وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ؛ و بر قوم عاد ، برادرشان هود را فرستاديم گفت : اي قوم من ، الله رابپرستيد که شما را جز او خدايي نيست ، و چرا نمي پرهيزيد ?
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ؛ مهتران قوم او که کافر شده بودند ، گفتند : مي بينيم که به بيخردي گرفتار شده اي و پنداريم که از دروغگويان باشي.
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ؛ گفت : اي قوم من ، در من نشاني از بيخردي نيست ، من پيامبر پروردگار جهانيانم.
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ؛ پيامهاي پروردگارم را به شما مي رسانم و شما را اندرزگويي امينم.
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛ ، آيا از اينکه بر مردي از خودتان از جانب پروردگارتان وحي نازل شده است تا شما را بترساند ، تعجب مي کنيد ? به ياد آريد آن زمان را که شما راجانشين قوم نوح ساخت و به جسم فزوني داد پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد ، باشد که رستگار گرديد.
قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ گفتند : آيا نزد ما آمده اي تا تنها الله را بپرستيم و آنچه را که ، پدرانمان مي پرستيدند رها کنيم ? اگر راست مي گويي آنچه را که به ما وعده مي دهي بياور.
قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤكُم مَّا نَزَّلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ؛ گفت : عذاب و خشم پروردگارتان حتما بر شما نازل خواهد شد آيا در باره اين بتهايي که خود و پدرانتان بدين نامها ناميده اند و خدا هيچ دليلي بر آنها نازل نساخته است ، با من ستيزه مي کنيد ? به انتظار بمانيد من هم با شما به انتظار مي مانم.
فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ؛ هود و همراهانش را به پايمردي رحمت خويش رهانيديم و کساني را که آيات ، ما را تکذيب کردند و ايمان نياورده بودند از ريشه برکنديم.
(65) (﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗا﴾) و به سوی عاد نخستین که در سرزمین یمن بودند، برادر نَسبی آنان هود ـعلیه السلامـ را فرستادیم که آنها را به سوی توحید فرا خواند، و از شرک و سرکشی در زمین بازداشت. (﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواۡ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود بر حقی جز او ندارید. آیا اگر بر آنچه که بر آن قرار دارید پایدار بمانید، از عذاب و ناخشنودی او نمیترسید؟ اما آنها نپذیرفتند و فرمان نبردند.
(66) (﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ مِن قَوۡمِهِۦٓ﴾) اشراف و رؤسای کافر قومش در حالی که دعوت او را رد کرده و رأی و نظر او را خوار شمردند، گفتند: (﴿إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ﴾) همانا ما تو را جز فردی ابله و بیخرد نمیبینیم، و گمان غالب ما این است که تو از زمرۀ دروغگویانی. و حقیقت برای آنها دگرگون و منقلب شده بود، و کوریشان شدیدتر شد، آنگاه که پیامبرشان ـعلیه السلامـ را به سبب آنچه که خود بدان متصف بودند، مورد نکوهش و مذمت قرار دادند، حال آنکه او از هر عیبی دور بود؛ زیرا در حقیقت، آنان خود ابله و کم خرد و دروغگو بودند. و چه سفاهت و بیخردی بزرگتر از آن است که کسی حق را انکار و با آن مقابله نماید، و از فرمان بردن از رهبران و خیر خواهان سر باز زند، و قلب و جسمش از هر شیطان سرکشی اطاعت کند، و عبادت را برای غیر خدا انجام دهد و درختان و سنگهایی را بپرستد که برای او کاری نمیکنند؟! و چه دروغی بزرگتر از آن است که کسی چیزی از این امور را به خدا نسبت دهد؟!
(67) (﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ لَيۡسَ بِي سَفَاهَةٞ﴾) گفت: ای قوم من! به هیچ وجه من سفیه و بیخرد نیستم. بلکه او پیامبر و راهنما و عاقل بود. (﴿وَلَٰكِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. (﴿أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾) اوامر و احکام خدا را به شما میرسانم و من برای شما اندرزگویی امین هستم. پس بر شما واجب است که آن را بپذیرید و از پروردگار جهانیان فرمان برید.
