و آن را از روی ستم و سرکشی انکار کردند، در حالیکه دلهایشان به آن یقین داشت، پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود.
English Sahih:
And they rejected them, while their [inner] selves were convinced thereof, out of injustice and haughtiness. So see how was the end of the corrupters. (An-Naml [27] : 14)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و بهسبب ستم و گردنکشی در برابر حق به این آیات روشن با آنکه دلهایشان یقین داشت که از جانب الله هستند کفر ورزیدند و به آنها اقرار نکردند، پس - ای رسول- بنگر که سرانجامِ فسادکاران در زمین بهسبب کفر و گناهانشان چگونه بود، به تحقیق که همگی آنها را هلاک و نابود کردهایم.
2 Islamhouse
و آنها را از روی ستم و سرکشی انکار کردند در حالی که دلهایشان به آنها یقین داشتند؛ پس بنگر که سرانجام مفسدان چگونه بود.
3 Tafsir as-Saadi
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ به ياد آور آنگاه كه موسي به خانوادهاش گفت:«من آتشي ديدم، [هر چه زودتر] خبري يا پاره آتشي از آن برايتان ميآورم تا خويشتن را گرم كنيد. فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ هنگامي كه به آن آتش رسيد، ندا داده شد: «مبارك باد آن كه در آتش است، و آن كه پيرامون آن است، و خدا كه پروردگار جهانيان است پاك و منزه ميباشد». يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ اي موسي! بدان كه من خداوند تواناي فرزنهام. وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ و عصاي خود را بيانداز و هنگامي كه ديد به حركت در آند انگار كه ماري است، به سرعت ميخزد پا به فرار نهاد و بازگشت. [فرموديم] اي موسي! نترس، كه پيامبران در پيشگاه من هراسي ندارند. إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ مگر كسي كه ستم كند، سپس بدي را به نيكي تبديل نمايد، [پس بداند كه] همانا من آمرزندة مهربانم. وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ و دست خود را به گريبان خويش فرو بب تا سفيد بيعيب بيرون آيد.[اين] از جمله نه نشانهاي [است كه به تو خواهيم داد] به سوي فرعون و قوم او [برو]، كه آنان قومي نافرمانند. فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ پس چون آيات ما به روشني به آنان رسيد، گفتند:«اين جادوي آشكار است». وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ و معجزات را در حالي كه دلهايشان آن را بارور داشت از روي ستم و سركشي انكار كردند. بنگر كه سرانجام تباهكاران چگونه شد؟ (7) (﴿إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ﴾) یعنی آن حالتِ مهم و خوبِ موسی بن عمران را به یاد آور که سرآغازِ نزول وحی بر ایشان، و سرآغازِ برگزیده شدن او به پیامبری و سخن گفتن با خداوند بود. او بعد از چند سال زندگی در مدین، به همراه خانوادهاش به سوی مصر حرکت نمود، و در این میان، راه را گم کرد. شبِ تاریک و سردی بود. پس او به خانوادهاش گفت: (﴿إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا﴾) من از دور آتشی میبینم. (﴿سََٔاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ﴾) هرچه زودتر از آنجا، خبری دربارۀ راه برای شما خواهم آورد. (﴿أَوۡ ءَاتِيكُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ﴾) و یا شعلهای از آتش برایتان میآورم تا خود را گرم کنید. و این بیانگر آن است که او سرگردان بوده، و همراه با خانوادهاش به شدت احساس سرما میکردند. (8) (﴿فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِيَ أَنۢ بُورِكَ مَن فِي ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا﴾) هنگامی که به نزدیک آتش رسید، خداوند او را ندا زد، و به وی خبر داد که این، محلِّ مقدس و مبارکی است. و از جملۀ برکتهایش، این است که خداوند آن را، جایی برای سخن گفتن با