19. مريم آیه 50
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِّنْ رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ࣖ ( مريم: ٥٠ )
Wa wahabnaa lahum mirrahmatinaa wa ja'alnaa lahum lisaana sidqin 'aliyyaa
حسین تاجی گله داری:
و از رحمت خود به آنها عطا کردیم، و برایشان (در میان امتها) ذکر خیر بلند آوازهای قرار دادیم.
English Sahih:
And We gave them of Our mercy, and We made for them a mention [i.e., reputation] of high honor. (Maryam [19] : 50)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و از رحمت خویش افزون بر نبوت، خیر زیادی به آنها عطا کردیم، و یادی نیک و همیشگی بر زبانهای بندگان برایشان قرار دادیم.
2 Islamhouse
و ایشان را از رحمت خویش بهرهمند ساختیم و [در میان مردم آوازۀ بلند و] نام نیکو برایشان نهادیم.
3 Tafsir as-Saadi
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا و در اين کتاب ابراهيم را ياد کن، بي گمان او راست کردار و پيامبر بود.
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا هنگامي که به پدرش گفت:«پدر جان! چرا چيزي را پرستش مي کني که نمي شنود و نمي بيند و چيزي را از تو دور نمي کند»
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا اي پدر! از دانش چيزي به من رسيده که به تونرسيده است، پس، از من پيروي کن تا تو را به راه راست رهنمود کنم.
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا اي پدر! شيطان را پرستش مکن، به راستي که شيطان خداي مهربان را عصيانگر است.
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا اي پدرم! من از اين مي ترسم که عذابي از سوي خداوند مهربان به تو برسد و آن گاه همودم شيطان شوي.
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا[پدر ابراهيم] گفت: «اي ابراهيم! آيا تو از خدايان من رويگرداني؟ اگر بازنيايي قطعاً تو را سنگسار خواهم کرد، و براي مدت مديدي از من دور شو و با من صحبت مکن
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا [ابراهيم] گفت: «سلام بر تو، من از پروردگارم برايت آمرزش خواهم خواست، که او در حق من مهربان است.
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا و از شما و از آنچه به جزاي خدا مي پرستيد، کناره گيري و دوري مي کنم، و پروردگارم را [به نيايش] مي خوانم، باشد که در پرستش پروردگارم نااميد و ناکام نباشم.
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا پس چون از آنان و از آنچه به جاي خدا مي پرستيدند دوري کرد اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و هر يک پيامبري بود.
وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا و از رحمت خويش به ايشان بخشيدم و آنان را نيکونام و بلند آوازه گردانيديم.
(41) بزرگترین و برترین و بالاترین کتابها قرآن است که کتاب روشن و پند و اندرز است؛ چرا که اخبار و سرگذشت و داستانهایی که درآن بیان شده است، راستترین و شایستهترین و مفیدترین اخبار است، و امر و نهی آن بزرگترین و عادلانهترین و منصفانهترین اوامر و نواهی هستند؛ و اگر درآن جزا و وعده و وعید بیان شده، راستترین و حقترین وعده و وعید هستند، و بیش از هر چیز بر حکمت و عدالت و فضل دلالت دارند؛ و پیامبران و انبیایی که درآن ذکر شدهاند، از دیگر پیامبران کاملتر و برتر میباشند، بنابراین در قرآن از پیامبرانی یاد شده است که بهخاطر عبادت الهی و محبت و بازگشت به سوی او، و ادای حقوق خدا و بندگانش، و دعوت مردم به سوی خدا، و مقاومت، و شکیبایی، به مقامهای افتخارآمیز و منازل عالی و جایگاهی برتر دست یافتهاند، و در قرآن خیلی زیاد از آنان سخن به میان آمده، و داستانهایشان تکرار شده است. خداوند در این سوره از تعدادی از پیامبران یاد نموده، و پیامبرش را دستور میدهد تا آنها را یاد کند، زیرا یاد آنها، به مثابۀ ستایش خدا بر آنان، و بیان فضل و احسان خداوند بر آنهاست. نیز یاد و خاطرۀ پیامبران، آدمی را تحریک مینماید که به آنها ایمان آورد و بدانان محبت ورزد، و به آنها اقتدا کند. پس فرمود: (﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِبۡرَٰهِيمَۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيًّا﴾) و در این کتابِ قرآن، گوشهای از سرگذشت ابراهیم را بیان کن که او بسیار راست کردار، و پیامبر خدا بود؛ و خداوند، راستکرداری، راست گفتاری، و پیامبری را به او داد. صدیق: یعنی کسی که بسیار راست میگوید. پس او در گفتهها و کارهایش راست است، و هرآنچه را که دستور داده شده است آن را تصدیق نماید، تصدیق میکند، و این مستلزم علم فراوانی است که به قلب راه یابد و درآن اثر نماید و موجب یقین و عمل صالح و کامل شود. و ابراهیم -علیه السلام- بعد از محمد صلی الله علیه وسلم از همۀ پیامبران برتر است . و او پدرِ سوم طائفههای برتر میباشد، و خداوند نبوت و کتاب را در میان فرزندانش قرار داد. او کسی است که مردم را به سوی خدا فرا خواند؛ و بر شکنجۀ بزرگی که در این راه به او رسید، شکیبایی ورزید. پس او خویش و بیگانه را دعوت کرد و در دعوت کردن پدرش به اندازۀ توان خود کوشید.
