و شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسیکه (او خود) برایش اجازت داده باشد، تا زمانیکه اضطراب (و نگرانی) از دلهای شان بر طرف شود، گویند: «پروردگارتان چه گفت؟» گویند: «حق را (فرمود)، و او بالا و بلند مرتبۀ بزرگ است»
English Sahih:
And intercession does not benefit with Him except for one whom He permits. [And those wait] until, when terror is removed from their hearts, they will say [to one another], "What has your Lord said?" They will say, "The truth." And He is the Most High, the Grand. (Saba [34] : 23)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
شفاعت نزد او سبحانه سود نمیرساند مگر برای کسیکه به او اجازه دهد. الله در شفاعت اجازه نمیدهد مگر برای کسیکه از او راضی باشد؛ بهسبب عظمت الله وقتی در آسمان سخن میگوید فرشتگان برای فرمانبرداری از سخن او تعالی بالهایشان را بر هم میزنند تا وقتی وحشت از دلهایشان برطرف میشود به جبرئیل علیه السلام میگویند: پروردگارتان چه فرمود؟ جبرئیل علیه السلام میگوید: حقیقت را فرمود، و او به ذات و قدرت خویش بلندمرتبه است، و ذات بسیار بزرگی است که همهچیز پایینتر از او قرار دارند.
2 Islamhouse
شفاعت [هیچ کس] نزد او [= الله] سودی ندارد؛ مگر برای آن کس که [الله] به او اجازه داده باشد. [در آن روز فرشتگان از خوف و هیبت الهی ترسانند] تا آنگاه که اضطراب [و تشویش] از دلهایشان برطرف میگردد، [گروهی از آنان به گروه دیگر] میگویند: «پروردگارتان چه گفت؟» [آنان در پاسخ] میگویند: «حق را [فرمود] و او بلندمرتبۀ بزرگ است»
3 Tafsir as-Saadi
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ ؛ بگو : بخوانيد کساني را که جز خداي يکتا خدا مي پنداريد مالک ذره اي در آسمانها و زمين نيستند و در آفرينش آن دو شرکتي نداشته اند و خدا رادر آفرينش ياري نکرده اند. وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ؛ شفاعت نزد خدا سود نکند ، مگر در باره کسي که او خود اجازت دهد و چون ، بيم از دلهايشان برود ، گويند : پروردگارتان چه گفت ? گويند : سخن حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است. (22 - 23) (﴿قُلِ﴾) ای پیامبر! به کسانی که چیزهایی از مخلوقات را شریک خداوند قرار میدهند که فایده و ضرری نمیتوانند برسانند، و بطلان عبادت و عجز و ناتوانی آن چیزها را برایشان بیان نما و بگو: (﴿ٱدۡعُواۡ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾) آنان را که به جای خداوند میپندارید، به فریاد بخوانید؛ یعنی چیزهایی را که گمان میبرید شریک خداوند هستند بخوانید ، اما خواندن شما فایدهای ندارد؛ زیرا آنها کاملاً ناتواناند، و به هیچ صورت قادر به اجابت دعا و فریاد شما نیستند. آنها کوچکترین اختیاری ندارند، (﴿لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾) و نه بهطور مستقل و نه بهصورت مشترک مالک ذرّهای در آسمانها و زمین نیستند، و به همین جهت فرمود: (﴿وَمَا لَهُمۡ﴾) و این معبودان خیالی (﴿فِيهِمَا﴾) در آسمانها و زمین، (﴿مِن شِرۡكٖ﴾) هیچ مشارکت زیاد و کمی ندارند. پس آنها نه مُلک و سلطنتی دارند، و نه در آن شراکت دارند. شاید گفته شود با اینکه آنها مالک ذرّهای در آسمانها و زمین نیستند، و هیچ مشارکتی در آفرینش و تدبیر آسمانها و زمین ندارند، اما آنها یاوران مالک و وزیران او هستند، از این رو صدا زدن و به فریاد خواندن آنها مفید خواهد بود ، چون ـ از آنجا که مالک به آنها نیاز دارد ـ نیازهای کسانی را که دست به دامان آنها میشوند برآورده میسازند. پس خداوند این را هم نفی کرد و فرمود: (﴿وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ﴾) و خداوند یگانۀ قهار از میان آنها هیچ معاون و یاور و وزیر و پشتیبانی ندارد که در فرمانروایی و تدبیر جهان او را یاری دهد. پس چیزی جز شفاعت باقی نماند و آن را هم خداوند نفی کرد و فرمود: (﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥ﴾) این انواع تعلقاتی است که به وسیلۀ آن مشرکین به بتها و انبازهای خود از قبیل: انسانها و درختان و غیره متوسّل میشوند، و خداوند همۀ این تعلقات را قطع نمود و باطل بودن آن را بیان داشت؛ بیانی که تمامی اصول و مواد شرک را قطع مینماید. چون