43. زخرف آیه 56
فَجَعَلْنٰهُمْ سَلَفًا وَّمَثَلًا لِّلْاٰخِرِيْنَ ࣖ ( الزخرف: ٥٦ )
Faja'alnaahum salafanw wa masalal lil aakhireen
حسین تاجی گله داری:
آنگاه آنها را در شمار گذشتگان و عبرتی (برای آیندگان) قرار دادیم.
English Sahih:
And We made them a precedent and an example for the later peoples. (Az-Zukhruf [43] : 56)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و فرعون و سران قومش را پیشگامانی گردانیدیم که در کفر، بر مردم و کفار قومت پیش افتادهاند، و آنها را پندی برای پندگیران قرار دادیم، تا مرتکب کار آنها نشوند و گرفتار عذابشان نگردند.
2 Islamhouse
آنگاه آنان را در شمارِ پیشگامان [کفر و نافرمانی] و عبرتی [برای آیندگان] قرار دادیم.
3 Tafsir as-Saadi
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ و هر آينه موسي را همراه با آيات خود بر فرعون و مهتران قومش فرستاديم و گفت : من فرستاده پروردگار جهانيانم.
فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ؛ چون آيات ما را بر آنان عرضه داشت ، به ناگاه همه از آن به خنده افتادند.
وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ گفتند : اي جادوگر ، پروردگارت را با آن عهدي که با تو نهاده است براي ما بخوان که ما هدايت شدگانيم.
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ؛ چون عذاب را از آنها برداشتيم ، پيمان خود را شکستند.
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ؛ فرعون در ميان مردمش ندا داد که : اي قوم من ، آيا پادشاهي مصر و اين ، جويباران که از زير پاي من جاري هستند از آن من نيستند ? آيا نمي بينيد ?
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ آيا من بهترم يا اين مرد خوار ذليل که درست سخن گفتن نتواند ?
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ؛ چرا دستهايش را به دستبندهاي طلا نياراسته اند ? و چرا گروهي از فرشتگان همراهش نيامده اند ?
فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ؛ پس قوم خود را گمراه ساخت تا از او اطاعت کردند ، که مردمي تبهکار بودند.
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ؛ چون ما را به خشم آوردند ، از آنها انتقام گرفتيم و همگان را غرقه ساختيم.
فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ؛ آنان را در شمار گذشتگان و داستان براي آيندگان کرديم.
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ؛ و چون داستان ، پسر مريم آورده شد ، قوم تو به شادماني فرياد زدند ،
(46) وقتی خداوند متعال فرمود: (﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ يُعۡبَدُونَ﴾) «از پیامبرانی که پیش از تو فرستادهایم بپرس که آیا به جز [خداوند] مهربان معبودهایی قرار دادهایم که عبادت شوند؟» حالت موسی و دعوت او را بیان کرد که یکی از مشهورترین دعوتهای پیامبران میباشد، و خداوند در کتاب خود بسیار از آن سخن گفته و حالت او را با فرعون بیان نموده است: (﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَآ﴾) و به راستی که ما موسی را همراه با نشانهها و معجزات خود که قاطعانه بر صحت آنچه وی آورده بود، دلالت میکرد فرستادیم؛ معجزاتی همانند عصا، مار، فرستادن ملخها، و شپشها و بقیۀ نشانهها. (﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيۡهِۦ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) به سوی فرعون و اشراف دربار او. موسی گفت: من فرستادۀ پروردگار جهانیانم، پس آنها را به اعتراف و اقرار به پروردگارشان فرا خواند و از پرستش غیر خدا نهی کرد.
