يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ؛ تو را از غنايم جنگي مي پرسند ، بگو :، غنايم جنگي متعلق به خدا و پيامبراست پس اگر از مؤمنان هستيد ، از خداي بترسيد و با يکديگر به آشتي زيست کنيد و از خدا و پيامبرش فرمان بريد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ مؤمنان کساني هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دلهاشان چيره گرددو، چون آيات خدا بر آنان خوانده شود ايمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل مي کنند.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ؛ همان کسان که نماز مي گزارند و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مي کنند.
أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ؛ اينان مؤمنان حقيقي هستند در نزد پروردگارشان صاحب درجاتند و مغفرت و رزقي نيکو.
مدني و 75 آيه است.
(1) انفال غنایمی است که خداوند از اموال کافران نصیب این امت میگرداند. و این آیات، در مورد داستان جنگ بدر و اولین غنیمت بزرگی که از اموال مشرکان نصیب مسلمانان گردید، نازل شد. پس میان بعضی از مسلمانان در مورد آن اختلاف افتاد، بنابراین در مورد آن از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدند، پس خداوند این آیاترا نازل کرد: (﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِ﴾) [ای پیامبر!] از تو دربارۀ غنایم جنگی میپرسند؛ چگونه و بر چه کسانی تقسیم میشود؟ (﴿قُلِ﴾) به آنان بگو: (﴿ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾) غنایم جنگی از آن خدا و پیامبر است، و آن را هرکجا که بخواهند، میگذارند، و شما نمیتوانید نسبت به حکم خدا و پیامبرش اعتراض بکنید، بلکه بر شما لازم است که حکم و داوری خدا و پیامبرش را گردن نهید و به آن خشنود، و تسلیم فرمان آنان باشید. و این در فرمودۀ الهی داخل است که میفرماید: (﴿فَٱتَّقُواۡ ٱللَّهَ﴾) با اطاعت کردن از دستورات خدا و پرهیزکردن از نواهی او، از خدا بترسید، و پرهیزگاری پیشه کنید، (﴿وَأَصۡلِحُواۡ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡ﴾) و اختلاف و قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر را که در میان شما است، با دوستی و ارتباط برقرار نمودن با یکدیگر اصلاح کنید. پس، از این طریق متحد میشوید، و دشمنی و اختلاف و کشمکشی که به سبب قطع رابطه میان شما به وجود آمده است، از بین میرود. و نیکرفتاری با آنان و گذشت از بد رفتارانشان از مصادیق «اصلاح ذات البین» است. و از این طریق بسیاری از کینهها و قهرها از بین میرود. و فرمانی که همۀ این مسایل را در بر میگیرد فرمودۀ الهی است که میفرماید: (﴿وَأَطِيعُواۡ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾) و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، اگر شما مؤمن هستید؛ زیرا ایمان آوردن، مردم را به اطاعت از خدا و پیامبرش فرا میخواند، همان طور کسی که از خدا و پیامبرش اطاعت نکند، مؤمن به حساب نمیآید
(2) و هرکس که به طور ناقص از فرمان خدا و پیامبر اطاعت کند، ایمانش ناقص است. و از آنجا که ایمان بر دو نوع است: ایمان کامل که ستایش و تمجید خدا و موفقیت و رستگاری کامل را به دنبال دارد، و ایمانی که در مرتبهای پایینتر قرار دارد. ایمان کامل را بیان کرد و فرمود: (﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾) همانا مؤمنان. الف و لام برای استغراق است و تمام مسائل مربوط به ایمان را دربر میگیرد. (﴿ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾) کسانی هستند که وقتی خدا یاد شود، دلهایشان میهراسد.پس ترس از خداوند باعث میشود تا از آنچه پروردگار حرام نموده است، دست بردارند؛ زیرا بزرگترین علامت ترس از خدا این است که آدمی را از گناه باز دارد.(﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾) و هنگامی که آیات خدا بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان بیفزاید، و این بدان جهت است که آنان به آن گوش فرا میدهند و در آن میاندیشند، و به هنگام تلاوت آن، حضور قلب دارند. پس در این هنگام ایمانشان افزوده میشود؛ زیرا اندیشیدن، از اعمال قلب است و این امر باعث میشود معانی و مفاهیمی را که نمیدانستند برایشان روشن شود، و آنچه را که فراموش کردهاند به یاد آورند، ودلهایشان به خیر و نیکی علاقهمند شود، و به کرامت و بخشش پروردگارشان مشتاق و راغب گردند، و از عقوبت او بهراسند، و از گناه و منکرات باز آیند. و همه اینها باعث میشود تا بر ایمانشان افزوده شود. (﴿وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ﴾) یعنی برای جلب منافع و دور شدن زیانهای دینی و دنیویشان، بر پروردگار خویش که هیچ شریکی ندارد تکیه مینمایند. و به وی اعتماد کامل دارند که این کارها را برای آنان انجام خواهد داد.توکل، سبب موفقیت در هر کاری است. پس هیچ کاری جز با توکل انجام نمیشود و کامل نمیگردد.
(3) (﴿ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ﴾) کسانی که نمازهای فرض و نفل را همراه با اعمال ظاهری و باطنی، از قبیل: حضور قلب در نماز -که روح و مغز نماز است- بر پا میدارند. (﴿وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ﴾) و از آنچه که به ایشان روزی دادهایم، انفاق میکنند. انفاقاتی که بر آنان واجب است، از قبیل: زکات و کفارهها و مخارج زنان و خویشاوندان و بردگان را میپردازند، و انفاق و بخششهایی را نیز که مستحب است، مانند دادنِ صدقات، انجام میدهند.
(4) (﴿أُوۡلَٰٓئِكَ﴾) کسانی که به این اوصاف متصف هستند، (﴿هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗا﴾) مؤمنان واقعی و حقیقی هستند، چون آنها اسلام و ایمان و اعمال باطنی و ظاهری و علم و عمل و ادای حقوق خدا و بندگانش را دارند. و خداوند اعمال قلبی را مقدم نمود؛ چون اعمال قلبی، اصل و اساس اعمال جوارح، و بهتر از آن است. از اینجا چنین نتیجه میگیریم که ایمان زیاد وکم میشود؛ پس با انجام دادن طاعات و عبادات بر آن افزوده میگردد، و با انجام دادن گناه و معصیت کم میشود. و شایسته است که بنده به ایمانش رسیدگی نماید، و زمینۀ رشد و شکوفایی آن را فراهم سازد. و مهم ترین چیزی که باعث رشد و ترقی ایمان میگردد، اندیشیدن در کتاب خدا و فکر کردن در معانی آن است. سپس خداوند پاداش مؤمنان واقعی را بیان کرد و فرمود: (﴿لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾) آنان برحسب علو اعمالشان، دارای مقام و درجات عالی میباشند. (﴿وَمَغۡفِرَةٞ﴾) و دارای آمرزش گناهانشان، (﴿وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ﴾) و روزی پاک؛ هستند. روزی پاک همان چیزی است که خداوند در بهشت برای آنان آماده کرده، و هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و این بیانگر آن است که هرکس در ایمان و اعتقادش به مقام این مؤمنان نرسد، هر چند به بهشت هم راه یابد، از بخشش کامل خداوند که به آنان ارزانی داشته است، برخوردار نخواهد شد.