موسی، و فرستادن او به عنوان پیامبر قرار داده است. (﴿وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) و خداوند -که پروردگار جهانیان است- منزه از آن است که دارای کمبود باشد، بلکه او در وصف و کارش کامل است. (9) (﴿يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ﴾) خداوند به وی خبر داد که او، خداوند است، و شایسته است تنها او پرستش شود. همانطور که در آیهای دیگر آمده است:﴿ إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِي وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ﴾ من خداوند هستم، [که] هیچ معبود بهحقی جز من نیست. پس مرا بپرست، و نماز را به خاطر یاد من بر پای دار. (﴿ٱلۡعَزِيزُ﴾) تواناست، و بر همۀ چیزها غالب میباشد، و همۀ مخلوقات در برابر او سر تسلیم فرود آوردهاند. (﴿ٱلۡحَكِيمُ﴾) و در اوامر و آفرینش خود، حکیم و فرزانه است. از جملۀ حکمتهای او، این است که بندهاش موسی بن عمران را، به عنوان پیامبر فرستاد؛ چون خداوند میدانست که موسی صلاحیت برخورداری از رسالت و وحی را دارد. نیز شایستگی آن را دارد که خداوند با او سخن بگوید. و آنقدر توانا و با قدرت است که باید بر او توکل نمایی، و از تنهایی خود، و کثرت و قدرت دشمنانت، وحشت نکنی؛ چون پیشانیِ دشمنان، در دستِ خداوند است، و حرکت و سکون آنها، به تدبیر الهی انجام میشود. (10) (﴿وَأَلۡقِ عَصَاكَ﴾) و ای موسی! عصای خود را بینداز. و موسی عصایش را انداخت، (﴿فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنّٞ﴾) پس هنگامی که عصا را دید که تبدیل به اژدهایی شده است، و حرکت میکند، (﴿جَآنّٞ﴾) یعنی مارهای نر که تند و سریع حرکت میکنند، (﴿وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ يُعَقِّبۡ﴾) به اقتضای طبیعت و سرشت انسانی، از ترس ماری که دیده بود، پا به فرار گذاشت، و پشتِ سر خود را نگاه نکرد، و بازنگشت. پس خداوند به او فرمود: (﴿يَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ﴾) ای موسی! مترس. و در آیهای دیگر فرموده است:﴿أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِينَ﴾ برگرد، و نترس. بیگمان که تو از ایمن شدگانی. (﴿إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾) و پیامبران در پیشگاه من نمیترسند؛ چون همۀ خطرها، در تقدیر و قضای الهی، درج و ثبت شدهاند، و با فرمان و عمل او انجام میشوند. پس کسانی که خداوند آنها را برای رسالت و وحی خود انتخاب کرده است، شایسته نیست از چیزی جز خداوند بترسند، به خصوص هنگامی که خیلی به او نزدیک باشند، و از سخن گفتن با او بهرهمند شوند. (11) (﴿إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ﴾) اما کسی که ستم کرده، و مرتکب جرم و جنایت شده باشد، باید بترسد. ولی پیامبران برای چه ترس و هراس داشته باشند؟ پس هرکس که با ارتکابِ گناهان بر خویشتن ستم کند، سپس توبه نماید و به سوی خدا باز گردد؛ و بدیهایش را، به نیکی؛ و گناهانش را، به طاعت تبدیل نماید؛ خداوند آمرزنده و مهربان است. پس هیچ کس از رحمت و مغفرت او ناامید نباشد؛ زیرا او همۀ گناهان را میبخشد، و نسبت به بندگانش، از مادر مهربانتر است. (12) (﴿وَأَدۡخِلۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ﴾) و ای موسی! دست خود را به گریبان خویش فرو ببر، ببین که سفید و درخشان بهدر میآید، بدون اینکه عیبی در آن وجود داشته، و به بیماری برص و غیره مبتلا شده باشد، بلکه سفیدی و درخشش آن، حاضران را به شگفتی وا میدارد. (﴿فِي تِسۡعِ ءَايَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَقَوۡمِهِۦٓ﴾) این دو معجزه: تبدیل شدن عصا به مار، و بیرون آوردن دست درخشان، ازجملۀ نُه معجزهای است که آنها را به فرعون و قومش نشان خواهی داد، و فرعون و قومش را با آن دعوت میکنی. (﴿إِنَّهُمۡ كَانُواۡ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ﴾) بیگمان