38. ص آیه 11
جُنْدٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُوْمٌ مِّنَ الْاَحْزَابِ ( ص: ١١ )
Jundum maa hunaalika mahzoomum minal Ahzaab
حسین تاجی گله داری:
(اینها) لشکری شکست خورده از احزاب هستند.
English Sahih:
[They are but] soldiers [who will be] defeated there among the companies [of disbelievers]. (Sad [38] : 11)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
این تکذیب کنندگانِ محمد صلی الله علیه وسلم لشکری شکست خورده هستند همانند لشکریان پیشین که رسولانشان را تکذیب کردند.
2 Islamhouse
[این کافران] لشکری شکستخورده از جمله گروهها[و فرقههای مخالف پیامبران] هستند.
3 Tafsir as-Saadi
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ؛ صاد سوگند به قرآن شريف صاحب اندرز
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ؛ که کافران همچنان در سرکشي و خلافند
كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ؛ چه بسا مردمي را که
پيش از آنها به هلاکت رسانيديم آنان فرياد بر مي آوردند ولي گريزگاهي نبود.
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ؛ در شگفت شدند از اينکه بيم دهنده اي از ميان خودشان برخاست و کافران گفتند :
اين جادوگري دروغگوست.
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ؛ آيا همه خدايان را يک خدا
گردانيده است ? و اين چيزي شگفت است.
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ
يُرَادُ؛ مهترانشان به راه افتادند و گفتند : برويد و بر پرستش خدايان
خويش ، پايداري ورزيد که اين است چيزي که از شما خواسته شده.
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ؛ ما در اين آخرين
آيين ، چنين سخني نشنيده ايم و اين جز دروغ هيچ نيست.
أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا
يَذُوقُوا عَذَابِ؛ آيا از ميان همه ما وحي بر او نازل شده است ? بلکه آنها از وحي من در ترديدند ،
و هنوز عذاب مرا نچشيده اند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ؛ يا آنکه خزاين رحمت پروردگار
پيروزمند بخشنده ات در نزد آنهاست ?
أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ؛
يا فرمانروايي آسمانها و زمين و هر چه ميان آن دوست ، از آن آنهاست ?پس با نردبامهايي خود را به
آسمان کشند.
جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ؛ آنجا لشکري است ناچيز از چند گروه شکست خورده
به هزيمت رفته.
مکي و 88 آيه است.
(1) در اینجا خداوند حالت قرآن، و وضعیت تکذیب کنندگان در برابر قرآن، و در
برابر کسی که قرآن را آورده است، بیان میدارد. پس فرمود: (﴿صٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِي ٱلذِّكۡرِ﴾) صاد. سوگند به قرآن که دارای منزلت
وشرافت بزرگ است، و همۀ آنچه را که بندگان به آن نیاز دارند، از قبیل: دانستن
اسماء و صفات و افعال خداوند و دانستن احکام شرعی و احکام معاد و جزا، به آنان تذکر میدهد و
میآموزد؛ پس قرآن اصول و فروع دین را به بندگان میآموزد. و در اینجا نیازی به ذکر آنچه برای آن
سوگند یاد شده است نمیباشد؛ زیرا آنچه برای آن سوگند یاد شده، و آنچه که بدان سوگند یاد شده است،
یک چیز هستند، و آن قرآنی میباشد که دارای چنین صفت بزرگی است. پس وقتی قرآن دارای چنین صفتی
میباشد، معلوم است که نیاز بندگان به آن بالاتر از هر نیازی است. و بر بندگان لازم است که به آن
ایمان بیاورند و آن را تصدیق نمایند و به استنباط آموزههای جدید از قرآن روی آورند.
(2) خداوند متعال کسانی را به سوی این قرآن هدایت نمود؛ و کافران از تصدیق
آن، و تصدیق کسی که قرآن بر او نازل شده، ابا ورزیدند و همواره در برابر قرآن و پیغمبر در (﴿عِزَّةٖ وَشِقَاقٖ﴾) به سر میبرند؛ یعنی متکبر بودند، و از ایمان آوردن به
آن دو امتناع میورزیدند، و با آن به دشمنی و ستیز میپرداختند تا قرآن را رد نمایند و آن را باطل
قلمداد نمایند و به آن و کسی که آن را آورده است طعنه بزنند.