(42) و خداوند اصرار ابراهیم بر ایمان آوردن پدرش را بیان کرد و فرمود: (﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ﴾) آنگاه که ابراهیم پدرش را به خاطر پرستش بتها مورد انتقاد و نکوهش قرارداد و گفت: (﴿يَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَلَا يُبۡصِرُ وَلَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡٔٗا﴾) ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و شر و بلایی را از تو دور نمیکند؟! یعنی چرا بتهایی را میپرستی که خودشان ناقص هستند و کاری از دستشان ساخته نیست؟! پس این بتها نمیشنوند و نمیبینند و به کسی که آنها را پرستش نماید هیچ سود و زیانی نمیرسانند، بلکه به خودشان هم نمیتوانند فایدهای بدهند، و توانایی دور کردن کوچکترین زیان و بلایی را ندارند. پس این روشن و آشکار مینماید که عبادتِ چیزی که خودش ناقص است و کاری نمیتواند بکند، از دیدگاه عقل و شرع ناپسند و زشت است. و از استدلال ابراهیم میتوان این نکته را استنباط نمود که کسی را باید پرستید که دارای کمال است؛ و بندگان هیچ نعمتی را مگر از جانب او بهدست نمیآورند؛ و جز او هیچکس نمیتواند بلایی را از آنها دور کند؛ و او همان خداوند متعال است.
(43) (﴿يَٰٓأَبَتِ إِنِّي قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ﴾) ای پدر! مرا تحقیر نکن، و نگوی: تو پسر من هستی، چطور شما چیزی را میدانی که من نمیدانم! زیرا خداوند از دانش بهرهای به من بخشیده که به تو نداده است. پس (﴿فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا﴾) از من پیروی کن تا تو را به راه راست رهنمون کنم؛ یعنی به راه درست و میانه که همان راه عبادت خدای یگانه است که شریکی ندارد. و راه راست؛ یعنی اطاعت از خداوند در همۀ حالتها. مهربانی و لطافت از لابلای سخنان ابراهیم به چشم میخورد؛ زیرا او نگفت:«ای پدر! من عالم هستم و تو جاهل»، بلکه گفت: من و تو هر دو دانش داریم؛ اما دانشی که به من رسیده، به تو نرسیده است؛ پس شایسته است از دلیل، پیروی و اطاعت کنی.
(44) (﴿يَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّيۡطَٰنَ﴾) پدر جان! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا هرکس غیر از خداوند را پرستش نماید، به راستی که شیطان را پرستش کرده است. همانگونه که خداوند متعال فرموده است:﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواۡ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ﴾ ای فرزندان آدم! مگر از شما عهد نگرفتم که شیطان را پرستش نکنید، همانا او دشمن آشکار شماست؟! (﴿إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِيّٗا﴾) به راستی که شیطان، نافرمان خداست؛ پس هر کس از گامهای شیطان پیروی نماید، به درستی که وی را یاور و دوست خود قرار داده، و او نافرمان خدا و به منزلۀ شیطان است .و اضافه کردن عصیان به اسم رحمان، اشاره به این دارد که گناهان، بنده را از رحمت خداوند دور میکند، و درهای رحمت را به روی او میبندد، چنانکه طاعت و فرمانبرداری، بزرگترین سبب برای به دست آوردن رحمت خداوند است. بنابراین گفت:
(45) (﴿يَٰٓأَبَتِ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾) ای پدر! به سبب اصرار ورزیدنت بر کفر و ادامه دادن سرکشیات، میترسم عذابی از سوی خداوند مهربان به تو برسد. (﴿فَتَكُونَ لِلشَّيۡطَٰنِ وَلِيّٗا﴾) و در دنیا و آخرت همدم و قرین شیطان شوی، و در جایگاههای زشتِ شیطان اقامت کنی، و پای در جای پای او نهی. پس ابراهیم خلیل -علیه السلام- آهسته آهسته و به تدریج پدرش را دعوت داد. از آنچه آسانتر بود، شروع نمود؛ او را از علمش خبر داد، و گفت: علم و دانش من، باعث میشود تا از من پیروی نمایی؛ و اگر از من اطاعت کنی، به راه راست رهنمون میشوی. سپس او را از پرستش شیطان نهی کرد، و از زیانهای عبادت شیطان آگاه ساخت. سپس او را از عذاب خداوند برحذر داشت و گفت: اگر به این حالت ادامه دهی، دوست و همدم شیطان خواهی شد.
