وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛ ما در اين قرآن براي مردم هر گونه مثلي آورديم ، شايد پند گيرند.
قُرآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ؛ ، قرآني به زبان عربي بي هيچ انحراف و کجي شايد پروا کنند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛ خدا مثلي مي زند : مردي را که چند تن در او شريکند و بر سراو اختلاف دارند و مردي که تنها از آن يکي باشد آيا اين دو با هم برابرند ? سپاس خدا را نه ، بيشترشان نمي دانند.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ؛ تو مي ميري و آنها نيز مي ميرند.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ؛ سپس همه در روز قيامت نزد پروردگارتان با يکديگر به خصومت خواهيد پرداخت.
(27) خداوند متعال خبر میدهد که در این قرآن هر مَثَلی را آورده است؛ مثَل اهل خیر و اهل شر، مثَل توحید و شرک، و مَثَلهایی که حقایق اشیا را به ذهن آدمی نزدیک میسازند، و حکمت این امر آن است که (﴿لَّعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾) باشد مخاطبان قرآن پند پذیرند؛ و به هنگامی که حق را برایشان توضیح میدهیم، آن را بشناسند و به آن عمل کنند.
(28) (﴿قُرۡءَانًا عَرَبِيًّا غَيۡرَ ذِي عِوَجٖ﴾) این قرآن را به زبان عربی نازل کردهایم که دارای الفاظ و واژههایی واضح و روشن و معانیی سهل و میسور است، به ویژه برای عربها. (﴿غَيۡرَ ذِي عِوَجٖ﴾) به هیچ وجهی، خلل و کاستی بدان راه ندارد؛ نه در الفاظش و نه در معانیاش. و این مبین آن است که قرآن در اوج اعتدال و توازن قرار دارد. همچنان که خداوند متعال میفرماید:﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ قَيِّمٗا﴾. ستایش خداییرا سزاست که این کتاب را بر بندۀ خویش نازل کرد، و هیچ کژی در آن ننهاد؛ کتابی راست و درست. (﴿لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ﴾) باشد که تقوای خدا را پیشه کنند؛ چرا که راه تقوای علمی و عملی را به واسطۀ این قرآن که دارای الفاظ و معانی واضح و آشکاری است و در اوج اعتدال و توازن قرار دارد، برای آنان هموار کردهایم؛ قرآنی که در آن هر نوع مَثَلی آورده شده است.
(29) سپس مثالی را برای شرک و توحید بیان داشت و فرمود: (﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَٰكِسُونَ﴾) خداوند مثالی زده است: مردی را که بردۀ شریکانی است. افراد زیادی با هم شریک هستند و با هم در یک امر و در یک حالت اتفاق ندارند تا آن برده راحت باشد، بلکه اربابان او به مشاجره و منازعه دربارۀ او مشغولاند؛ هر یک خواستهای دارد که میخواهد آن را اجرا کند، و دیگران هم خواستههای دیگری دارند. پس در مورد حالت این مرد با این شریکان که با هم اختلاف دارند چه گمان میبری؟ (﴿وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ﴾) و مردی که فقط بردۀ یک نفر است و منظور و مراد آقای خود را میداند، و در راحتی کامل به سر میبرد. (﴿هَلۡ يَسۡتَوِيَانِ مَثَلًا﴾) آیا این دو مرد برابر و یکساناند؟ نه، برابر نیستند. همچنین مشرک، شریکان زیادی دارد که با هم اتفاق ندارند؛ گاهی این را به فریاد میخواند، گاهی آن را. پس او آرامش ندارد و قلبش در هیچ جایی اطمینان پیدا نمیکند. اما موحّد و یکتاپرست که طاعت و عبادت خویش را برای پروردگارش خالص نموده است، خداوند او را از تشویش خاطر رهایی بخشیده است، و در راحتی و آرامش کامل بهسر میبرد. (﴿هَلۡ يَسۡتَوِيَانِ مَثَلًا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾) آیا این دو برابر و یکساناند؟ نه. پس ستایش خدا را سزاست که حق را از باطل جدا نموده و جاهلان را راهنمایی کرده است. (﴿بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) بلکه بیشتر آنها نمیدانند به سبب شرکورزی خود به چه عذابی گرفتار میشوند.
(30) (﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ﴾) همۀ شما حتماً میمیرید، ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِيۡن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ﴾ و پیش از تو برای هیچ انسانی زندگی جاودانگی را مقرّر نکردهایم، آیا اگر تو بمیری، آنها برای همیشه خواهند ماند؟
(31) (﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ﴾) سپس شما روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتید، نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش خواهید پرداخت، و خداوند با حکم دادگرانۀ خویش میان شما داوری میکند، و به هر یک طبق عملش سزا و جزا میدهد. ﴿أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُ﴾ خداوند کارهایی را که کردهاند برشمرده است و آنها آن را فراموش کردهاند.