(3) خداوند با بیان اینکه اقوام گذشته را که پیامبران را تکذیب کردند هلاک
کرده است، آنها را تهدید نمود، و فرمود: وقتی که هلاکت به سراغشان آمد،
فریاد برآوردند و کمک خواستند تا عذاب از آنها دور شود، (﴿وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٖ﴾) امّا زمان، دیگر زمان رهایی از آنچه بدان گرفتار
شده بودند، نبود. پس اینها بپرهیزند از اینکه به تکبر و ستیزهجویی و مخالفت خود ادامه دهند که
آنگاه به آنچه گذشتگان گرفتار شدند، گرفتار خواهند شد.
(4) (﴿وَعَجِبُوٓاۡ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡۖ﴾) تکذیبکنندگان از چیزی
تعجب کردند که جای تعجب ندارد؛ و آنها از این تعجب کردند که بیم دهندهای از خودشان به نزد آنها آمد
تا آنها بتوانند از او یاد بگیرند و او را به گونۀ شایسته بشناسند. و چون او از قوم آنهاست، نباید
غرور و تکبر ناسیونالیستی آنها را فرا بگیرد و از تبعیّت او سر باز زنند. پس این چیزی است که باعث
میشود تا آنان سپاسگزاری نمایند و کاملاًَ از پیامبر پیروی کنند. اما آنها قضیه را برعکس کردند و
به تعجب انکاری روی آوردند. (﴿وَقَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾) و کافران از روی
ستمگری و کفرورزی خود گفتند: (﴿هَٰذَا سَٰحِرٞ كَذَّابٌ﴾) این جادوگری
دروغگوست.
(5) و گناه پیامبر نزد آنها این بود که (﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًا﴾) چگونه
او از گرفتن شریکان و همتایان نهی میکند، و دستور میدهد عبادت تنها برای الله انجام گیرد؟! (﴿إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ﴾) بیگمان چیزی که او آورده است، به دلیل
باطل و فاسد بودنش بسیار عجیب میباشد.
(6) (﴿وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ﴾) آن دسته از
سران که گفتهشان پذیرفته میشد، به راه افتادند و قوم خود را به تمسّک به شرکی که بر آن قرار داشتند تشویق کردند و گفتند: (﴿أَنِ ٱمۡشُواۡ وَٱصۡبِرُواۡ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِكُمۡۖ﴾) بروید و بر پرستش
خدایان خود شکیبا باشید؛ یعنی به عبادت آنها ادامه، و بر پرستش آنها پایداری کنید، و هیچ چیزی نباید
شما را از پرستش آنها باز دارد. (﴿إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٞ يُرَادُ﴾) بیگمان
چیزی که محمّد آورده است مبنی بر نهی از عبادت آنها، ساخته و پرداختۀ خود او است، و از آن هدف و
قصدی سوء دارد. این شبههایست که فقط انسانهای بیخرد گول آن را میخورند. چون هرکس سخن حق یا
ناحقی را بر زبان آورد، به خاطر قصد و نیت بدش سخنش رد نمیشود؛ چرا که نیت و عمل او مال خود اوست،
بلکه با آنچه از دلایل و حجّتهایی که آن را باطل و فاسد مینماید، گفتهاش رد کرده میشود. و منظور
آنها این بود که محمّد برای این شما را دعوت میکند تا بر شما ریاست کند، و نزد شما بزرگ باشد و از
او پیروی کنید.
(7) (﴿مَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِي ٱلۡمِلَّةِ ٱلۡأٓخِرَةِ﴾) ما
سخنی را که او میگوید، و دینی که به سوی آن دعوت میکند، در آیین قریش و آیین نصرانیت نشنیدهایم.
