و اینها حجت و دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم، درجات هر کس را بخواهیم بالا میبریم، همانا پروردگار تو، حکیم داناست.
English Sahih:
And that was Our [conclusive] argument which We gave Abraham against his people. We raise by degrees whom We will. Indeed, your Lord is Wise and Knowing. (Al-An'am [6] : 83)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و این حجت یعنی ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ﴾ [الأنعام: که ابراهیم علیه السلام با آن بر قومش چیره شد تا اینکه حجتشان را قطع کرد، همان حجت ماست که او را به آن توفیق دادیم تا در برابر قومش با آن استدلال کند، و آن را به او عطا کردیم، مراتب هر یک از بندگانمان را که بخواهیم در دنیا و آخرت بالا میبریم، - ای رسول- همانا پروردگار تو در آفرینش و تدبیرش بسیار داناست و نسبت به بندگانش آگاهی کاملی دارد.
2 Islamhouse
و این [استدلال،] حجت ما بود كه به ابراهیم در برابر قومش دادیم. [در دنیا و آخرت، مقام] هر کس را كه بخواهیم به درجاتی بالا مىبریم. [ای پیامبر،] بیتردید، پروردگارت حكیم داناست.
3 Tafsir as-Saadi
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ؛ و ابراهيم پدرش آزر را گفت : آيا بتان را به خدايي مي گيري ? تو و قومت ، را به آشکارا در گمراهي مي بينم. وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ؛ بدين سان به ابراهيم ملکوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا از اهل يقين گردد. فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ؛ چون شب او را فرو گرفت ، ستاره اي ديد گفت : اين است پروردگار من چون فرو شد ، گفت : فرو شوندگان را دوست ندارم. فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ؛ آنگاه ماه را ديد که طلوع مي کند گفت : اين است پروردگار من چون فرو، شد ، گفت : اگر پروردگار من مرا راه ننمايد ، از گمراهان خواهم بود. فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـذَا رَبِّي هَـذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ؛ و چون خورشيد را ديد که طلوع مي کند ، گفت : اين است پروردگار من ، اين بزرگ تر است و چون فرو شد ، گفت : اي قوم من ، من از آنچه شريک خدايش مي دانيد بيزارم .. إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ من از روي اخلاص روي به سوي کسي آوردم که آسمانها و زمين را آفريده است ، و من از مشرکان نيستم. وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ؛ و قومش با او به ستيزه برخاستند گفت : آيا در باره الله با من ستيزه مي ، کنيد ، و حال آنکه او مرا هدايت کرده است ? من از آن چيزي که شريک او مي انگاريد ، نمي ترسم مگر آنکه پروردگار من چيزي را بخواهد علم پروردگار من همه چيز را در بر گرفته است آيا پند نمي گيريد ? وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ؛ چرا از آن چيزي که شريک خدايش ساخته ايد بترسم در حالي که شما چيزهايي را که هيچ دليلي در باره آنها نازل نکرده است مي پرستيد و بيمي به دل راه نمي دهيد ? اگر مي دانيد بگوييد که کدام يک از اين دو گروه به ايمني سزاوارترند ? الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ؛ کساني که ايمان آورده اند و ايمان را به شرک نمي آلايند ، ايمني از آن ، ايشان است و ايشان هدايت يافتگانند. وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ؛ اين برهان ما بود ، که آن را به ابراهيم تلقين کرديم در برابر قومش هر که را بخواهيم به درجاتي بالا مي بريم هر آينه پروردگار تو حکيم و داناست. (74) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ﴾) داستان ابراهیم علیه السلام را به یاد آور، و او را ستایش کن، و به پاس اینکه به توحید فرا خواند و از شرک نهی کرد، او را گرامی بدار، آنگاه که به پدرش آزر گفت: (﴿أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً﴾) آیا بتهایی را عبادت میکنی، که فایدهای نمیرسانند و زیانی نمیدهند و هیچ کاری در دست آنان نیست؟! (﴿إِنِّيٓ أَرَىٰكَ وَقَوۡمَكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ﴾) من، تو و قومت را در گمراهی آشکاری میبینم؛ زیرا کسانی را عبادت میکنید که سزاوار کوچکترین عبادتی نیستند، و عبادت آفریننده و روزی دهنده و مدبّرتان را ترک کردهاید.