(46) اما این دعوت در مورد آن بدبخت، مفید و کارساز واقع نشد، و پدر ابراهیم پاسخی جاهلانه داد و گفت: (﴿أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِي يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ﴾) پدر ابراهیم به خدایانش -که از سنگ بودند- بالید، و به آنها افتخار کرد؛ و ابراهیم را به خاطر رویگردانی از آنها، سرزنش نمود. و این، جهالتِ بیش از حد، و کفر خطرناکی است که آدمی به پرستش بتها افتخار نماید و مردم را بهسوی آن دعوت کند. (﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّكَ﴾) و ای ابراهیم! اگر تو از ناسزا گفتن به معبودانم، و از دعوت کردنم به سوی عبادت خدا باز نیایی، قطعاً تو را سنگسار خواهم کرد. (﴿وَٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا﴾) و برو، برای مدت مدیدی از من دور شو، و زمانی طولانی با من سخن مگوی.
(47) ابراهیم خلیل او را به مانند پاسخ بندگان رحمان وقتی که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار میدهند، پاسخ داد و ناسزا نگفت، بلکه صبر نمود و کاری نکرد که ناراحت شود، و گفت: (﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكَ﴾) از هر نوع ناسزا و دشنام و آنچه که نمیپسندی، از سوی من در امان خواهی بود، (﴿سَأَسۡتَغۡفِرُ لَكَ رَبِّيٓ﴾) من از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست، و همواره به درگاه خداوند دعا خواهم کرد تا تو را هدایت کند و بیامرزد و تو را به اسلام رهنمون نماید که موجب آمرزش گناهان میشود. (﴿إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا﴾) بدون شک او به حال من مهربان است، و مرا مورد عنایت قرار میدهد. پس ابراهیم همیشه از خداوند برای پدرش طلب آمرزش مینمود، به امید اینکه خداوند او را هدایت نماید؛ اما وقتی روشن شد که او دشمن خداست و هیچ چیزی در مورد وی کار ساز نیست، آمرزش خواستن برای او را ترک نمود و از وی بیزاری جست. خداوند ما را به پیروی از آیین ابراهیم دستور داده است، و از جملۀ پیروی از آیین او، این است که در دعوت کردن به سوی خدا روش او را در پیش گیریم، و از راه علم و حکمت، و با نرمی و سهولت مردم را به تدریج دعوت کنیم، و بر آن شکیبایی ورزیم. و نباید از دعوت کردن خسته شد، بلکه باید در مقابل اذیت و آزاری که مردم با زبان و کردارشان به دعوتگر میرسانند، شکیبایی ورزید، و از آن گذشت نمود، و با زبان و کردار با آنها نیکی کرد.
(48) وقتی ابراهیم از [ایمان آوردن] قوم و پدرش ناامید شد، گفت: (﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾) و از شما و از بتهایی که به جای خدا میپرستید، کنارهگیری میکنم، (﴿وَأَدۡعُواۡ رَبِّي﴾) و پروردگارم را میخوانم. و این شامل دعای عبادت و دعای خواستن میشود. (﴿عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا﴾) امید است که در پرستش پروردگارم ناامید نشوم؛ یعنی امیدوارم که خداوند با پذیرفتن دعایم و قبول کردن اعمالم، مرا خوشبخت نماید. و این است وظیفۀ دعوتگری که در مسیر دعوت مردم بهسوی حق، ناامید شده است. پس آنان از هوی و آرزوهای خود پیروی کردند؛ و مواعظ در آنها، کارساز و مفید واقع نشد؛ بنابراین بر سرکشی خود اصرار ورزیده، و در آن سرگشته و حیران ماندند. پس دعوتگر در چنین حالتی باید به اصلاح خویشتن بپردازد، و امید داشته باشد که خداوند از او بپذیرد، و از شرّ، و اهل شرّ کنارهگیری نماید.
