Skip to main content

اِنَّمَا السَّبِيْلُ عَلَى الَّذِيْنَ يَسْتَأْذِنُوْنَكَ وَهُمْ اَغْنِيَاۤءُۚ رَضُوْا بِاَنْ يَّكُوْنُوْا مَعَ الْخَوَالِفِۙ وَطَبَعَ اللّٰهُ عَلٰى قُلُوْبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُوْنَ ۔  ( التوبة: ٩٣ )

innamā
إِنَّمَا
Only
جز اين نيست كه
l-sabīlu
ٱلسَّبِيلُ
the way (blame)
راہ (سرزنش و عقوبت)
ʿalā
عَلَى
(is) on
بر
alladhīna
ٱلَّذِينَ
those who
كساني كه
yastadhinūnaka
يَسْتَـْٔذِنُونَكَ
ask your permission
اجازه می خواهند از تو
wahum
وَهُمْ
while they
و ايشان
aghniyāu
أَغْنِيَآءُۚ
(are) rich
توانگران
raḍū
رَضُوا۟
They (are) satisfied
راضی می شوند
bi-an
بِأَن
to
به این که باشند
yakūnū
يَكُونُوا۟
be
به این که باشند
maʿa
مَعَ
with
با
l-khawālifi
ٱلْخَوَالِفِ
those who stay behind
بازماندگان
waṭabaʿa
وَطَبَعَ
and Allah sealed
و مهر نهاد
l-lahu
ٱللَّهُ
and Allah sealed
خداوند
ʿalā
عَلَىٰ
[on]
بر
qulūbihim
قُلُوبِهِمْ
their hearts
دلهايشان
fahum
فَهُمْ
so they
پس آنان
لَا
(do) not
نمي‌دانند
yaʿlamūna
يَعْلَمُونَ
know
نمي‌دانند

Innamas sabeelu 'alal lazeena yastaazinoonaka wa hum aghniyaaa'; radoo biany-yakoonoo ma'al khawaalifi wa taba'al laahu 'alaa quloobihim fahum laa ya'lamoon

حسین تاجی گله داری:

تنها راه (سرزنش) بر کسانی (باز) است که از تو اجازه می‌خواهند، در حالی‌که توانگراند، (آن‌ها) راضی شدند که با (زنان و) بازماندگان باشند، و الله بر دل‌های شان مهر نهاده است، پس آنان (چیزی) نمی‌دانند.

English Sahih:

The cause [for blame] is only upon those who ask permission of you while they are rich. They are satisfied to be with those who stay behind, and Allah has sealed over their hearts, so they do not know. (At-Tawbah [9] : 93)

1 Mokhtasar Farsi (Persian)

پس از معافیّت معذوران، کسانی را که سزاوار مجازات و مؤاخذه هستند بیان نمود و فرمود: - ای رسول- همانا راه کیفر و مؤاخذه بر کسانی باز است که از تو در حالی برای ترک جهاد اجازه می‌خواهند که به علت دارابودن آنچه با آن تجهیز شوند قادر به جهادکردن هستند، و خواری و ذلت را برای خودشان راضی شدند به این‌ ترتیب که همراه بازماندگان در خانه‌ها بمانند، و الله بر دل‌های‌شان مُهر زد. پس هیچ اندرزی بر دل‌های‌شان اثر نمی‌گذارد، و آنها به‌سبب این مُهر، نمی‌دانند که مصلحت‌شان در چه چیزی است تا آن را انتخاب کنند، و تباهی‌شان در چه چیزی است تا از آن بپرهیزند.