(68) (﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ لَيۡسَ بِي سَفَاهَةٞ﴾) گفت: ای قوم من! به هیچ وجه من سفیه و بیخرد نیستم. بلکه او پیامبر و راهنما و عاقل بود. (﴿وَلَٰكِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. (﴿أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾) اوامر و احکام خدا را به شما میرسانم و من برای شما اندرزگویی امین هستم. پس بر شما واجب است که آن را بپذیرید و از پروردگار جهانیان فرمان برید.
(69) (﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَكُمۡ ذِكۡرٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنكُمۡ لِيُنذِرَكُمۡ﴾) یعنی چگونه از چیزی تعجب میکنید که جای هیچ تعجبی در آن نیست؟ و آن اینکه خداوند مردی از شما را به سویتان فرستاده است که او را میشناسید، و شما را به آنچه که مصلحت و منفعت شماست، پند میدهد، و شما را بر آنچه که به سود شماست، برمیانگیزد. پس شما از روی انکار از وی تعجب میکنید! (﴿ وَٱذۡكُرُوٓاۡ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ﴾) پروردگارتان را ستایش کنید و سپاس بگوئید؛ زیرا قدرت و نعمت به شما داده، و شما را جانشینان امتهای هلاک شده کرده است؛ کسانی که پیامبران را تکذیب کردند، خداوند آنها را هلاک ساخت و شما را باقی گذاشت تا ببیند که چگونه عمل میکنید. و بپرهیزید از اینکه به تکذیب کردن بپردازید، همان طور که آنها تکذیب کردند. پس، عذابی که به آنان رسید به شما نیز میرسد. و نعمت خدا را به یاد آورید که آن را اختصاصاً به شما داده وآن این است که: (﴿وَزَادَكُمۡ فِي ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗ﴾) قدرت و بزرگی جسم شما را از دیگر مردمان بیشتر کرده است. (﴿فَٱذۡكُرُوٓاۡ ءَالَآءَ ٱللَّهِ﴾) پس نعمتهای گسترده و پی در پی او را به یاد آورید. (﴿لَعَلَّكُمۡ﴾) باشد که با به جای آوردن شکر نعمت و ادا کردن حق آن، (﴿تُفۡلِحُونَ﴾) به خواستههایتان دست یازید و از امر ناگوار و نامطلوب نجات پیدا کنید. پس هود برای آنها موعظه کرد و آنان را پند داد، و به توحید و یکتا پرستی امر نمود، و برای آنها بیان کرد که خیرخواه و اندرزگویی امین برای آنان است. و آنان را برحذر داشت که خداوند آنها را به عذاب گرفتار کند، همانطور کسانی را که پیش از آنها بودند به عذاب خویش گرفتار کرد. و نعمتهایی را که خداوند به آنها ارزانی نموده و روزی فراوانی را که به سوی آنان سرازیر کرده بود، به آنان یاد آور شد؛ اما فرمان نبردند و دعوت او را نپذیرفتند.
(70) (﴿قَالُوٓاۡ﴾) با تعجب از دعوت هود، و درحالی که او را مطلع ساختند که محال است از او اطاعت کنند، گفتند: (﴿أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا﴾) آیا پیش ما آمدهای تا تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدران ما میپرستیدند، رها کنیم؟ خداوند خوار و شرمسارشان کند! آنان چیزی را که واجبترینِ واجبات و کاملترینِ آن است، در ردیف چیزی قرار دادند که در آن به مخالفت راه و برنامهای نمیپردازند که پدران و نیاکان خود را بر آن یافتند. پس شرک و پرستش بتها را که پدرانِ گمراه خود را بر آن یافته بودند، بر توحید و یگانگی خدا ترجیح دادند، و پیامبران را تکذیب کردند و گفتند: (﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾) پس آنچه را که به ما وعده میدهی برایمان بیاور، اگر تو از راستگویانی! و آنان با این در خواست، نابودی خویش را طلب کردند.