(49) و طبعاً جدا شدن انسان از وطن و خانواده و قومش و از آنچه دوست دارد، بسیار دشوار است؛ زیرا آدمی از کسانی دور میشود که به آنها افتخار میورزد و در جمع آنها زندگی مینماید؛ به همین جهت هر کس چیزی را به خاطر خدا ترک نماید، خداوند به عوضش بهتر از آن به او میدهد. ابراهیم از قومش کنارهگیری کرد، و خداوند در مورد او فرمود: (﴿فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۖ وَكُلّٗا جَعَلۡنَا نَبِيّٗا﴾) وقتی ابراهیم از آنان و از آنچه به جای خدا میپرستیدند، دوری کرد، به او اسحاق و یعقوب بخشیدم و هر یک از آنان را پیامبر قرار دادیم. پس او صاحب فرزندانی صالح و نیکوکار شد که به عنوان پیامبر به سوی مردم فرستاده شدند، و خداوند آنها را از میان جهانیان، برای رسالت و وحی خویش برگزید.
(50) (﴿وَوَهَبۡنَا لَهُم مِّن رَّحۡمَتِنَا﴾) و از رحمت خویش، به ابراهیم و فرزندانش اسحاق و یعقوب، بخششها عطا نمودیم. و این شامل تمامی رحمتهایی میشود که خداوند به آنان بخشید، از قبیل: علوم مفید، و اعمال صالح، وفرزندان و دودمان زیاد که در هرجا منتشر شدند، و پیامبران و صالحان زیادی درمیان آنها به وجود آمد. (﴿وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ لِسَانَ صِدۡقٍ عَلِيّٗا﴾) و آنان را نیکو نام و بلند آوازه کردیم. این نیز رحمتی است که خداوند به آنها بخشید؛ زیرا خداوند به هر نیکوکاری وعده داده است که بر حسب نیکوکاریاش، از او نام نیک و آوازۀ بلند منتشر نماید. و اینها از پیشوایان نیکوکاران میباشند، پس خداوند از آنها نام نیک و آوازۀ راستینی به یادگار گذاشته است، نه شهرت و آوازهای دروغین. پس یاد و آوازۀ آنان، جهان را پر کرده؛ و تمجید و ستایش و محبت آنان، دلها را مالامال نموده است، و زبانها در هرجا به ستایش و تمجید آنها گشوده میشوند. پس آنها الگوی پیروان و پیشوایان هدایت یافتگان میباشند؛ و همواره در تمام دوران، یاد و خاطره آنها زنده است؛ و این فضل خداست که به هرکس بخواهد، میبخشد، و خداوند دارای فضل بزرگ است.
4 Abdolmohammad Ayati
و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم
5 Abolfazl Bahrampour
و آنها را از رحمت خويش بهرهمند ساختيم، و نام نيك و بلندى [در ميان امتها] برايشان قرار داديم
6 Baha Oddin Khorramshahi
و به آنان از رحمت خویش بخشیدیم و برای آنان آوازه راستین و بلند پدید آوردیم
7 Hussain Ansarian
و به آنان از رحمت خود بخشیدیم، وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و آنها را از رحمت خود بهرهمند ساختیم و بر زبان عالمی آوازه نکونامیشان را بلند گردانیدیم
9 Mohammad Kazem Moezzi
و بخشیدیم بدیشان از رحمت خود و نهادیم برای ایشان زبان راستیی فرازنده
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و از رحمت خويش به آنان ارزانى داشتيم، و ذكر خيرِ بلندى برايشان قرار داديم
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و برخی از رحمت خویش را به آنان بخشیدیم، و زبانی راستین (و) بلندمرتبه برایشان قرار دادیم
12 Mohsen Gharaati
و از رحمت خویش به آنها عطا کردیم و براى آنان [در میان مردم] نام نیکو و آوازهی بلند قرار دادیم
13 Mostafa Khorramdel
و رحمت خویش را شامل ایشان کردیم (و در پرتو آن به خیر و خوبی دنیا و آخرت رسیدند) و آنان را نیکونام و بلندآوازه کردیم
14 Naser Makarem Shirazi
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛ و برای آنها نام نیک و مقام برجستهای (در میان همه امّتها) قرار دادیم
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و از رحمت خويش به ايشان بخشيديم و براى آنان [در ميان مردم] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم