38. ص آیه 88
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَاَهٗ بَعْدَ حِيْنٍ ࣖ ( ص: ٨٨ )
Wa lata'lamunna naba ahoo ba'da heen
حسین تاجی گله داری:
و قطعاً خبر (صدق) آن را بعد از مدتی خواهید دانست.
English Sahih:
And you will surely know [the truth of] its information after a time." (Sad [38] : 88)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و بهطور قطع خبر و راستی این قرآن را پس از زمانی نزدیک که در آن زمان میمیرید خواهید دانست.
2 Islamhouse
و قطعاً پس از چندی [که مرگ به سراغتان آمد] از خبرِ [راستیِ] آن آگاه خواهید شد.
3 Tafsir as-Saadi
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ؛ بگو : جز اين نيست که من بيم دهنده اي هستم و هيچ خدايي جز خداي يکتاي قهار
نيست.
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ؛ آن پيروزمند و آمرزنده
، پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست.
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ؛ بگو : اين خبري بزرگ است .
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ؛ که شما از آن اعراض مي کنيد.
مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ؛ هنگامي که با يکديگر جدال مي
کردند من خبري از ساکنان عالم بالا نداشتم .
إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ؛ تنها از آن روي به من وحي مي شود که
بيم دهنده اي روشنگر هستم.
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ؛ پروردگارت به فرشتگان گفت :
من بشري را از گل مي آفرينم.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ؛ چون تمامش کردم و در
آن از روح خود دميدم ، همه سجده اش کنيد.
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ همه فرشتگان سجده کردند.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ؛ مگر ابليس که بزرگي فروخت و از کافران
شد.
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ
مِنَ الْعَالِينَ؛ گفت : اي ابليس ، چه چيز تو را از سجده کردن در برابر
آنچه من با دو، دست خود آفريده ام منع کرد ? آيا بزرگي فروختي يا مقامي ارجمند داشتي ?
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ؛ گفت :
من از او بهترم مرا از آتش آفريده اي و او را از گل.
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ؛ گفت : از اينجا بيرون شو که
تو مطرودي.
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ؛ و تا روز قيامت لعنت من بر توست.
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ گفت : اي پروردگار من
، مرا تا روزي که از نو زنده شوند مهلت ده.
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ؛ گفت : تو از مهلت يافتگاني ،
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛ تا آن روز معين معلوم.
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛ گفت : به عزت تو
سوگند که همگان را گمراه کنم ،
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛ مگر آنها که از بندگان مخلص تو باشند.
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ؛ گفت : حق است و آنچه مي گويم راست
است.
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ؛ که جهنم را از تو و از همه
، پيروانت پر کنم.
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ؛ بگو :
من از شما مزدي نمي طلبم و نيستم از آنان که به دروغ چيزي بر خودمي بندند.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ؛ و اين جز اندرزي براي مردم جهان نيست.
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ؛ و تو بعد از اين از خبر آن آگاه خواهي شد.
(65) (﴿قُلۡ﴾) ای پیامبر! اگر این تکذیبکنندگان
از تو چیزی خواستند که در اختیار تو نیست، به آنها بگو: (﴿إِنَّمَآ أَنَا۠ مُنذِرٞ﴾) تنها
چیزی که من در اختیار دارم این است که من یک بیم دهنده هستم و بس، و اختیار کار در دست خداوند است،
و من شما را امر و نهی میکنم، و شما را به انجام خیر تشویق مینمایم و از بدی و شر باز میدارم. پس
هرکس راهیاب شد، به سود خودش میباشد؛ و هر کس گمراه گردید، به زیان خودش گمراه شده است. (﴿وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُ﴾) و هیچ معبود به حقّی نیست جز
الله، (﴿ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ﴾) خداوندِ یگانۀ غالب. این تاکید بر
الوهیّت خداوند با استناد به دلایل قاطع است. وآن، دلیل یگانه بودن خداوند، وغالب و چیره بودن او بر
هر چیزی است؛ زیرا چیرگی ملازم یگانگی است، و هرگز چنین نمیشود که دو چیره و غالب برابر باشند.