پس نه پدران ما چنین دینی داشتهاند، و نه پدران ما پدران خود را بر چنین چیزی یافتهاند. پس بمانید
بر آنچه پدرانتان بر آن بودهاند؛ این حق است، و آنچه محمّد شما را به سوی آن میخواند جز دروغی که
خود آن را بر ساخته است نیست. و این نیز یک شبهه از نوع شبهات اول آنهاست. آنان حق را با استناد به
چیزی که حتّی برای رد کردن کوچکترین و بیارزشترین گفتهای کافی نیست، رد کردند؛ و آن اینکه این
دعوت با آنچه که پدران گمراهشان بر آن بودهاند مخالف است. پس این چه دلیلی است که بر بطلان آن
دلالت نماید؟
(8) (﴿أَءُنزِلَ عَلَيۡهِ ٱلذِّكۡرُ مِنۢ بَيۡنِنَا﴾) چه چیزی او را بر ما برتری
داده است تا از میان ما قرآن بر او نازل شود، و خداوند قرآن را به او اختصاص دهد؟ این نیز یک شبهه
است، و چگونه این شبهه میتواند دلیلی باشد که بتوان با آن، آنچه را که پیامبر گفته است رد کرد؟
زیرا خداوند همۀ پیامبران را با رسالت خویش مورد تکریم قرار داده، و آنان را به دعوت کردن خلق به
سوی خدا امر نموده است. و از آنجا که گفتههای صادر شده از سوی مشرکان صلاحیت آن را ندارد که با آن،
رسالت پیامبر رد شود، خداوند خبر داد که این گفتههایشان از کجا سرچشمه میگیرد. پس فرمود: (﴿بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ مِّن ذِكۡرِي﴾) آنها از قرآن من در شک و تردید هستند، و
علم و شناختی از آن ندارند. پس وقتی که در شک و تردید افتادند و به آن راضی شدند، و حقِ واضح و
آشکار به نزد آنها آمد، و از آنجا که آنان به طور قطعی تصمیم گرفته بودند که بر شک خود باقی بمانند،
چنین سخنهایی را برای دفع حق بر زبان آوردند. وآنها این سخنان را از روی دلیل و حجت نگفتند، بلکه
از روی دروغ چنین گفتند؛ و معلوم است که هرکس چنین باشد، از روی شک و عناد سخن میگوید، و سخن او
پذیرفته نیست، و کوچکترین نقص و عیبی به حق وارد نمیکند، و به محض حرف زدنش مورد مذمت و نکوهش
قرار میگیرد. بنابراین خداوند آنها را به عذاب تهدید کرد و فرمود: (﴿بَل لَّمَّا يَذُوقُواۡ عَذَابِ﴾) آنها از آنجا که در دنیا از نعمتها
بهرهمند هستند و چیزی از عذاب خدا هنوز به آنها نرسیده، این سخنها را میگویند، و بر گفتن این
سخنها جرأت کردهاند؛ و اگر عذاب را بچشند، به گفتن چنین حرفهایی جرأت نخواهند کرد.
(9) (﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَحۡمَةِ رَبِّكَ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡوَهَّابِ﴾) آیا
گنجهای رحمتِ پروردگارِ بسیار توانمند و بخشایندۀ تو در دست ایشان است؟ تا هرکس را که بخواهند، از
آن بدهند؛ و هر کس را که بخواهند، از آن محروم کنند و بگویند: (﴿أَءُنزِلَ عَلَيۡهِ ٱلذِّكۡرُ مِنۢ بَيۡنِنَا﴾) آیا از میان همۀ ما، قرآن بر
او نازل شده است؟ یعنی این از فضل ونعمت خداست و در دست آنها نیست تا به خود جرأت دهند و دربارۀ خدا
سخن بگویند.