مشرک که غیر از خداوند را پرستش میکند، بدان جهت است که از او امید نفع و فایده دارد، و همین امیدواری است که او را دچار شرک گردانده است. پس اگر کسی را که به فریاد میخواند غیر از خدا باشد و هیچ نفع و ضرری را نداشته باشد، و با مالک [=خدا] شریک نباشد و به وی هیچ کمک و مساعدتی نرساند، و نتواند بدون اذن و اجازۀ او شفاعت نماید، این فراخوانی و عبادت از نظر عقل گمراهی محسوب شده، و شرع نیز آن را باطل به حساب میآورد. بلکه آنچه مشرک میخواهد، عکس آن واقع میشود! او میخواهد از معبود باطلش فایدهای بهدست آورد، اما خداوند باطل و بیفایده بودن آن را بیان نمود. و در آیات دیگر زیان آن را برای کسانی که به عبادت آن مشغول شدند، بیان کرده و میفرماید: در روز قیامت آنها به همدیگر کفر میورزند، و یکدیگر را نفرین میکنند، و جایگاه همه آتش جهنّم است:﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواۡ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواۡ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ﴾ و هنگامی که مردم در قیامت گرد آورده میشوند، آنان دشمن ایشان میگردند و پرستش آنان را انکار مینمایند. عجیب است فرد مشرک که متکبرانه از اطاعت پیامبران روی بر میتابد با این استدلال که اینها انسان هستند؛ اما راضی است که درخت و سنگ را بپرستد و به فریاد بخواند و از عبادت خالصانۀ خداوند مهربان متکبرانه روی برتابد، و به پرستش چیزی راضی است که زیانش بیشتر از فایدهاش میباشد. و اینگونه از سرسختترین دشمن خود که شیطان است اطاعت میکند. (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ قَالُواۡ مَاذَا قَالَ رَبُّكُمۡۖ قَالُواۡ ٱلۡحَقَّ﴾) احتمال دارد که ضمیر در اینجا به مشرکین برگردد چون آنها در عبارت ذکر شدهاند و قاعده در مورد ضمیرها این است که به نزدیکترین کلمۀ مذکور برگردند. در این حالت معنی اینطور میشود: در روز قیامت وقتی که ترس و اضطراب از دلهای مشرکین دور شد و عقلشان سر جایش آمد، از حالتشان در دنیا و تکذیب حقی که پیامبران آورده بودند مورد سؤال واقع خواهند شد؛ و آنها اقرار و اعتراف میکنند کفر و شرکی که آنها بر آن بودند باطل بود، و آنچه که خدا فرموده بود و پیامبرانش از آن خبر دادند حق است. ﴿بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواۡ يُخۡفُونَ مِن قَبۡلُ﴾ پس آنچه را که قبلاً پنهان میکردند، برایشان آشکار میگردد؛ و خواهند دانست که حق از آن خداست، و به گناهان خود اعتراف میکنند. (﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ﴾) و ذات خداوند برتر و بالاتر است، و او فراتر از همۀ مخلوقات است، و بر آنها چیره میباشد، و مقامش والا و دارای صفاتی بزرگ است. (﴿ٱلۡكَبِيرُ﴾) و در ذات و صفات خود بزرگ است. و از مصادیق والا بودن او این است که فرمان خدا رفیع است، و مردم در برابر آن سر تسلیم فرود میآورند، حتی متکبران و مشرکان آن را میپذیرند. و این معنی آشکارتر است، و سیاق بر همین دلالت مینماید. و احتمال دارد که ضمیر به فرشتگان برگردد، چون خداوند وقتی سخن بگوید فرشتگان آن را میشنوند و سجده کنان فرو میافتند. و اولین فرشتهای که سر بلند میکند جبرئیل است، و خداوند از وحی خویش آنچه میخواهد به او میگوید؛ و چون بیهوشی و اضطراب از دلهای فرشتگان بهدر رود، از یکدیگر در مورد این سخن الهی که از آن بیهوش گشتند میپرسند و میگویند: پروردگارتان چه گفت؟ پس آنان به یکدیگر میگویند: خداوند حق فرمود. بنابراین آنها یا بهطور اجمالی میگویند:«خداوند حق میگوید»، چرا که میدانند خداوند جز حق نمیگوید، و یا اینکه وارد جزئیات شده، و مصادیق صداقت و راستگویی و حقگویی خدا را بیان میکنند. پس معنی اینطور میشود: مشرکانی که معبودان باطل را پرستش کردهاند که ناتوانی و نقص آنها و بیفایده بودنشان را برای شما بیان داشتیم، چگونه از عبادت پروردگار بزرگ و والا مقام روی برتافتهاند، درحالی که فرشتگان و آنهایی که مقرب خداوند هستند چنان در برابر او فروتن میباشند که به هنگام شنیدن سخن او بیهوش میافتند و همه اقرار میکنند که خداوند جز حق چیزی نمیگوید؟! این مشرکان را چه شده که از عبادت کسی روی گرداندهاند که چنین عظمت و شکوهی دارد! بسی والا و برتر است خداوند والا مقام از شرک مشرکین و از تهمت و دروغشان.
4 Abdolmohammad Ayati
شفاعت نزد خدا سود نكند، مگر در باره كسى كه او خود اجازت دهد. و چون بيم از دلهايشان برود، گويند: پروردگارتان چه گفت؟ گويند: سخن حق گفت. و او بلندمرتبه و بزرگ است
5 Abolfazl Bahrampour
و شفاعت در پيشگاه او سود نمىبخشد، مگر در بارهى كسى كه او را اجازه دهد تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، [مجرمان به شافعان] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ گويند: حق را، و او بلند مرتبه و بزرگ است
6 Baha Oddin Khorramshahi
و شفاعت نزد او سودی ندهد، مگر درباره کسی که برای او اجازه دهد، تا چون هراس از دلهای ایشان برطرف شود، گویند پروردگارتان چه گفت؟ گویند حق، و او بلندمرتبه بزرگ است
7 Hussain Ansarian
شفاعت در پیشگاه خدا جز برای کسانی که به آنان اذن دهد سودی ندارد، [آن روز شفیعان و امیدواران به شفاعت مضطربانه به انتظار اذن خدا برای شفاعت هستند] تا زمانی که با صدور اذن شفاعت دل هایشان آرام گیرد [در این هنگام مجرمان به شفیعان] گویند: پروردگارتان چه گفت؟ می گویند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دلهاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟ پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست)
9 Mohammad Kazem Moezzi
و سود ندهد شفاعت نزد او جز برای آنکه دستور دهدش تا گاهی که گرفته شود طپیدن هراس از دلهای ایشان گویند چه گفت پروردگار شما گویند حقّ را و او است برتر بزرگوار
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمىبخشد، مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد. تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، مىگويند: «پروردگارتان چه فرمود؟» مى گويند: «حقيقت؛ و هموست بلندمرتبه و بزرگ.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و شفاعتگری در پیشگاه او سودشان نمیدهد، مگر برای کسی که خدا برایش اجازه داد. تا هنگامیکه هراسی سخت بر دلهایشان گرفته شد، گفتند: «پروردگارتان چه فرمود؟» گفتند: «حقیقت را؛ و اوست بلندمرتبهی بزرگ.»
12 Mohsen Gharaati
و شفاعت نزد خداوند، جز براى کسانى که خداوند اجازه دهد، سودى ندارد. تا چون هراس از دلهاى آنان برطرف شود، [مجرمان] از آنان میپرسند: «پروردگارتان چه گفت؟» [شفیعان] پاسخ مىدهند: «حقّ گفت. [و اجازهی شفاعت شایستگان را داد.] و او بلندمرتبه و بزرگ است.»
13 Mostafa Khorramdel
هیچ گونه شفاعتی در پیشگاه خدا سودمند واقع نمیگردد، مگر شفاعت کسی که خدا بدو اجازه (ی میانجیگری) دهد (و آن هم جز خوب و پسندیده نگوید. در آن روز اضطراب و وحشتی بر دلهای شفاعت کنندگان و شفاعت شوندگان چیره میشود، و در انتظار این هستند که ببینند خداوند به چه کسانی اجازهی شفاعت میدهد و برای چه کسانی باید شفاعت بشود. این حالت اضطراب و نگرانی همچنان ادامه مییابد) تا زمانی که (فرمان از ناحیهی خدا صادر میشود و) فزع و اضطراب از دلهای آنان زایل میگردد. (گروهی رو به گروه دیگر کرده شادان و خندان میپرسند:) آیا پروردگارتان چه (دستوری صادر) فرمود؟ میگویند: حق را (صادر) فرمود (که اجازهی شفاعت است) و او والا و بزرگوار است
14 Naser Makarem Shirazi
هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانی که اضطراب از دلهای آنان زایل گردد (و فرمان از ناحیه او صادر شود؛ در این هنگام مجرمان به شفیعان) میگویند: «پروردگارتان چه دستوری داده؟» میگویند: «حقّ را (بیان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقّان داد)؛ و اوست بلندمقام و بزرگمرتبه!»