قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اعراب باديه نشين گفتند : ايمان آورديم بگو : ايمان نياورده ايد ، بگوييد که تسليم شده ايم ، و هنوز ايمان در دلهايتان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد از ثواب اعمال شما کاسته نمي شود ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ مؤمنان کساني هستند که به خدا و پيامبر او ايمان آورده اند و ديگر شک ، نکرده اند ، و با مال و جان خويش در راه خدا جهاد کرده اند اينان راستگويانند.
قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ بگو : آيا مي خواهيد خدا را از دينداري خويش آگاه کنيد ? حال آنکه خدااز هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است آگاه است و او به هر چيزي عالم است.
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ از اينکه اسلام آورده اند بر تو منت مي گذارند بگو : به خاطر اسلامتان بر من منت مگذاريد ، بلکه خدا بدان سبب که شما را به ايمان راه نموده است بر شما منت مي نهد ، اگر راست مي گوييد.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ هر آينه خدا نهان آسمانها و زمين را مي داند و به هر کاري که مي کنيد بيناست.
(14) خداوند متعال از گفتۀ برخی از بادیه نشینان خبر میدهد که در زمان پیامبر بدون بینش و بدون آنکه آنچه را که ایمان اقتضا مینماید انجام دهند، وارد اسلام شدند. آنها با این وجود ادّعا کردند و گفتند:«ایمان آوردهایم.» یعنی انگار ایمان کاملی آوردهاند که همۀ امور ایمان را شامل میشود؛ زیرا این سخن مقتضی آن است که ایمان باید به این صورت باشد. خداوند به پیامبرش فرمان داد تا در پاسخ آنها بگوید: (﴿قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواۡ﴾) بگو: ادّعای ایمانِ کاملِ ظاهری و باطنی برای خود نکنید، (﴿وَلَٰكِن قُولُوٓاۡ أَسۡلَمۡنَا﴾) بلکه بگوئید: وارد اسلام شدهایم، و به این بسنده کنید، چون (﴿وَلَمَّا يَدۡخُلِ ٱلۡإِيمَٰنُ فِي قُلُوبِكُمۡ﴾) هنوز ایمان به دلهای شما راه نیافته است، بلکه از ترس و یا از روی طمع و امثال آن مسلمان شدهاید، بنابراین صفا و نور ایمان به دلهایتان وارد نشده است. (﴿وَلَمَّا يَدۡخُلِ ٱلۡإِيمَٰنُ فِي قُلُوبِكُمۡ﴾) یعنی هنگامی که این سخن را میگویید، هنوز ایمان به دلهایتان راه نیافته است. در این بخش از آیه اشاره به حالات بعدی آنان است، چرا که خداوند با دادن ایمان حقیقی و توفیق جهاد در راه خدا بر بسیاری از آنها منّت گذارد. (﴿وَإِن تُطِيعُواۡ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾) و اگر با انجام کارهای خیر و ترک امور شر از خدا و پیغمبرش اطاعت کنید، (﴿لَا يَلِتۡكُم مِّنۡ أَعۡمَٰلِكُمۡ شَيًۡٔا﴾) به اندازۀ ذرّهای از پاداش اعمالتان نمیکاهد، بلکه پاداشتان را به تمام و کمال میدهد و کوچکترین چیزی را از دست نمیدهید. (﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾) بیگمان، خداوند آمرزنده مهربان است؛ یعنی هرکس را که به سوی او برگردد و توبه نماید، میآمرزد و نسبت به او مهربان است و توبهاش را میپذیرد.
(15) (﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواۡ وَجَٰهَدُواۡ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾) مؤمنان حقیقی تنها کسانی هستند که هم به خدا و پیغمبرش ایمان آورده و هم در راه خدا جهاد کردهاند؛ زیرا هرکس با کافران جهاد کند، ایمان کامل در قلبش وجود دارد؛ چون کسی که با دیگران به خاطر اسلام و ایمان و انجام دادن دستورات خدا جهاد میکند، به طریق اولی با خودش در این باره جهاد میکند؛ و هر کس جهاد نکند، این دلیل ضعیف بودن ایمانش میباشد. و خداوند صحت ایمان را مشروط به آن کرد که شکّ و گمانی در آن نباشد؛ زیرا ایمان سودمند عبارت است از یقین قطعی به تمامی اموری که خداوند به ایمان داشتن به آن دستور داده است، یقینی که هیچ شکّی به آن راه نمییابد. (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ﴾) اینان کسانی هستند که با کارهای زیبایشان، ایمانشان را تصدیق کردند؛ زیرا راست بودن ادّعای بزرگ، نیاز به دلیل و برهان دارد و بزرگترین مسأله ادّعای ایمان میباشد که معیار خوشبختی و رستگاری همیشگی است. پس هر کس ادّعای ایمان کند و واجبات و لوازم آن را انجام دهد، او راستگو و مؤمن حقیقی است. و هر کس چنین نباشد، در ادعای خود صادق نیست و ادّعای او فایدهای ندارد. چون ایمان در قلب قرار دارد و فقط خداوند از آن آگاهی دارد. پس اثبات ایمان یا نفی آن به معنی آگاه کردن خداوند از چیزی است که در دل میباشد و این بیادبی و بد گمانی در رابطه با خداوند است.
(16) بنابراین فرمود: (﴿قُلۡ أَتُعَلِّمُونَ ٱللَّهَ بِدِينِكُمۡ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾) بگو: آیا خداوند را از دین و ایمانتان با خبر میسازید؟ در حالی که خداوند همۀ آنچه را که در آسمانها میباشد و همۀ آنچه را که در زمین است میداند و او به هر چیزی داناست. این شامل همه چیز میشود که از جمله آن ایمان و کفر و نیکی و بدکاری است که در دل پنهان است. خداوند همۀ اینها را میداند و طبق آن جزا و سزا میدهد؛ اگر خوب باشد، پاداش نیک؛ و اگر بد باشد، سزای بد میدهد.
(17) این حالتی است از حالات کسی که ادّعای ایمان میکند امّا در حقیقت ایمان ندارد. چنین کسی با این ادّعا یا میخواهد خداوند را آگاه سازد در صورتی که خداوند به هر چیزی داناست؛ و یا هدفش از این سخن و ادّعا، منّت گذاشتن بر پیغمبر خداست و اینکه آنها چیزی انفاق نمودهاند که به سودشان نیست، بلکه از بهرههای دنیوی آنهاست، و این خودآرایی با چیزی است که زیبایی نمیآفریند، و افتخار کردن به چیزی است که شایسته نیست با آن بر پیامبر افتخار ورزند. پس در حقیقت خداوند بر آنها منّت میگذارد. و همانطور که خداوند با آفریدن و روزی دادن و نعمتهای ظاهری و باطنی بر آنها منّت نهاده، با دادن ایمان و هدایت نمودن آنها به سوی اسلام بر آنها منّت بزرگتری گذارده که از همه چیز برتر است. بنابراین فرمود: (﴿يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواۡۖ قُل لَّا تَمُنُّواۡ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾) بر تو منّت میگذارند که اسلام آوردهاند. بگو: با اسلام آوردن خود بر من منّت مگذارید، بلکه خدا بر شما منّت میگذارد که شما را به سوی ایمان رهنمود کرده است، اگر راستگوئید.
(18) (﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ غَيۡبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) همانا خداوند پنهانیهای آسمانها و زمین را که بر مردم پوشیده هستند میداند مانند آنچه در ژرفای دریاهاست و در دل صحراهاست و آنچه که شب آن را پنهان نموده یا روز آن را پوشانده است، همۀ اینها را میداند و قطرههای باران و ذرّههای ریگ و آنچه در دلها پنهان است و امور پوشیده و پنهان را میداند:﴿وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ﴾ و هیچ برگی از درختی نمیافتد مگر اینکه خداوند آن را میداند، و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین نیست و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب روشنگری ثبت و ضبط شده است. (﴿وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ﴾) و خداوند به آنچه میکنید بیناست؛ اعمالتان را برمیشمارد و ثبت و ضبط مینماید، و آن را به تمام و کمال به شما میدهد، و شما را طبق آن به اقتضای رحمت و حکمت رسایش سزا و جزا میدهد.
پایان تفسیر سوره حجرات به فضل و یاری پروردگار متعال؛ پروردگاری که کاملترین ستایشها اوراست و بخشش و فضل او عام و شامل است.
* * *