(10) (﴿أَمۡ لَهُم مُّلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا﴾) آیا
فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن ایشان است طوری که آنها بر آنچه میخواهند
توانایی داشته باشند؟ (﴿فَلۡيَرۡتَقُواۡ فِي ٱلۡأَسۡبَٰبِ﴾) پس اگر چنین
است، با وسایل و اسبابی که آنها را به آسمان بالا میبرد، بالا روند، و مانع رسیدن رحمت خدا به
پیامبر شوند. پس چگونه سخن میگویند درحالی که آنان ناتوانترین و ضعیفترین خلق خدا نسبت به چیزی
هستند که دربارۀ آن سخن گفتهاند؟! یا اینکه هدفشان تحزّب و جمع کردن لشکر و همکاری کردن برای کمک
نمودن به باطل و خوار کردن حق است؟ و واقعیت همین است. آنان به این هدف نمیرسند، بلکه تلاش و سعی
آنها بینتیجه خواهد ماند، و لشکرشان شکست میخورد. بنابراین فرمود: (﴿جُندٞ مَّا هُنَالِكَ مَهۡزُومٞ مِّنَ ٱلۡأَحۡزَابِ﴾) همانند لشکریانی هستند
که پیش از تو علیه انبیا بسیج شده بودند، و آنها مغلوب و هلاک گشتند؛ پس ما نیز اینها را نابود
میکنیم.
(11) (﴿أَمۡ لَهُم مُّلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا﴾) آیا
فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن ایشان است طوری که آنها بر آنچه میخواهند
توانایی داشته باشند؟ (﴿فَلۡيَرۡتَقُواۡ فِي ٱلۡأَسۡبَٰبِ﴾) پس اگر چنین
است، با وسایل و اسبابی که آنها را به آسمان بالا میبرد، بالا روند، و مانع رسیدن رحمت خدا به
پیامبر شوند. پس چگونه سخن میگویند درحالی که آنان ناتوانترین و ضعیفترین خلق خدا نسبت به چیزی
هستند که دربارۀ آن سخن گفتهاند؟! یا اینکه هدفشان تحزّب و جمع کردن لشکر و همکاری کردن برای کمک
نمودن به باطل و خوار کردن حق است؟ و واقعیت همین است. آنان به این هدف نمیرسند، بلکه تلاش و سعی
آنها بینتیجه خواهد ماند، و لشکرشان شکست میخورد. بنابراین فرمود: (﴿جُندٞ مَّا هُنَالِكَ مَهۡزُومٞ مِّنَ ٱلۡأَحۡزَابِ﴾) همانند لشکریانی هستند
که پیش از تو علیه انبیا بسیج شده بودند، و آنها مغلوب و هلاک گشتند؛ پس ما نیز اینها را نابود
میکنیم.
4 Abdolmohammad Ayati
آنجا لشكرى است ناچيز از چند گروه شكستخورده به هزيمت رفته
5 Abolfazl Bahrampour
[آرى اينها] در آن جا سپاه كوچك شكست خوردهاى از همان گروهها هستند [كه با رسولان مقابله كردند]
6 Baha Oddin Khorramshahi
در آنجا سپاهی است از همدستان که شکست خوردنی است
7 Hussain Ansarian
اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک] اند که در آنجا [که میدان جنگ بدر است] شکست خوردنی هستند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
این نالایق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنی در آنجاست. [یعنی در بدر. و این از اخبار غیبی قرآن کریم است. (م]
9 Mohammad Kazem Moezzi
سپاهی اندک است آنجا شکست خورده از گروهها
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
اين سپاهك دستههاى دشمن در آنجا [=بَدْر] در هم شكستنىاند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
(این) سپاهکی از دستههای دشمن در آنجا (اسباب) در هم شکستنیاند
12 Mohsen Gharaati
آنان لشکر کوچکى از احزابِ شکستخوردهاند
13 Mostafa Khorramdel
اینان که اینجا (در شهر مکّه) هستند، سپاه ناچیز شکست خوردهای از دستهها و گروههایند (که قبلاً در برابر پیغمبران عَلَم طغیان برافراشتهاند و سرانجام مغلوب گشتهاند و تار و مار شدهاند)
14 Naser Makarem Shirazi
(آری) اینها لشکر کوچک شکستخوردهای از احزابند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
[اينان] در آنجا لشكرى شكستخورده از گروهها [ى كافران] اند