(66) پس کسی که بر همه چیز غالب و چیره میباشد، خداوند یگانه است و نظیر و
همانندی ندارد. و او خدایی است که سزاوار است تنها وی پرستش شود، همانطور که تنها او غالب و چیره
میباشد. و این را با تأکید بر توحید ربوبیّت بیان نمود و فرمود: (﴿رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا﴾) آفرینندۀ آسمانها و
زمین و آنچه میان آنها میباشد، و پروردگار آنهاست. اوست که در آنها هر نوع تدبیر و تصرّفی را انجام
میدهد. (﴿ٱلۡعَزِيزُ﴾) دارای قدرت و توانایی است، و با قدرت و توانایی
خویش همۀ مخلوقات را آفریده است. (﴿ٱلۡغَفَّٰرُ﴾) و همۀ گناهان کوچک و بزرگ
را برای کسی که به سوی او باز گردد و توبه نماید و از گناهان دست بکشد میآمرزد. پس او خدایی است که
باید پرستش شود، و سزاوار بندگی است. امّا کسی که نمیآفریند و روزی نمیدهد و زیان و سودی
نمیرساند و هیچ چیزی در اختیار او نیست و فاقد توانایی است و آمرزش گناهان و بدیها در دست او
نیست، سزاوار پرستش نمیباشد.
(67 - 68) (﴿قُلۡ﴾) پس آنان را برحذر دار، و هشدارشان ده و به آنها بگو: (﴿هُوَ نَبَؤٌاۡ عَظِيمٌ﴾) آنچه در رابطه با رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ و
مجازات از آن خبر دادهام، خبر بزرگی است و باید به شدّت به آن اهتمام دهید و از آن غافل نشوید.
(﴿أَنتُمۡ عَنۡهُ مُعۡرِضُونَ﴾) ولی شما از آن رویگردانید، انگار که حساب و
کتاب و عذاب و پاداشی در پیش روی ندارید. پس اگر در گفته و خبر من تردید دارید، بدانید که من به شما
خبرهایی میدهم که خود از آن آگاهی ندارم و آنها را در کتابی نخواندهام. پس این خبرها را که مطابق
حقیقت هستند و بدون کم و کاست به شما میرسانم، بزرگترین شاهد و گواه بر راستگویی من است؛ و
بزرگترین دلیل بر حقانیت چیزی است که برایتان آوردهام.
(69 - 70) بنابراین فرمود: (﴿مَا كَانَ لِيَ مِنۡ عِلۡمِۢ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ﴾) من
هیچ خبری از فرشتگان ندارم، (﴿إِذۡ يَخۡتَصِمُونَ﴾) آن زمان که گفتگو
میکنند. پس اگر خداوند به من نمیآموخت و به من وحی نمیکرد، من از آنها آگاهی نداشتم بنابراین فرمود: (﴿إِن يُوحَىٰٓ إِلَيَّ إِلَّآ أَنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ﴾) به من
وحی نمیشود مگر بدان خاطر که بیم دهندهای آشکار هستم. پس بیمرسانی من آشکارترین بیمرسانی است.
(71 - 72) سپس گفتگوی فرشتگان عالم بالا را بیان کرد و فرمود: (﴿إِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِينٖ﴾) آنگاه
که پروردگارت به فرشتگان خبر داد و فرمود: من انسانی که مادّهاش از گل است خواهم آفرید. (﴿فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواۡ لَهُۥ سَٰجِدِينَ﴾) پس
هرگاه جسم او را سروسامان دادم و ساخته و پرداختهاش کردم و در آن از روح متعلّق به خود، دمیدم، همه
برای او سجده کنان به خاک افتید. فرشتگان، خود را برای این کار آماده کردند و مترصد ماندند که هر
گاه آفرینش آدم تمام شود و روح در او دمیده شود، آنها به اطاعت از پروردگار خود و به احترام آدم ـ
علیه السلام ـ سجده کنند. وقتی که آفرینش جسم و روح آدم تمام شد و خداوند آدم و فرشتگان را در علم و
دانش امتحان کرد و فضیلت و برتری آدم بر فرشتگان ظاهر شد، خداوند فرشتگان را دستور داد تا برای وی
سجده ببرند.
(73 - 74) (﴿فَسَجَدَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾) پس
همۀ فرشتگان جملگی سجده بردند، جز ابلیس که سجده نبرد و از دستور پروردگار سر باز زد و خود را از
آدم بزرگتر و برتر دانست و او در علم الهی از کافران بود.
(75) (﴿قَالَ يَٰٓإِبۡلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّ﴾) خداوند
با سرزنش ابلیس به وی گفت: ای ابلیس! چه چیزی تو را باز داشت از آنکه برای آنچه با دو دست خود
آفریدهام سجده کنی؟! یعنی من او را با این چیز شرافت و کرامت دادهام و این ویژگی را مختص او
گرداندهام و این اقتضا مینماید که نباید بر او تکبر کرد و خود را از او بالاتر دانست. (﴿أَسۡتَكۡبَرۡتَ﴾) آیا در امتناع ورزیدنت تکبر ورزیدی، (﴿أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِينَ﴾) یا
از کسانی هستی که بر جهانیان برتری دارند.
