وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ؛ و روزي که دشمنان خدا را گرد آورند و به صف برانندشان ،
حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ چون به کنار آتش آيند ، گوش و چشمها و پوستهاشان به اعمالي که مرتکب شده اند بر ضدشان شهادت دهند.
وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ به پوستهاي خود گويند : چرا بر ضد ما شهادت داديد ? گويند : آن خدايي ، که هر چيزي را به سخن مي آورد و شما را نخستين بار بيافريد و به او بازگشت مي يابيد ، ما را به سخن آورده است.
وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ ؛ از اينکه گوش و چشمها و پوستهايتان به زيان شما شهادت دهند چيزي نهان نمي داشتيد ، بلکه مي پنداشتيد که خدا بر بسياري از کارهايي که مي کنيد آگاه نيست.
وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنْ الْخَاسِرِينَ؛ و اين بود گماني که به پروردگارتان داشتيد هلاکتان کرد و در شمار، زيان کردگان در آمديد.
فَإِن يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَإِن يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِينَ؛ پس اگر شکيبايي ورزند ، جايگاهشان در آتش است ، و اگر هم طالب عفو شوند کسي آنها را عفو نکند.
(19) خداوند از دشمنانش خبر میدهد؛ آنهایی که به او و به آیات او کفر ورزیدند، و پیامبران او را تکذیب نمودند و با آنان دشمنی ورزیدند، و حالت زشت آنها را به هنگامی که به سوی جهنم حشر میشوند ـ یعنی گرد آورده میشوند ـ بیان میکند؛ (﴿فَهُمۡ يُوزَعُونَ﴾) و همه به یکدیگر ملحق میگردند و با شدّت وخشونت به سوی جهنّم رانده میشوند، و نمیتوانند امتناع ورزند و نمیتوانند خودشان را یاری نمایند و نه از سوی کسی دیگر یاری میشوند.
(20) (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواۡ يَعۡمَلُونَ﴾) تا اینکه بر جهنّم وارد میشوند و به آن میرسند، و میخواهند گناهانی که کردهاند انکار نمایند، پس گوشها و چشمان و پوستهایشان به آنچه میکردند علیه آنان گواهی میدهند. لفظ (﴿وَجُلُودُهُم﴾) ذکر عام بعد از خاص است؛ زیرا منظور از آن تمام اعضای بدن است؛ یعنی هر عضوی از اعضایشان گواهی میدهد، و هر عضوی میگوید من در فلان روز چنین و چنان کردم. و این سه عضو را به طور ویژه بیان کرد؛ چون بیشتر گناهان به وسیلۀ این سه عضو یا به سبب اینها انجام میگیرد.
(21) وقتی که تمامی اعضای بدنشان علیه آنها گواهی میدهند، آنان اعضایشان را سرزنش میکنند: (﴿وَقَالُواۡ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَا﴾) و به پوستهای خود میگویند چرا علیه ما و به زیان ما گواهی دادید در حالی که ما از شما دفاع میکنیم؟ این دلیلی است بر اینکه هر عضوی همانطور که گفتیم گواهی میدهد. (﴿قَالُوٓاۡ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖ﴾) در پاسخ میگویند: خداوندی که همه چیز را به سخن آورده است، ما را گویا نموده است. پس ما نمیتوانیم از شهادت و گواهی دادن امتناع ورزیم؛ زیرا ما را کسی گویا کرده است که هیچ چیزی نمیتواند از خواست او سرپیچی نماید. (﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾) و او شما را نخستین بار آفرید. پس همانطور که جسمهایتان را آفریده است همچنین صفتهایتان را نیز آفریده است، و از آن جمله، دادن گویایی به شماست. (﴿وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾) و در آخرت به سوی او بازگردانده میشوید، و شما را به آنچه کردهاید جزا میدهد. و احتمال دارد که منظور از آن (﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾) استدلال با آفرینش نخستین بر زنده شدنِ پس از مرگ باشد، همانگونه که قرآن برای اثبات زنده شدنِ پس از مرگ، این گونه استدلال مینماید.
(22) (﴿وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ﴾) یعنی شما از شهادت دادن اعضایتان بر ضدّ خود پنهان نمیشدید، و از این هراس نداشتید و پرهیز نمیکردید.(﴿وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ﴾) بلکه شما با اقدام به انجام گناهان، گمان بردید که خداوند بسیاری از آنچه را که میکنید نمیداند، بنابراین همه آنچه که خواستید از شما سر زد. و این گمان، سبب هلاکت و بدبختی شما گردید.
(23) به همین خاطر فرمود: (﴿وَذَٰلِكُمۡ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمۡ﴾) گمان بدی که دربارۀ پروردگارتان داشتهاید؛ گمانی که شایستۀ شکوه او نیست، (﴿أَرۡدَىٰكُمۡ﴾) شما را هلاک کرد. (﴿فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾) در نتیجه از زمرۀ کسانی شدید که خود و خانواده و دینشانرا به سبب اعمالی از دست دادند که گمان بدِ شما نسبت به پروردگارتان، موجب پیدایش آنها شد. پس فرمان عذاب و شقاوت بر شما محقّق گشت، و همیشه در عذاب میمانید و یک لحظه از آن کاسته نمیشود.
(24) (﴿فَإِن يَصۡبِرُواۡ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ﴾) پس اگر شکیبایی کنند، آتش دوزخ جایگاهشان است که توان تحمّل آن را ندارند. و میتوان فرض کرد که آدمی بر هر حالتی بردبار و صبور باشد، امّا بر آتش نمیتوان شکیبا بود. چگونه میتوان بر آتشی صبر کرد که به شدّت سوزان است و هفتاد برابر آتش دنیا داغتر میباشد، و آب آن به شدت جوش میآید، و بوی متعفن چرکهای برآمده از جسم دوزخیان چند برابر، و سرمای زمهریر آن چندین برابر میباشد، و زنجیرها و طوقهای آن بزرگ است و گرزهایش نیز بزرگ است، و نگهبانان آن درشتخو و خشناند و هیچ رحمی در دل ندارند. و پایان بخش همۀ اینها، ناخشنودی و خشم پروردگار است که وقتی او را صدا میزنند میفرماید:﴿قَالَ ٱخۡسَئُواۡ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ﴾ بتمرگید در آن و حرف نزنید! (﴿وَإِن يَسۡتَعۡتِبُواۡ﴾) و اگر بخواهند سرزنش از آنها دور شود و سپس به دنیا باز گردانده شوند؛ تا از نو عمل کنند، (﴿فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِينَ﴾) درخواست آنها پذیرفته نمیشود و به دنیا باز گردانده نمیشوند، چون وقت آن گذشته است، و عمری را به سر کردهاند که در چنان عمری هر کس بخواهد پند میگیرد. ضمناً هشدار دهندهای به سراغ آنها آمده بود. و دلیل و حجّتی ندارند، با اینکه درخواست آنها برای اینکه به دنیا باز گردانده شوند تا از نو عمل نیک انجام دهند، دروغ است. زیرا ﴿وَلَوۡ رُدُّواۡ لَعَادُواۡ لِمَا نُهُواۡ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾ اگر به دنیا باز گردانده شوند، دوباره به سوی چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند، و اینان دروغگویانند.