فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ؛ پس بدان که هيچ خدايي جز الله نيست از گناه خود و از گناه مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه خدا مي داند که روز به کجا مي رويد و شب به کجامي آراميد.
(19) دانستن باید همراه با اقرار و شناخت قلبی باشد؛ یعنی آنچه که از آدمی خواسته شده آن را بداند، و کمالِ آن این است که به مقتضای دانش خود عمل کند. و این دانشی که خداوند به آن فرمان داده است ـکه شناخت یگانگی خداستـ بر هر انسانی فرض عین است و از هیچ کس ـهرکسی باشدـ ساقط نمیشود، بلکه هر کس باید این را بداند. و امّا راه دانستن اینکه هیچ معبود به حقّی جز الله نیست چند چیز است که عبارتند از: 1- تدبّر و اندیشیدن در نامها و صفات خدا و کارهایش که بر کمال و عظمت و شکوه او دلالت میکنند. این ایجاب میکند تا بنده تمام تلاش خود را برای پرستش و بندگیِ پروردگارش -که شایستۀ هر گونه ستایش و بزرگی و زیبایی و شکوه است- مبذول دارد. و این بزرگترین وسیلهای است برای کسب آگاهی از اینکه «الله» یگانه معبود برحق است. 2- شناخت اینکه خداوند در آفرینش و تدبیر امور یکتا و یگانه است، و چنانچه این شناخت و معرفت تحقق پیدا کند، آنگاه دانسته میشود که خداوند در الوهیت نیز یگانه است. 3- شناخت اینکه او در بخشیدن و عطا کردن نعمتهای ظاهری و باطنی و دینی و دنیوی یکتاست، و هرگاه انسان این را بداند، به خدا دل میبندد، و محبّت او در وجودش جای میگیرد، و تنها او را که شریکی ندارد بندگی مینماید. 4- آنچه ما مشاهده میکنیم و میشنویم مبنی بر اینکه خداوند به دوستان موحّدش پاداشهایی از قبیل پیروزی و نعمتهای دنیوی میدهد، و دشمنان مشرکش را عقوبت میدهد، این امر بیانگر آن است که تنها خداوند سزاوار بندگی و عبادت است. 5- شناخت صفتهای بتها و همتایانی که به همراه خداوند مورد پرستش قرار گرفتهاند و به خدایی گرفته شدهاند، و اینکه آنها از همۀ جهات ناقصاند و محتاج میباشند، و مالک سود و زیان خویشتن و عبادت کنندگان خود نیستند، و چیزی از مرگ و زندگی و رستاخیز در دست آنها نیست، و نمیتوانند پرستشکنندگان خود را یاری کنند و به اندازۀ ذرّهای به آنها سود بخشند و خیری را برایشان فراهم آورند و شرّی را از آنها دور نمایند، شناخت این امور باعث میشود که انسان بداند هیچ معبود به حقّی جز خداوند وجود ندارد، و الوهیّت غیر خدا باطل میباشد. 6- همۀ کتابها بر یگانگی خدا متفق هستند. 7- برگزیدگان خلق که از نظر اخلاق و خرد و فکر و درست اندیشی و دانش از همۀ مردم کاملتر هستند ـ و آنان پیامبران خدا و علمای ربّانی میباشند ـ به یگانگی خداوند گواهی دادهاند. 8- دلایل آفاقی و و أنفُسی که خداوند آنها را پدید آورده است، بر توحید دلالت میکنند؛ و آفرینش زیبا و حکمت بدیع او، با زبان حال ندای توحید را سر میدهند. اینها راههایی هستند برای دانستن اینکه هیچ معبود به حقّی جز الله وجود ندارد؛ مطلبی که خداوند در جاهای زیادی بندگان را به آن دعوت کرده، و در کتابش آن را بارها تکرار نموده است. هرگاه بنده در یکی از این راهها بیندیشد، به یگانگی خداوند یقین میکند، پس چگونه است اگر در همۀ اینها بیندیشد؟ و [استفاده از] همۀ این راهها برایش ممکن باشد؟ پس در آن وقت، ایمان به الوهیّت خدا و شناخت آن در قلب بنده ریشه میدواند؛ طوری که همانند کوههای محکم هیچ شبهات و خیالاتی آن را متزلزل نمیکنند، و باطل و شبهه چیزی جز رشد و کمال به آن نمیافزاید. علاوه بر اینها اگر به دلیل بزرگ توحید-که اندیشیدن در قرآن و تأمّل در آیات آن است- بنگری، خواهی دید که قرآن بزرگترین راهِ رسیدن به توحید است، و از مفاهیم آن چیزهایی را به دست میآوری که از دیگر راهها به دست نمیآید. (﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ﴾) و از خداوند برای گناهانت آمرزش بخواه، به این صورت که اسباب آمرزش را فراهم کنی، ازقبیل: توبه و استغفار و انجام نیکیها که بدیها را از بین میبرند و ترک کردن گناهان و گذشت از جرائم. (﴿وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾) و همچنین برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه؛ چرا که آنها به خاطر ایمانشان بر هر مرد و زن مسلمانی حقدارند. و از جمله حقوقشان این است که برایشان دعا کند، و برای گناهانشان از خداوند طلب آمرزش نماید. و هرگاه فرمان یافت که برای آنها استغفار نماید؛ استغفاری که متضمّن زدوده شدن گناهان و کیفرها از آنان است، این استغفار مستلزم خیر خواهی و دلسوزی برای آنان است، و باید هر چیز خوبی که برای خود دوست میدارد، برای آنان نیز بپسندد و دوست بدارد؛ و آنچه برای خود نمیپسندد، برای مؤمنان نیز نپسندد؛ و آنها را به آنچه که خیرشان در آن است امر کند، و از آنچه که باعث زیانشان میشود باز دارد، و از بدیها و عیبهایشان درگذرد، و به وحدت و یکپارچگی آنها علاقهمند باشد، و بکوشد اتّحادی را در میان آنان به وجود آورد که به وسیلۀ آن دلهایشان انس و الفت یابد، و کینههایی را که در میانشان است از بین ببرد؛ کینههایی که به دشمنی و چند دستگی میانجامد، و به وسیلۀ آن گناهان و معصیتهایشان افزایش مییابد. (﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَكُمۡ﴾) و خداوند تصرّفات و حرکتهایتان و آمد و رفت شما را میداند، (﴿وَمَثۡوَىٰكُمۡ﴾) و محلّی را که در آن مستقرّ میشوید میداند. پس او حرکات و سکنات شما را میداند، و طبق آن کاملترین سزا و جزا را به شما میدهد.