(76) (﴿قَالَ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ﴾) ابلیس
با مخالفت با پروردگارش گفت: من از او بهتر هستم، مرا از آتش آفریدهای و او را از گل. ابلیس گمان
میبرد که عنصر و مادّۀ آتش از عنصر خاک بهتر است. و این قیاس فاسدی بود؛ چون عنصر آتش، شر و فساد و
برتری جویی و خشونت و سبکسری است؛ و عنصر خاک، خردورزی و تواضع و رویاندن انواع گیاهان و درختان
است؛ و خاک بر آتش غالب میشود و آن را خاموش میکند. و آتش نیاز به مادّهای دارد که از آن پدید
آید، امّا خاک به خودی خود وجود دارد. پس قیاس ابلیس که با دستور قولی شفاهی خداوند مخالفت کرد،
باطل شد و فسادش آشکار گردید. و این قیاس، سرکردۀ شر و فساد است، پس در مورد قیاس شاگردان او که با
قیاس خود با حق مخالفت میورزند چه فکر میکنی؟ پس قیاس آنها، از این قیاس پوچتر و باطلتر است.
(77 - 78) (﴿قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا﴾) خداوند به
ابلیس گفت: از آسمان و جایگاه ارزشمند بیرون برو، (﴿فَإِنَّكَ رَجِيمٞ﴾) چرا
که تو مطرود و رانده شده از رحمت الهی هستی. (﴿وَإِنَّ عَلَيۡكَ لَعۡنَتِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾) و
بیگمان تا روز قیامت تو را لعنت و مطرود خواهم ساخت.
(79) (﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ﴾) ابلیس
از شدّت دشمنی که با آدم و فرزندانش داشت، گفت: پروردگارا! تا روز رستاخیز
به من مهلت بده. این دعا را کرد تا بتواند کسانی را گمراه سازد که خداوند گمراهی را برای آنها مقدّر
ساخته است.
(80 - 81) (﴿قَالَ﴾) خداوند دعای او را پذیرفت،
چون حکمت خداوند چنین اقتضا میکرد، پس فرمود: (﴿فَإِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ﴾) به
تو مهلت داده میشود؛ ((إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ﴾) تا روز
زمان معیّن؛ و وقتی که نسل آدم تمام شد، امتحان نیز تمام میشود.
(82 - 83) وقتی شیطان دانست که به او مهلت داده شده است ـ زیرا آنقدر کثیف
و پلید بود ـ برای خداوند آشکار ساخت که چه دشمنی و عداوت شدیدی با خدا و آدم و ذریۀ آدم دارد، بنابراین گفت: (﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾) احتمال
دارد «باء» در (﴿فَبِعِزَّتِكَ﴾) برای قسم
باشد، آنگاه معنی چنین خواهد بود: سوگند به عظمت و شکوهت که همۀ آنها را
گمراه میکنم. (﴿إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ﴾) مگر بندگان
مخلصت. بندگان مخلص کسانی هستند که خداوند آنان را برای اطاعت خود برگزیده، و آنها را به خاطر کمال
ایمانشان و به خاطر اینکه همۀ آنچه را که در توان دارند در راه اطاعت از پروردگارشان مبذول
میدارند، از گمراهی مصون داشته است. پس ابلیس دانست که خداوند آنها را از توطئه و مکرش محافظت
خواهد کرد. و احتمال دارد که «باء» در (﴿فَبِعِزَّتِكَ﴾) برای استعانت باشد؛ زیرا شیطان وقتی دانست که از هر جهت
ناتوان است و هیچ کس را جز با خواست خدا گمراه نخواهد کرد، از عظمت خدا برای گمراه کردن فرزندان آدم
کمک گرفت، در حالی که او دشمن حقیقی خدا بود. پس پروردگارا! ما ناتوان و مقصّر هستیم و به همۀ
نعمتهایت اعتراف میکنیم و ذریّه و نسل کسی هستیم که او را شرافت و کرامت دادهای. پس، از عزّت و
عظمت و قدرتت کمک میطلبیم، و از رحمت فراگیرت که همۀ مخلوقات را در بر گرفته است و از آن به ما نیز
رساندهای و به وسیلۀ آن رنجها را از ما دور ساختهای کمک میطلبیم که ما را برای مبارزه و دشمنی
با شیطان، و سالم ماندن از شر و دام او یاری نمایی. و به تو گمان نیک داریم که دعای ما را اجابت
میکنی؛ و به وعدهات که به ما دادهای، ایمان داریم که فرمودهای:﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾ و پروردگارت گفت: «مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم.» پس ما تو را به فریاد خواندهایم
همانطور که به ما فرمان دادهای، پس دعای ما را بپذیر همانگونه که به ما وعده دادهای. ﴿إِنَّكَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ﴾ بیگمان تو خلاف وعده نمیکنی.
