وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ؛ کساني که ايمان آورده اند مي گويند : چرا از جانب خدا سوره اي نازل ، نمي شود ? چون سوره اي از محکمات نازل شود که در آن سخن از جنگ رفته باشد، آنان را که در دلشان مرضي هست بيني که چون کسي که بيهوشي مرگ بر او چيره شده به تو مي نگرند پس برايشان شايسته تر
طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ فرمانبرداري است و سخن نيکو گفتن و چون تصميم به جنگ گرفته شد ، اگربا خدا صداقت ورزند برايشان بهتر است
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ آيا اگر به حکومت رسيديد ، مي خواهيد در زمين فساد کنيد و پيوند، خويشاونديتان را ببريد ?
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ اينانند که خدا لعنتشان کرده است و گوشهايشان را کر و چشمانشان را کورساخته است.
(20) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ﴾) مؤمنان برای اینکه به انجام کارهای دشوار مبادرت ورزند و درحالی که شتاب دارند میگویند: (﴿لَوۡلَا نُزِّلَتۡ سُورَةٞ﴾) کاش سورهای نازل میشد که در آن به جنگیدن امر میشد. (﴿فَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ مُّحۡكَمَةٞ﴾) و زمانی که سورهای با معنایی روشن نازل شود؛ سورهای که عمل کردن به آن لازم و ضروری باشد، (﴿وَذُكِرَ فِيهَا ٱلۡقِتَالُ﴾) و کارزار و جنگیدن که سختترین چیز برای انسان است در آن ذکر گردد، آنهایی که ایمانشان ضعیف است، بر اطاعت از این فرمانها استوار نمیمانند. بنابراین فرمود: (﴿رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ يَنظُرُونَ إِلَيۡكَ نَظَرَ ٱلۡمَغۡشِيِّ عَلَيۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِ﴾) بیماردلان را میبینی همچون کسی به تو نگاه میکنند که به سبب مرگ بیهوش افتاده است. از بس که جنگیدن را دوست ندارند و بر آنها دشوار و سخت است. و این همانند فرمودۀ الهی است که میفرماید:﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ قِيلَ لَهُمۡ كُفُّوٓاۡ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَقِيمُواۡ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواۡ ٱلزَّكَوٰةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقِتَالُ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَخۡشَوۡنَ ٱلنَّاسَ كَخَشۡيَةِ ٱللَّهِ﴾ آیا کسانی را نمیبینی که به آنها گفته شد: دست نگاه دارید و نماز را بر پای دارید و زکات را بپردازید. پس وقتی کارزار بر آنها مقرّر گردید ناگهان گروهی از آنان آنچنان از مردم میترسیدند که از خدا ترسیده میشود.
(20 - 21) سپس خداوند متعال آنان را به چیزی فرا خواند که برایشان سزاوارتر و شایستهتر است. پس فرمود: (﴿فَأَوۡلَىٰ لَهُمۡ طَاعَةٞ وَقَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞ﴾) برایشان بهتر است که از فرمان کنونی که بر آنان قطعی است اطاعت کنند، و بر انجام آن عزم را جزم کنند، و به دنبال آن نباشند که چیزی برایشان مقرّر گردد که بر آنها دشوار است، و باید به عافیت و عفو الهی خوشحال باشند. (﴿فَإِذَا عَزَمَ ٱلۡأَمۡرُ﴾) و هرگاه کار و فرمانی جدّی و قطعی برایشان آمد، (﴿فَلَوۡ صَدَقُواۡ ٱللَّهَ﴾) پس در این حالت اگر با کمک خواستن از خدا و مبذول داشتن تلاش در راه اطاعت از او با خدا به راستی رفتار کنند، (﴿لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡ﴾) برایشان از حالت اوّلی از چند جهت بهتر است: 1- بنده از هرجهت ناقص است و قدرتی ندارد مگر اینکه خداوند او را یاری نماید؛ پس اضافه بر آنچه در صدد انجام دادن آن است طلب نکند. 2- هرگاه آدمی به آینده مشغول و دلبسته شود، در انجام وظیفۀ فعلی و وظیفۀ آیندهاش ناتوان خواهد بود. و از آنجا که ارادهاش به کار آینده معطوف است، نمیتواند کار فعلی را انجام دهد، و کار آینده را بدان خاطر نمیتواند انجام دهد که نشاط و فعالیّت را از دست داده است. 3- انسانی که آرزوهای آینده را در سر میپروراند در صورتی که در کار کنونی و فعلیاش تنبلی ورزد، همانند کسی است که ادعا میکند حتماً دارای توانایی و قدرت است و در توانایی خویش یقین دارد و بر اموراتی غیبی قسم میخورد که در آینده برایش پیش خواهد آمد، حال آنکه تنها خدا بر این امور علم و آگاهی دارد، نیز بر خدا حکم میکند که در آینده خدا چنین و چنان خواهد کرد. پس چنین شخصی سزاوار آن است که خدا کمکش نکند و نتواند کاری را انجام دهد که قصد و ارادۀ آن را کرده بود. پس آنچه که باید بنده فکر و اراده و فعالیّت خود را بر آن متمرکز کند، زمان حال است؛ و باید به اندازۀ توانش وظیفۀ خود را ادا کند، سپس با نشاط و همّتی عالی و ارادهای مستحکم به استقبال لحظهها و اوقات برود، و در این راستا از پروردگارش کمک بجوید. و مسلّماً چنین شخصی در همۀ کارهایش بیشتر موفّق میگردد و آن را درست انجام میدهد.
(22) سپس خداوند متعال از حالت کسی خبر میدهد که از اطاعت پروردگارش رویگردان شده است. پس فرمود: چنین شخصی به سوی خیر و خوبی روی نیاورده، بلکه به سوی شر و بدی روی آورده است: (﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاۡ أَرۡحَامَكُمۡ﴾) آیا اگر رویگردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندیتان را بگسلید؟ یعنی دو امر در پیش رو دارید: یکی پایبندی به اطاعت خداوند و فرمانبرداری از دستوراتش که این خیر و رشد و رستگاری است؛ و دیگر اینکه رویگردانی از اطاعت خدا که تباهی در زمین است با انجام دادن گناهان و از هم گسستن پیوند خویشاوندی.
(23) (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ﴾) کسانی که در زمین فساد و تباهی کرده و پیوند خویشاوندی خود را گسستهاند، خداوند ایشان را لعنت نموده و از رحمت خویش بهدور کرده است، و به ناخشنودی و خشم خداوند نزدیک شدهاند. (﴿فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ﴾) و آنان را چنان نموده که آنچه را به آنها فایده میدهد نمیشنوند و آن را نمیبینند. آنها گوشهایی دارند ولی چنان نمیشنوند که پند پذیرند و یقین کنند، بلکه شنیدن آنها فقط این فایده را دارد که بر آنها اتمام حجّت میشود. و آنها چشمهایی دارند، امّا با آن نشانهها را نمیبینند و با چشمهای خود به حجّتها و دلایل نمینگرند.