(75) (﴿وَكَذَٰلِكَ﴾) و همچنین زمانی که ابراهیم را به توحید و دعوت به سوی آن توفیق دادیم، (﴿ نُرِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ مَلَكُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) ملکوت بزرگ آسمانها و زمین را به او نشان دادیم. و با بینش و بصیرت خود، دلایل قاطع و روشنی را که در آسمانها و زمین وجود دارد، مشاهده نمود.(﴿وَلِيَكُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِينَ﴾) و تا از یقینکنندگان باشد؛ زیرا برحسب دلایلی که مشاهده میکند، یقین و علم کامل برای او به دست میآید.
(76) (﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيۡهِ ٱلَّيۡلُ﴾) وقتی که شب، سیاهی خود را بر او گستراند و سیاهی شب وی را در برگرفت، (﴿رَءَا كَوۡكَبٗا﴾) ستارهای را دید. شاید آن ستاره، یکی از ستارههای روشن و درخشان بوده، چون به طور ویژه ذکر شده است، و این دلالت مینماید که از دیگر ستارهها، نور بیشتری داشته است. بنابراین برخی گفتهاند این ستاره، زهره بوده است. (﴿قَالَ هَٰذَا رَبِّي﴾) و به منظور تنازل با خصم گفت: این پروردگار من است! پس بیایید بنگریم آیا این سزاوار خدا بودن هست یا نه؟ و آیا ما بر این کار دلیلی داریم یا نه؟ زیرا برای هیچ عاقلی شایسته نیست که هوی و هوسش را به خدایی بگیرد، بدونه اینکه دلیل و حجتی داشته باشد. (﴿فَلَمَّآ أَفَلَ﴾) وقتی که آن ستاره پنهان شد و غروب کرد، (﴿قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِينَ﴾) گفت: من غروب کنندگان و معبودی را که از نگاه عابد پنهان شود، دوست ندارم؛ زیرا معبود باید منافع عابد را تأمین کند، و به تدبیر همۀ کارهایش بپردازد. اما آنکه مدت زیادی پنهان است، چگونه سزاوار پرستش است؟! و آیا معبود قرار دادن آن، بیخردی محض و یک امر باطل نیست؟
(77) (﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا﴾) وقتیکه ماه را درحال طلوع مشاهده کرد، و دید که روشناییاش از روشنایی ستاره بیشتر است، و نورش با نور ستاره فرق میکند، (﴿قَالَ هَٰذَا رَبِّي﴾) از باب تنازل با خصم گفت: این پروردگار من است، (﴿فلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ يَهۡدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّينَ﴾) وقتیکه ماه غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، همانا از گمراهان خواهم شد. پس نهایت نیازمندی به سوی پروردگارش را اظهار نمود، و به یقین دانست که اگر خدا او را هدایت نکند، هیچ هدایت کنندهای برای وی وجود ندارد؛ و اگر خدا او را بر طاعت خود یاری نکند، یاوری نخواهد داشت.
(78) (﴿فَلَمَّا رَءَا ٱَلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَآ أَكۡبَرُ﴾) وقتی که خورشید را در حال طلوع دید، گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است؛ یعنی از ستاره و ماه بزرگتر است. (﴿فَلَمَّآ أَفَلَتۡ﴾) وقتی که خورشید غروب کرد، در این هنگام هدایت محقق شد و انحراف و سرگشتگی از بین رفت. (﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ﴾) گفت: ای قوم من! من از آنچه که برای خدا شریک قرار میدهید، بیزارم؛ زیرا دلیل راستین و روشن بر باطل بودن آن به وجود آمد.