(84 - 85) (﴿قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ﴾) خداوند
متعال فرمود: حق صفت من است، و گفتۀ من حق است. و آن اینکه (﴿لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾) جهنّم
را از تو و از آن دسته از فرزندان آدم که از تو پیروی کنند پر خواهم کرد.
(86) وقتی پیامبر حجت و راه را برای مردم بیان نموده و روشن کرد، خداوند به او گفت: (﴿قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ﴾) بگو:
«در مقابل دعوت کردنتان از شما مزدی نمیخواهم، و من از کسانی نیستم که چیزی را به دروغ ادعا کنم و
به چیزی بپردازم که از آن آگاهی ندارم. من فقط از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.
(87) (﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ﴾) این
وحی و قرآن، فقط پندی است برای جهانیان، و همۀ منافع دینی و دنیوی جهانیان را به آنها یادآوری
مینماید، و مایۀ سربلندی جهانیان است و نیز حجّت را بر مخالفان اقامه میکند. پس این سورۀ بزرگ
مشتمل بر پند و حکمت و خبر بزرگ و اقامۀ حجت بر کسانی است که قرآن را تکذیب کردند و با آن مخالفت
ورزیدند؛ نیز کسی که قرآن را آورده تکذیب کردند. و در این سوره از بندگان مخلص خدا خبر داده شده، و
پاداش پرهیزگاران و سزای سرکشان بیان شده است؛ بنابراین در ابتدای آن سوگند خورد که قرآن دارای
مقامی والا و مایۀ تذکار و یادآوری است؛ و در آخر هم بیان کرد که پند و یادآوری است برای جهانیان؛ و
یاد آوردن در این سوره فراوان ذکر شده است. مانند ﴿وَٱذۡكُرۡ عَبۡدَنَا﴾ و
به یاد آور بندۀ ما را. ﴿وَٱذۡكُرۡ عِبَٰدَنَآ﴾ و بندگان ما را به یاد
آور. ﴿رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَذِكۡرَىٰ﴾ رحمتی از جانب ما و یادآوری
است. ﴿هَٰذَا ذِكۡرٞ﴾ این یادآوری است. بار خدایا! آنچه از قرآن را که
نمیدانیم به ما بیاموز، و آنچه را که از روی غفلت فراموش کرده یا ترک نمودهایم به یاد ما بیاور.
(88) (﴿وَلَتَعۡلَمُنَّ نَبَأَهُۥ بَعۡدَ حِينِۢ﴾) و
حتماً خبر آن را بعد از مدّت زمانی خواهید دانست، و آن وقتی است که عذاب بر آنها فرود میآید؛ و
اسباب را نخواهند یافت که به آن متوسل شوند؛ و بیچاره میگردند.
* * *
4 Abdolmohammad Ayati
و تو بعد از اين از خبر آن آگاه خواهى شد
5 Abolfazl Bahrampour
و قطعا پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست
6 Baha Oddin Khorramshahi
و خبرش را پس از چندی خواهید دانست
7 Hussain Ansarian
و بی تردید پس از مدتی خبر [صدق حقّانیّت و ظهور عینی آیات و وعده های] آن را خواهید دانست
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و شما منکران بر صدق و حقیقت این مقال پس از چندی (هنگام مرگ و انتقال به آخرت) به خوبی آگاه میشوید
9 Mohammad Kazem Moezzi
و هر آینه بدانید داستانش را پس از زمانی
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و قطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
«و همواره پس از چندی خبر بزرگش را بهراستی خواهید دانست.»
12 Mohsen Gharaati
و بىتردید پس از مدّتى خبر [درستی آیات و وعدههاى] آن را خواهید دانست.»
13 Mostafa Khorramdel
و خبر آن را بعد از مدّت زمانی خواهید دانست (و به زودی صدق وعد و وعید و راستی اخبار و گفتار قرآن را هم در این جهان و هم در آن جهان خواهید دید)
14 Naser Makarem Shirazi
و خبر آن را بعد از مدّتی میشنوید
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و هر آينه خبر آن را- يعنى آنچه در آن است از وعده و وعيد- پس از چندى- پيروزى اسلام يا مرگتان يا روز رستاخيز- خواهيد دانست