آنها جماعت و قومی نافرماناند. و آنها با شرکورزی و سرکشی و برتریجویی بر بندگان خدا و استکبار در زمین، فسق کرده و مرتکب جنایت و گناه شدهاند. (13) پس موسی بهسوی فرعون و اشراف و سران دربار او رفت، و آنها را به سوی خدا دعوت کرد، و معجزات را به آنها نشان داد. (﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ﴾) پس هنگامی که معجزات ما به روشنی بدیشان رسید که بهطور واضح بر حق دلالت میکرد، همان طور که خورشید با چشم دیده میشود، (﴿قَالُواۡ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ﴾) گفتند: این جادوی آشکار است. آنها به این اکتفا نکردند که بگویند جادو است، بلکه گفتند: جادویی است که برای همه روشن و آشکار است. و این بسی جای شگفت است! چراکه معجزاتِ روشن و انوارِ درخشان را، خرافات و جادو قرار دادند. آیا این جز عناد و سرکشی و سفسطه، چیزی دیگر نامیده میشود؟! (14) (﴿وَجَحَدُواۡ بِهَا﴾) و به نشانه و معجزات خداوند کفر ورزیدند، و آنها را انکار کردند، (﴿وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ﴾) و انکارش، بر اساس شک و تردید نبود؛ بلکه با آنکه یقین داشتند که اینها معجزات الهی هستند، آن را انکار کردند، (﴿ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾) و انکار آنها، از روی ستم و سرکشی بود؛ و حقِ پروردگارشان، و حقِ خود را ضایع کردند؛ و در برابر حقیقت، و بندگان خدا، و اطاعت از پیامبر، سرکشی و استکبار ورزیدند. (﴿فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾) پس بنگر که سرانجامِ فسادکاران چگونه شد؟! سرانجامِ آنها، بدترین سرانجام بود؛ خداوند آنها را نابود کرد، و در دریا غرقشان نمود، و رسوایشان کرد، و بندگانِ مستضعف خود را در مساکنِ آنها جایگزین کرد.
4 Abdolmohammad Ayati
با آنكه در دل به آن يقين آورده بودند، ولى از روى ستم و برترىجويى انكارش كردند. پس بنگر كه عاقبت تبهكاران چگونه بود
5 Abolfazl Bahrampour
و با آن كه باطنشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند. پس ببين عاقبت مفسدان چگونه شد
6 Baha Oddin Khorramshahi
و آنها را از در ستم و سرکشی انکار کردند، و حال آنکه دلهایشان آنها را باور داشت، بنگر که سرانجام اهل فساد چگونه بود
7 Hussain Ansarian
و آنها را در حالی که باطنشان به الهی بودن آن معجزات یقین داشت، ستمکارانه وبرتری جویانه انکار کردند. پس با تأمل بنگر که سرانجام مفسدان چگونه بود؟
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و با آنکه پیش نفس خود به یقین دانستند که آنها معجزه خداست باز از کبر و نخوت و ستمگری انکار آن کردند، پس بنگر تا عاقبت آن مردم فاسد به کجا انجامید (و چگونه هلاک شدند)
9 Mohammad Kazem Moezzi
و انکار کردند آنها را حالی که یقین بدانها داشت دلهای ایشان به ستم و سرکشی پس بنگر چگونه بود فرجام تبهکاران
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند. پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و حال آنکه (از عمق) جانهایشان به آن (نشانههای ربانی) یقین داشتند، از روی ظلم و تکبّر آنها را انکار (و انگار) کردند. پس بنگر (که) فرجام افسادگران چگونه بود
12 Mohsen Gharaati
و با آن که در دل به آن یقین داشتند، از روى ستم و برترىجویى، انکارش کردند. پس بنگر که فرجام تبهکاران چگونه است؟
13 Mostafa Khorramdel
ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند، هر چند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند. بنگر سرانجام و سرنوشت تباهکاران چگونه شد؟ (مگر در دریا غرق نشدند و به دوزخ واصل نگشتند؟)
14 Naser Makarem Shirazi
و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و آنها را از روى ستم و سركشى انكار كردند در حالى كه دلهاشان بدانها يقين داشت پس بنگر كه سرانجام تباهكاران چگونه بود