(71) (﴿قَالَ﴾) هود علیه السلام به آنان گفت: (﴿قَدۡ وَقَعَ عَلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌ﴾) عذاب و خشم بزرگی از جانب پروردگارتان بر شما واقع شد؛ یعنی حتماً واقع میشود؛ زیرا اسباب آن فراهم شده، و وقت و زمان هلاکت فرا رسیده است. (﴿أَتُجَٰدِلُونَنِي فِيٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم﴾) چگونه با من در مورد چیزهایی مجادله میکنید که حقیقت ندارند؟ و چگونه در مورد بتهایی با من مجادله میکنید که آن را خدا نامیدهاید، و هیچ چیزی ـ حتی به اندازهی ذرهای ـ از صفات الوهیت و خدایی در آن بتها وجود ندارد؟ (﴿مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖ﴾) خداوند در تأیید این قضیه، دلیلی نفرستاده است؛ زیرا اگر آن درست بود، خداوند بر صحت آن دلیلی فرو میفرستاد. پس، این دلیلی است بر باطل بودن این ادعا؛ زیرا هیچ مسألهای نیست ـ به ویژه در امور بزرگ و کلان ـ مگر اینکه خداوند در مورد آن دلایلی بیان کرده که در سایۀ آن، مسأله بر کسی پوشیده نمیماند. (﴿فَٱنتَظِرُوٓاۡ﴾) پس منتظر عذابی باشید که من شما را بدان وعده دادهام، (﴿إِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِينَ﴾) همانا من همراه شما از منتظران هستم. و میان این دو انتظار فرق است؛ انتظار کشیدن کسی که از واقع شدن عذاب میترسد، و انتظار کشیدن کسی که از خدا چشم پاداش و یاری دارد.
(72)[بنابراین خداوند میان دو گروه قضاوت کرد، و این موضوع را فیصله داد.] پس فرمود: (﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ﴾) یعنی هود را نجات دادیم، (﴿وَٱلَّذِينَ﴾) و آنان که ایمان آوردند (﴿مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا﴾) همراه با او به رحمتی از جانب ما. آنان همان کسانی بودند که خداوند به سوی ایمان هدایتشان کرد و ایمان آنان را سببی برای نیل آنها به رحمت خویش قرار داد. پس آنان را به سبب رحمت خویش نجات داد. (﴿وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواۡ بَِٔايَٰتِنَا﴾) و بهوسیلۀ عذاب سختی که هیچ کس از آنان را باقی نگذاشت، آنها را ریشه کن نمودیم و نابودشان کردیم. و خداوند طوفان و تند باد شدیدی را بر آنها مسلط نمود که با هر چیزی برخورد میکرد، آن را چون استخوان پودر شده میگرداند. پس هلاک شدند و چنان بلایی بر سر آنان آمد که چیزی جز مسکنهایشان به چشم نمیخورد. پس بنگر سرانجام بیم دادهشدگان چه شد! کسانی که حجت بر آنها اقامه شد اما تسلیم آن نشدند، و به ایمان فرا خوانده شدند ولی ایمان نیاوردند، و سرانجام آنها هلاکت و خواری و رسوایی شد. ﴿وَأُتۡبِعُواۡ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا لَعۡنَةٗ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ عَادٗا كَفَرُواۡ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖ﴾ ودر این دنیا و در روز قیامت نفرین به دنبالشان است. آگاه باشید! همانا قوم عاد پروردگارشان را ناسپاسی کردند، نابود باد قبیلۀ عاد، قوم هود.و در اینجا فرمود: (﴿وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواۡ بَِٔايَٰتِنَاۖ وَمَا كَانُواۡ مُؤۡمِنِينَ﴾) و کسانیرا که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، نابود و ریشهکن ساختیم. و آنان آیات را تکذیب کردند و به هیچ وجهی ایمان نیاوردند، بلکه تکذیب و مخالفت و تکبر و فساد در قلب آنان رسوخ کرد.