها نیفزود.
(23) وقتی بیان نمود که منافقان با خدا عهد بستند که در جنگ پشت نخواهند کرد سپس این عهد را شکستند، وفاداری مؤمنان را بیان کرد و فرمود: (﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواۡ مَا عَٰهَدُواۡ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾) از مؤمنان کسانی هستند که به پیمانی که با خدا بستهاند وفا مینمایند و آن را به طور کامل انجام میدهند. پس آنها جان خویش را در راه جلب خشنودی خدا فدا میکنند، و آن را در راه فرمانبرداریِ او سپر مینمایند. (﴿فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ﴾) برخی از ایشان به خواستۀ خود رسیدهاند و حقی را که بر آنان بوده ادا کردهاند، و در راه خدا شهید شدهاند، یا در حالی با مرگ طبیعی مردهاند که حق خدا را کاملاً ادا نمودهاند. (﴿وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُ﴾) و برخی منتظرند تا پیمان و حقی را که بر آنهاست کامل گردانند، و چنین کسانی برای انجام دادن وظیفه و حقی که بر آنهاست، و برای وفا کردن به پیمانی که بستهاند، در حرکت و تکاپو و تلاشاند، و به امید وفاکردن به پیمان خویش تلاش مینمایند. (﴿وَمَا بَدَّلُواۡ تَبۡدِيلٗا﴾) و پیمان و عهدی را که با خدا بستهاند، تغییر ندادهاند؛ بلکه آنها همواره و همیشه بر عهد و پیمان خدا پایبند هستند و از آن منحرف نمیشوند و تغییرش نمیدهند. پس اینها مردان حقیقی هستند، و دیگران فقط ظاهر و سیمایشان مردانه است ولی صفات و ویژگیهایشان ناقص میباشد.
(24) (﴿لِّيَجۡزِيَ ٱللَّهُ ٱلصَّٰدِقِينَ بِصِدۡقِهِمۡ﴾) تا خداوند کسانی را که در گفتار و حالات و رفتارشان با خدا راستگو هستند، و ظاهرشان با باطن و درونشان یکسان است ـ به خاطر راستیشان ـ پاداش بدهد. خداوند متعال میفرماید:﴿هَٰذَا يَوۡمُ يَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِينَ صِدۡقُهُمۡۚ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗا﴾ این روزی است که به راستگویان راستیشان فایده میدهد، برای آنان باغهایی است که از زیر درختان آن، رودها روان است و آنان در آن جاودانهاند. آزمایشات و سختیهایی که ما مقدر کرده و پیش آوردهایم برای آن است تا راستگو از دروغگو مشخص گردد، و خداوند راستگویان را به خاطر راستیشان پاداش دهد، (﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ إِن شَآءَ﴾) و تا منافقان را که دلها و اعمالشان به هنگام پیش آمدن سختیها تغییر کرد، و به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا نکردند، اگر بخواهد عذاب بدهد. به این صورت که هدایت و رهیابی آنها را نمیخواهد؛ زیرا میداند در اینها خیری وجود ندارد، بنابراین به آنها توفیق هدایت نمیدهد.(﴿أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ﴾) یا آنها را توفیق دهد تا توبه نمایند و باز گردند. و صبغۀ غالب بر بخشندگی خدای بخشنده همین است. بنابراین آیه را با دو نام از نامهایش که بر آمرزش و فضل و نیکوکاری دلالت مینمایند به پایان رساند. پس فرمود: (﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ غَفُورٗا﴾) بیگمان، خداوند گناهان کسانی را که بر خود زیادهروی کردهاند اگر توبه نمایند، میآمرزد، گرچه گناهان زیادی انجام داده باشند. (﴿رَّحِيمٗا﴾) و خداوند نسبت به آنان مهربان است و آنها را توفیق توبه عطا میکند. سپس توبهشان را میپذیرد و گناهانی را که کردهاند میپوشاند.
(25) خداوند کافران را ناکام بازگرداند و نتوانستند به چیزی دست یابند که بر آن آزمند بودند؛ و خشمگین بودند و باور قطعی داشتند که پیروز خواهند شد. لشکریان زیاد و تحزبشان آنان را مغرور کرده بود، و آنها به لشکر و ساز و برگ جنگی خود شادمان بودند؛ اما خداوند باد تندی را بر آنها فرستاد که خیمههایشان را از جا برکند، و در مراکز آنها اضطراب و تزلزل پدید آورد، و دیگهایشان را واژگون کرد و خداوند ترس را در دلهایشان انداخت، و آنها با دلی لبریز از خشم بازگشتند.و این از یاری و مدد خداوند است که بندگانش را بدان یاری مینماید. (﴿وَكَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلۡقِتَالَ﴾) و خداوند با فراهم کردن اسباب عادی و قَدَری، مؤمنان را در کار جنگ کفایت کرد؛ و آنها را از جنگ بینیاز ساخت؛ (﴿وَكَانَ ٱللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزٗا﴾) و خداوند توانا و چیره است و هیچکس با او در نمیافتد مگر اینکه مغلوب میگردد و شکست میخورد؛ و هیچ کس از او یاری نمیخواهد مگر اینکه پیروز میشود. و هر کاری را که بخواهد انجام میدهد. و توانایی اهل قدرت، سودی به آنان نمیبخشد مادامی که خداوند آنها را با قدرت خویش یاری نکند.