(47 - 48) (﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔايَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا يَضۡحَكُونَ﴾) وقتی که با نشانههای ما به نزد آنان آمد، ناگهان همگی بدانها خندیدند؛ یعنی نشانهها را رد کردند و نپذیرفتند، و از روی ستمگری و برتری جویی، آنها را به باد تمسخر و استهزا گرفتند. عدم پذیرش آنها به خاطر کوتاهی در معجزات و نشانهها و واضح نبودن آنها نبود. بنابراین فرمود: (﴿وَمَا نُرِيهِم مِّنۡ ءَايَةٍ إِلَّا هِيَ أَكۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَا﴾) و هیچ معجزه و نشانهای به آنها نشان نمیدادیم مگر اینکه یکی از دیگری بزرگتر بود. (﴿وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ﴾) و آنان را گرفتار عذابهایی چون ملخ، شپش، قورباغه و خون که نشانههایی روشن بودند، کردیم. (﴿لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾) تا شاید به اسلام برگردند و تسلیم آن شوند، و شرک و شرّ آنها از بین برود.
(49) (﴿وَقَالُواۡ يَٰٓأَيُّهَ ٱلسَّاحِرُ﴾) وقتی عذاب بر آنها نازل شد، گفتند: ای جادوگر! منظورشان موسی علیه السلام بود، و این یا از روی تمسخر بود و یا اینکه این نوع خطاب نزد آنها مدح و ستایش شمرده میشد. پس پیش او زاری و فروتنی کردند و او را به صورتی مورد خطاب قرار دادند که با آن کسانی را که گمان میبردند علما و دانشمندان هستند و جادوگرند مورد خطاب قرار میدادند. پس گفتند: (﴿ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ﴾) پروردگارت را با آنچه به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری داده بخوان تا عذاب را از ما دور نماید. (﴿إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ﴾) اگر خداوند عذاب را از ما دور کند، بدون شک هدایت خواهیم شد.
(50) (﴿فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ﴾) پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم، آنگاه آنان عهد شکنی کردند؛ یعنی به آنچه گفتند وفا ننمودند، بلکه عهد شکنی کرده و به کفرورزی خود ادامه دادند. همانگونه که خداوند متعال فرموده است:﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَايَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَكۡبَرُواۡ وَكَانُواۡ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواۡ يَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَۖ لَئِن كَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَكَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ﴾ پس طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنها فرستادیم که نشانههای روشنی بودند، امّا آنان استکبار ورزیدند و قومی جنایت پیشه بودند. و وقتی عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند:«ای موسی! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری داده است بخوان که اگر عذاب را از ما دور نمودی، به تو ایمان میآوریم و بنی اسراییل را با تو میفرستیم. وقتی عذاب را تا مدّتی که به آن میرسیدند از آنها دور نمودیم، آنان هرچه زودتر عهد شکنی کردند.»
(51) (﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ﴾) و فرعون درحالی که پادشاهیاش او را فریب داده بود و مال و لشکریانش او را سرکش کرده بودند، در میان قومش ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر از آن من نیست؟ آیا من مالک آن نیستم که در آن تصرّف میکنم؟ (﴿وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓ﴾) و این رودها که از رود نیل جدا شدهاند از میان کاخها و باغهای من میگذرند، (﴿أَفَلَا تُبۡصِرُونَ﴾) آیا شما این فرمانروایی گسترده و پهناور را نمیبینید؟ و این از جهالت عمیق او بود که به چیزی افتخار میکرد که خارج از ذات او بود و به صفتهای پسندیده و کارهای درست افتخار نمیکرد.
(52) (﴿أَمۡ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِي هُوَ مَهِينٞ﴾) خداوند فرعون را خوار بگرداند! منظور او از خوار، موسی بن عمران کلیم خدا بود؛ کسی که نزد خداوند با ارزش و محترم بود. پس فرعون گفت: من محترم و با عزّت هستم و او خوار و ذلیل است. پس کدام یک از ما بهتر میباشد؟ (﴿وَلَا يَكَادُ يُبِينُ﴾) و گفت: با وجود این او نمیتواند مراد خویش را روشن بیان کند؛ چون او زبان گویایی ندارد. امّا موسی آنچه در دل داشت بیان کرد گرچه سخن گفتن برای او سنگین بود. و صد البته که این عیبی به حساب نمیآید.