(79) (﴿إِنِّي وَجَّهۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾) همانا من رویم را به سوی خدایی نموده ام که آسمانها و زمین را آفریده است. رویم را تنها به خدای یکتا نموده، و به او روی آورده، و از غیرِ او روی گرداندهام. (﴿وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ﴾) و من از مشرکان نیستم. پس ابراهیم از شرک بیزاری جست، و به توحید یقین حاصل کرد، و بر آن دلیل اقامه نمود. و آنچه را که در رابطه با تفسیر این آیات بیان کردیم، همان درست و صحیح است. و بحث، بحث مناظرۀ ابراهیم با قومش است که در آن، باطل بودن الوهیت اجرام آسمانی و دیگر اشیا بیان گردیده است. و اما کسی که میگوید: ابراهیم در کودکیاش چنین میپنداشته است، دلیلی بر صحت گفتۀ خود ندارد.
(80) (﴿وَحَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّي فِي ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنِ﴾) و قومش با او به مجادله پرداختند، گفت: آیا دربارۀ خدا با من مجادله میکنید حال آنکه مرا هدایت کرده است؟ مجادله کردن با کسی که هدایت برای او روشن نشده است، چه فایدهای دارد؟ اما کسی که خداوند او را هدایت کرده، و به بالاترین مقام یقین رسیده است، او خودش مردم را به آنچه بر آن است، دعوت میکند. (﴿وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِكُونَ بِهِۦٓ﴾) و از آنچه که شریک خدا میسازید، نمیترسم؛ زیرا آنها نمیتوانند هیچ سود و زیانی به من برسانند. (﴿إِلَّآ أَن يَشَآءَ رَبِّي شَيۡٔٗاۚ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾) مگر آنچه پروردگارم بخواهد، علم پروردگارم هر چیزی را در بر گرفته است، آیا یادآور نمیشوید؟ آنگاه خواهید دانست که او تنها معبودی است که سزاوار و شایستۀ عبودیت و بندگی است.
(81) (﴿وَكَيۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَكۡتُمۡ﴾) و چگونه از آنچه که شما شریک خدا میسازید، بترسم، در صورتی که ناتوان است و نمیتواند فایدهای برساند؟ (﴿وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمۡ أَشۡرَكۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَيۡكُمۡ سُلۡطَٰنٗا﴾) و شما از اینکه چیزهایی را شریک خدا قرار داده و بر صحت آن دلیلی نازل نکرده است، ترسی به دل راه نمیدهید؟ شما دلیلی جز پیروی از هوی و خواستهای خود ندارید. (﴿فَأَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾) پس کدامیک از [ما] دو گروه به امنیت سزاوارتر است، اگر میدانید؟
(82) خداوند متعال درحالی که هردو گروه را از هم جدا میسازد، میفرماید: (﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاۡ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ﴾) کسانی که ایمان آورده و خود را به شرک نیالوده باشند، (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ﴾) امنیت از هراس و وحشت و از عذاب و بدبختی، و هدایت شدن به راه راست ایشان را سزد. پس اگر ایمانشان را به طور مطلق با هیچ ظلمی نیامیخته باشند -نه با شرک و نه با دیگر گناهان- به امنیت و هدایت کامل دست مییابند. و اگر ایمانشان را فقط به شرک آلوده نکرده باشند، اما گناهان دیگری را انجام داده باشند، اصل هدایت و امنیت را در مییابند، گرچه هدایت و امنیت کامل را از دست میدهند. و مفهوم آیۀ کریمه این است که، کسانی که از این دو ویژگی برخوردار نباشند، هدایت و امنیتی را به دست نیاورده، و بهرۀ آنان گمراهی و بدبختی است.
(83) وقتیکه خداوند متعال دلایل قاطعی را برای ابراهیم علیه السلام ارائه نمود، فرمود: (﴿وَتِلۡكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ﴾) و این بود دلیل ما که به ابراهیم دادیم، تا علیه قومش به کار گیرد. یعنی با این دلایل، بر قومش چیره شد و به وسیلۀ این دلایل، آنان را در مجادله شکست داد. (﴿نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُ﴾) درجات هرکس را که بخواهیم بلند میکنیم، همان طور که درجات ابراهیم -علیه السلام- را در دنیا و آخرت بلند کردیم؛ زیرا خداوند بهوسیلۀ علم، صاحب علم را بر بندگانش برتری میدهد. به ویژه عالمی که به علم خود عمل نماید، و علم را به دیگران بیاموزد. چنین کسی را برحسب حالتش پیشوای مردم قرار میدهد؛ مردم به کارهایش چشم میدوزند و از او پیروی میکنند، و از نور او، برای خود روشنایی کسب مینمایند. خداوند متعال میفرماید:﴿يَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواۡ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖ﴾ خداوند [درجات] مؤمنان و اهل علم را بالا میبرد.(﴿إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ﴾) همانا پروردگار تو با حکمت و دانا است. پس علم و حکمت را جز در جایی که شایستۀ آن دو است، قرار نمیدهد، و او به این محل آگاهتر است.
4 Abdolmohammad Ayati
اين برهان ما بود، كه آن را به ابراهيم تلقين كرديم در برابر قومش. هر كه را بخواهيم به درجاتى بالا مىبريم. هر آينه پروردگار تو حكيم و داناست
5 Abolfazl Bahrampour
و آن (اسلوب بيان) حجّت ماست كه به ابراهيم در برابر قومش داديم. هر كه را بخواهيم درجهها بالا مىبريم. بىگمان پروردگار تو حكيم و داناست
6 Baha Oddin Khorramshahi
و این حجت ماست که به ابراهیم در برابر قومش بخشیدیم، درجات هرکس را که بخواهیم فرا میبریم، بیگمان پروردگار تو فرزانه داناست
7 Hussain Ansarian
و آن [دلایل استوار و محکم] حجت و برهان ما بود که به ابراهیم در برابر قومش عطا کردیم؛ هر که را بخواهیم [به] درجاتی بالا می بریم؛ زیرا پروردگارت حکیم و داناست
8 Mahdi Elahi Ghomshei
این است حجّتی که ما ابراهیم را بر قومش دادیم. ما هر که را بخواهیم به درجات رفیع بالا میبریم، که خدای تو به نظام و صلاح عالمیان آگاه و داناست
9 Mohammad Kazem Moezzi
و این است حجّت ما که دادیمش به ابراهیم بر قوم او بالا بریم پایههای هر که را خواهیم همانا پروردگار تو است حکیم دانا
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و آن حجّت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم. درجات هر كس را كه بخواهيم فرا مىبريم، زيرا پروردگار تو حكيم داناست
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و آن حجت ماست که به ابراهیم علیه قومش دادیم. (و ما) هر کس را بخواهیم (به) درجاتی فرامیبریم. همواره پروردگارت حکیمی بس داناست
12 Mohsen Gharaati
این [نوع استدلال]، حجّت ماست که در برابر قومش به ابراهیم دادیم، هر کس را که بخواهیم [و شایسته بدانیم]، به درجاتى بالا مىبریم. پروردگارت حکیم و داناست [و بر اساس علم و حکمت، مقام انسانها را بالا مىبرد]
13 Mostafa Khorramdel
اینها دلائل ما بود که آنها را به ابراهیم عطاء کردیم (تا) در برابر قوم خود (به کارشان گیرد، و غروب ستارگان و خورشید و ماه را دلیل بر الوهیّت و وحدانیّت ما داند. او با همین دلائلِ کَوْنی بر آنان پیروز شد و برتری یافت، و این سنّت ما است که با علم و حکمت) هر کس را بخواهیم او را درجاتی بالا میبریم. (ای پیغمبر!) پروردگار تو حکیم (است و هر چیزی را در جای خود قرار میدهد و به جای خود میکند، و) آگاه است (و میداند چه کسی مستحقّ رفعت است و چه کسی مستوجب ذلّت)
14 Naser Makarem Shirazi
اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا میبریم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و اينها حجّت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم. هر كه را بخواهيم پايهها بالا مىبريم، كه پروردگارت درستكار و داناست