و یاد نمیکنند (و پند نمیگیرند) مگر اینکه الله بخواهد، او اهل تقوا و اهل آمرزش است.
English Sahih:
And they will not remember except that Allah wills. He is worthy of fear and adequate for [granting] forgiveness. (Al-Muddaththir [74] : 56)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و پند نمیگیرند مگر اینکه الله بخواهد پند بگیرند. او سبحانه سزاوار است که با امتثال اوامر و اجتناب از نواهیاش از او ترسیده شود، و سزاوار است که گناهان بندگانش را آنگاه که بهسوی او توبه کنند بیامرزد.
2 Islamhouse
و یاد نمیکنند [و پند نمیگیرند] مگر اینکه الله بخواهد. اوست که سزاوار پروا کردن و آمرزیدن است.
3 Tafsir as-Saadi
كَلَّا وَالْقَمَرِ آري ، سوگند به ماه ، وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ و سوگند به شب ، چون روي در رفتن آرد ، وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ و سوگند به صبح ، چون پرده بر افکند ، إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ که اين يکي از حادثه هاي بزرگ است نَذِيرًا لِّلْبَشَرِ ترساننده آدميان است لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ براي ، هر کس از شما که خواهد پيش افتد يا از پي رود كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ هر کس در گرو کاري است که کرده است إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ مگر اهل سعادت ، فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ که در بهشتها نشسته اند و مي پرسند عَنِ الْمُجْرِمِينَ از گناهکاران : مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ که چه چيز شما را به جهنم کشانيد ? قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ مي گويند : ما از نمازگزاران نبوديم ، وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ و به درويشان طعام نمي داديم ، وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ و با آنان که سخن باطل مي گفتند هماواز مي شديم ، وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ و روز قيامت را دروغ مي انگاشتيم ، حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ تا مرگ ما فرا رسيد فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ پس شفاعت شفاعت کنندگان سودشان نبخشيد فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ چه شده است که از اين پند، اعراض مي کنند ? كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ مانند خران وحشي فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ که از شير مي گريزند بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً بلکه هر يک از ايشان مي خواهد که نامه هايي گشاده به او داده شود كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ آري ، که از آخرت نمي ترسند كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ آري ، که اين قرآن اندرزي است فَمَن شَاء ذَكَرَهُ هر که خواهد ، آن را بخواند وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ و پند نمي گيرند ، مگر اينکه خدا خواهد او شايان آن است که از او بترسند و او شايان آمرزيدن است. (32 - 34) (﴿كَلَّا﴾) واژۀ «کلّا» در اینجا یا به معنی حق و قطعاً است و یا به معنی «إلا» استفتاحی میباشد. خداوند به ماه سوگند خورده است و به شب بدانگاه که پشت میکند و میرود و به روز بدانگاه که روشن میشود. چون این چیزها مشتمل بر آیات بزرگ خدا هستند، و بر کمال قدرت خداوند و حکمت و گستردگی فرمانرواییاش و فراگیر بودن رحمت و احاطۀ علم و آگاهیاش دلالت مینمایند. (35 - 37) و آنچه خداوند برایش سوگند خورده این است که میفرماید: (﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡكُبَرِ﴾) آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ و مهم است. پس شما را به آن خبر دادیم و از آن آگاه شدید پس هرکس از شما میخواهد، گام به پیش بگذارد و کارهایی انجام دهد که او را به خدا و خشنودی و بهشتش نزدیک میگرداند، یا از آنچه که برای آن آفریده شده و خدا آن را دوست میدارد و میپسندد عقب بکشد، و مرتکب گناه شود، و خودش را به جهنم نزدیک گرداند. همانطور که خداوند متعال میفرماید:﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ...﴾ و بگو: «حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد، و هرکس میخواهد کفر بورزد.»
(38 - 48) (﴿كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ﴾) هرکس در گرو کارهای بدی است که کرده است. پس در مقابل آن گروگان گرفته میشود، و آن کارها طوق گردنش خواهند بود و باعث گرفتار شدنش به عذاب میگردند. (﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡيَمِينِ﴾) مگر کسانی که کارنامۀ اعمالشان به دست راست داده میشود و از سعادتمندان هستند. اینها گروگان گرفته نمیشوند، بلکه آزاد و شاد خواهند بود. (﴿فِي جَنَّٰتٖ يَتَسَآءَلُونَ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ﴾) در باغهای بهشتی خواهند بود که همۀ خواستههایشان در آن فراهم است و در آسایش کامل هستند. آنان رو به همدیگر مینمایند و از یکدیگر دربارۀ گناهکاران میپرسند که حالتشان چگونه شد؛ آیا آنچه را که خدا به آنها وعده داده بود یافتند؟ و برخی به برخی دیگر میگویند:«آیا از آنها خبر دارید؟». آنگاه آنان را در وسط دوزخ میبینند که عذاب داده میشوند. پس به آنان میگویند: (﴿مَا سَلَكَكُمۡ فِي سَقَرَ﴾) چه چیزی شما را وارد دوزخ گردانیده است؟ و به چه گناهی شما مستحق دوزخ شدهاید؟ (﴿قَالُواۡ لَمۡ نَكُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّينَ وَلَمۡ نَكُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡكِينَ﴾) میگویند: از نمازگزاران نبودیم، و به بینوا خوراک نمیدادیم؛ پس آنها نه عبادت خدا را انجام دادهاند، و نه به مردم نیازمند کمک کردهاند. (﴿وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِينَ﴾) و به وسیلۀ باطل به مجادلۀ با حق میپرداختیم. (﴿وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾) و ما روز جزا را دروغ میانگاشتیم. و این آثار فرورفتن در باطل است که وقتی کسی در باطل فرو رود، حق را تکذیب میکند و از راستترین حقیقتها که روز قیامت است اعراض مینماید؛ قیامتی که محل جزای اعمال است. و جایی است که پادشاهی خدا و حکم دادگرانۀ او برای سایر مردم آشکار میگردد. پس این راه باطل را ادامه دادیم (﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡيَقِينُ﴾) تا اینکه مرگ به سراغمان آمد. و هنگامی که بر کفر مردند، درِ همۀ آرزوها به رویشان بسته شد، و هیچ راه چارهای برایشان نماند. (﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ﴾) پس دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان سودی به آنان نمیبخشد، چون شفاعتکنندگان فقط برای کسی شفاعت مینمایند که خداوند بپسندد. اما خداوند اعمال اینها را نمیپسندد. پس از اینکه خداوند سرنوشت مخالفان را بیان کرد، مشرکانی را که در قید حیات هستند مورد سرزنش و ملامت قرار داد و فرمود:
(49 - 53) (﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡكِرَةِ مُعۡرِضِينَ﴾) پس آنان را چه شده است که از پند رویگردان و غافل هستند. (﴿كَأَنَّهُمۡ﴾) آنها چنان از اندرز گریزان و متنفر هستند انگار (﴿حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ﴾) خرهای وحشی هستند که رم کردهاند. وقتی رم کنند، تندتر میدوند. (﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ﴾) گورخرانی که از دست شکارچی و یا از پیش شیری و امثال آن گریخته باشند. این بزرگترین گریز از حق است. آنها با وجود چنین گریز و رویگردانی، ادعاهای بزرگی میکنند. (﴿بَلۡ يُرِيدُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ﴾) بلکه هر کس از آنها میخواهد که به او صحیفههایی گشوده داده شود؛ صحیفههایی که از آسمان بر او نازل شود و ادعا میکند که تا چنین کاری انجام نشود از حق پیروی نخواهد کرد. حال آنکه دروغ میگویند؛ و اگر هر نشانهای برای اینها بیاید، ایمان نمیآورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند؛ چون نشانههای روشنگری که حق را روشن و واضح میگرداند نزد آنها آمده است، پس اگر خیری در اینها بود، ایمان میآوردند. بنابراین فرمود: (﴿كَلَّا﴾) آنچه را که میخواهند به آنها نمیدهیم، و آنها هدفشان فقط این است که بگویند خدا نمیتواند. (﴿بَل لَّا يَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ﴾) بلکه اصلاً آنان از آخرت نمیترسند، و اگر از آن میترسیدند، چنین کارهایی از آنان سر نمیزد. (54 - 56) (﴿كَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡكِرَةٞ﴾) آن گونه نیست، به درستی که آن یادآوری است. ضمیر در(﴿إِنَّهُۥ﴾) یا به این سوره برمیگردد، و یا به موعظهای که سوره در بر دارد. (﴿فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ﴾) پس هرکس میخواهد آن را یاد کند؛ چون این راه را برای او روشن گردانیده و دلیل را پیش روی او گذارده است. (﴿وَمَا يَذۡكُرُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ﴾) و پند نمیپذیرند مگر اینکه خدا بخواهد، چون مشیّت و خواست خداوند نافذ و فراگیر است و کوچکترین اتفاقی بیرون از خواست خداوند صورت نمیپذیرد. در اینجا اعتقاد و نظریات قدریه رد شده است؛ آنهایی که معتقدند کارهای بندگان تحت مشیّت و خواست خداوند انجام نمیگیرد. همچنین ردی است بر جبریه که گمان میبرند بنده هیچ اراده و خواستی ندارد و در حقیقت کاری انجام نمیدهد، بلکه او بر انجام دادن کارش مجبور است. پس خداوند ثابت کرد که بنده دارای خواست و ارادۀ حقیقی و فعلی است، اما خواست او تابع مشیّت و خواست خداوند میباشد. (﴿هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ﴾) خداوند سزاوار است که از خشم او پرهیز شود و مورد پرستش قرار گیرد چون او معبود به حقّی است که عبادت جز برای او شایستۀ کسی نیست، و سزاوار است که کسی را بیامرزد که از او میترسد و دنبال رضایت اوست. پایان تفسیر سوره مدثر. ولله الحمد. * * *
4 Abdolmohammad Ayati
و پند نمىگيرند، مگر اينكه خدا خواهد. او شايان آن است كه از او بترسند. و او شايان آمرزيدن است
5 Abolfazl Bahrampour
ولى پند نگيرند مگر آن كه خدا خواهد. او سزاوار پروا و او سزاوار آمرزش است
6 Baha Oddin Khorramshahi
و پند نگیرند مگر آنکه خدا خواهد، اوست که سزاوار پرهیز ورزیدن است، و سزاوار آمرزگاری
7 Hussain Ansarian
و از آن پند نمی گیرند مگر آنکه خدا بخواهد، او سزاوار است که از وی پروا کنند، و سزاوار است که به آمرزشش امید بندند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است
9 Mohammad Kazem Moezzi
و یادآور نشوند جز آنکه بخواهد خدا اوست اهل پرهیزکاری و اهل آمرزیدن
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و هيچ كس پند نمىگيرد مگر اينكه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و هیچ کس به یاد نمیآورد، مگر اینکه خدا بخواهد؛ او اهل تقوی و اهل پوشش است
12 Mohsen Gharaati
و پند نمىگیرند مگر آن که خدا بخواهد. او سزاوار است که از وى پروا کنند و او سزاوار است که [پرهیزکاران را] بیامرزد
13 Mostafa Khorramdel
امّا (در عین حال پند گرفتن از آن، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد. سزد که از (خشم) خدا دوری جست، و او را سزد که آمرزگاری کند (و بر دیگران ببخشاید)
14 Naser Makarem Shirazi
و هیچ کس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و ياد نكنند و پند نگيرند مگر آنكه خدا خواهد اوست سزاوار پروا كردن- از وى- و سزاوار آمرزيدن