(53) سپس فرعون گفت: (﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِيَ عَلَيۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ﴾) چرا موسی با زیور آلات و دستبندهایی از طلا آراسته نشده است؟ (﴿أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مُقۡتَرِنِينَ﴾) و چرا فرشتگان برای یاری او نیامدهاند تا او را در امر دعوتش کمک کنند و گفتۀ او را تایید نمایند؟
(54) (﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُ﴾) فرعون با ایجاد شبهات بیمعنی و پوچ که هیچ حقیقتی نداشت و فقط انسانهای کمعقل گول آن را میخوردند و دلیلی بر حق یا باطل نبود، قوم خویش را سبکسر و بیخرد انگاشت، آنگاه از او اطاعت کردند. پس اینکه فرعون دارای فرمانروایی مصر است و جویبارها از زیر کاخهایش روان است، چگونه میتواند دلیلی بر حقانیت او باشد؟! و بر چه اساسی موسی به دلیل اینکه پیروانش کم هستند و زبانش لکنت دارد و دستبندهای طلایی ندارد بر باطل است؟ اما فرعون با درباریان و اطرافیانی سر و کار داشت که عقل نداشتند، پس فرعون هرچه میگفت آنها از آن پیروی میکردند؛ خواه حق بود یا باطل. (﴿إِنَّهُمۡ كَانُواۡ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ﴾) بیگمان آنان قومی فاسق بودند، پس به سبب فسقشان فرعون بر آنها گماشته شد و شرک و شر را برایشان زیبا جلوه داد.
(55 - 56) (﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا﴾) پس وقتی با کارهایشان ما را خشمگین کردند، (﴿ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِينَ﴾) از آنان انتقام گرفتیم و همگی آنان را غرق نمودیم، سپس آنان را برای آیندگان پیشینه و مایۀ عبرتی قرار دادیم تا عبرتگیرندگان از آنها عبرت بگیرند، و پند پذیران از حالات آنها پند بگیرند. خداوند متعال میفرماید: (﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ مَثَلًا﴾) وقتی که از پرستش پسر مریم نهی شد، و عبادت او به منزلۀ عبادت بتها و انبازها قرار داده شد، (﴿إِذَا قَوۡمُكَ مِنۡهُ يَصِدُّونَ﴾) آنگاه قومت که تو را تکذیب میکردند، به خاطر این مثل فریاد برآوردند و سر و صدا راه انداختند و در مجادله و دشمنی با تو لجاجت ورزیدند، و گمان بردند که آنها در دلیل و حجّت خود موفّق و کامیاب شدهاند.
4 Abdolmohammad Ayati
آنان را در شمار گذشتگان و داستان براى آيندگان كرديم
5 Abolfazl Bahrampour
پس آنها را پيشينيانى [براى كفر و فسق] و عبرتى براى آيندگان قرار داديم
6 Baha Oddin Khorramshahi
و آنان را پیشینه و مایه عبرت واپسینان گرداندیم
7 Hussain Ansarian
در نتیجه آنان را پیشگامان [دوزخیان] و عبرتی برای آیندگان قرار دادیم
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و هلاک آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم
9 Mohammad Kazem Moezzi
پس گردانیدیمشان گذشته و نمونهای برای بازماندگان
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و آنان را پيشينهاى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
در نتیجه آنان را گذشتهای و نمادی برای آیندگان نهادیم
12 Mohsen Gharaati
پس آنان را پیشگامانى [بد،] و عبرتى براى آیندگان قرار دادیم
13 Mostafa Khorramdel
ما آنان را پیشگامانی (در کفر و زندقه) و پیشینیانی (برای کفّار و فسقه)، و مثالی عبرتانگیز و سرگذشتی پندآمیز برای دیگران ساختهایم
14 Naser Makarem Shirazi
و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتی برای دیگران قرار دادیم
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
پس آنان را گذشتگانى- پيشروانى براى كافران آينده- و پندى و عبرتى براى پسينيان كرديم