(26) (﴿وَأَنزَلَ ٱلَّذِينَ ظَٰهَرُوهُم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ مِن صَيَاصِيهِمۡ﴾) و خداوند کسانی از اهل کتاب؛ یعنی یهودیان را که لشکرهای کافران را یاری کردند از قلعههایشان پایین آورد، درحالی که شما بر آنها غالب شدید، و تحت فرمان و قدرت اسلام درآورده شدند. (﴿وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَ﴾) و در دلهایشان ترس و هراس انداخت، پس نتوانستند با مسلمانها بجنگند، بلکه تسلیم شدند و فروتنی و کرنش کردند. (﴿فَرِيقٗا تَقۡتُلُونَ وَتَأۡسِرُونَ فَرِيقٗا﴾) پس مردان جنگی آنها را کشتید، و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفتید.
(27) (﴿وَأَوۡرَثَكُمۡ أَرۡضَهُمۡ وَدِيَٰرَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُمۡ وَأَرۡضٗا لَّمۡ تَطَُٔوهَا﴾) و سرزمین و خانهها و اموال آنان و زمینی را که بدان گام ننهاده بودید به عنوان غنیمت به شما داد. و سرزمینی را به شما داد که قبلاً به خاطر شرافت و جایگاهش، و چون به نزد اهالی آن عزیز بود، قدرت گام نهادن در آن را نداشتید؛ و خداوند شما را بر آن مسلّط کرد و اهالی آن را خوار گردانید و مالهایشان را به غنیمت گرفتید و آنان را کشتید و به اسارت درآوردید. (﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٗا﴾) و خداوند بر هرچیزی تواناست؛ هیچ چیزی او را درمانده نمیکند، و از قدرت و توانایی خویش آنچه را خواست به شما داد. این گروه از اهل کتاب، یهودیان بنی قریظه بودند که در روستایی خارج از مدینه که زیاد از مدینه دور نبود زندگی میکردند؛ و پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی به مدینه آمد، با آنها پیمان بست و با آنها صلح کرد؛ پس پیامبر صلی الله علیه وسلم با آنها نجنگید و آنان نیز با او نجنگیدند، و آنها بر دین خود باقی ماندند و هیچ چیزی از امور آنها تغییر نکرد. پس در جنگ خندق، لشکریان زیادی را که برای جنگ با پیامبر به هم پیوسته بودند دیدند؛ و تعداد اندک مسلمانها را مشاهده نمودند؛ و گمان بردند که به زودی این لشکریان زیاد، پیامبر و مؤمنان را نابود و ریشهکن خواهند کرد، نیز سخنان فریبندۀ برخی از سرانشان آنها را بر آن داشت تا پیمانی را که با پیامبر بسته بودند بشکنند. پس آنها عهد خود را شکستند، و مشرکان را در جنگ با پیامبر یاری دادند. وقتی خداوند مشرکین را خوار گرداند، پیامبر صلی الله علیه وسلم به پیکار با آنها پرداخت؛ پس آنان را در قلعههایشان محاصره کرد، و آنها به داوری سعد بن معاذش راضی شدند، و سعد در مورد آنها چنین حکم کرد که مردان جنگجویشان کشته شوند، و فرزندانشان به اسارت در آیند، و مالهایشان به غنیمت گرفته شود. پس خداوند نعمت خویش را بر پیامبر و مؤمنان تکمیل و فراوان گردانید، و با خوار نمودن دشمنانشان، و کشتن برخی، و به اسارت گرفتن عدهای دیگر، آنها را شاد گرداند؛ و خداوند همیشه در حق بندگان مؤمن خویش لطف دارد.
4 Abdolmohammad Ayati
خدا زمين و خانهها و اموالشان و زمينهايى را كه بر آنها پاى ننهادهايد به شما واگذاشت. و خدا بر هر كارى تواناست
5 Abolfazl Bahrampour
و زمينشان و خانهها و اموالشان و سرزمينى را كه در آن پا نگذاشته بوديد، به ارث شما در آورد، و خدا بر هر چيزى تواناست
6 Baha Oddin Khorramshahi
و سرزمینشان و خانه و کاشانههاشان و مال و منالشان را به شما میراث داد، و نیز سرزمینی را که هنوز پا به آنجا نگذارده بودید، و خداوند بر هر کاری تواناست
7 Hussain Ansarian
و سرزمینشان و دیار و اموالشان و سرزمینی که به آن قدم نگذاشته بودید به شما میراث داد؛ و خدا بر هر کاری تواناست
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و شما را وارث سرزمین و دیار و اموال آنها کرد و نیز سرزمینی را که هیچ بر آن قدم (به جنگ) ننهادید نصیب شما گردانید، و خدا بر هر چیز تواناست
9 Mohammad Kazem Moezzi
و ارث داد به شما سرزمین ایشان و خانههای ایشان و خواستههای ایشان را و سرزمینی را که تاخت نیاوردید بر آن و خداست بر همه چیز توانا
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و زمينشان و خانهها و اموالشان و سرزمينى را كه در آن پا ننهاده بوديد به شما ميراث داد، و خدا بر هر چيزى تواناست
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و زمینشان و خانههاشان و اموالشان و سرزمینی را که در آن پا ننهاده بودید، به شما میراث داد. و خدا بر هر چیزی بسیار توانا بوده است
12 Mohsen Gharaati
و سرزمین آنان و خانهها و اموالشان و [نیز] زمینى را که در آن گام ننهاده بودید، در اختیار شما گذاشت و خداوند بر هر کارى تواناست
13 Mostafa Khorramdel
و زمینها و خانههایشان و دارائی آنان، و همچنین زمینی را که هرگز بدان گام ننهاده بودید، به چنگ شما انداخت. بیگمان خداوند بر هر چیزی توانا است
14 Naser Makarem Shirazi
و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید؛ و خداوند بر هر چیز تواناست
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و زمينشان- مزارع و باغهاشان- و خانههاشان و مالهاشان و زمينى را كه بر آن گام ننهاديد به شما ميراث داد و خداوند بر هر چيزى تواناست