أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ
ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ، پس آيا طمع داريد که يهوديان به
شما ايمان آورند حال آنکه گروهي از ايشان کلام خدا را مي شنوند. سپس آن را پس از فهميدن، آگاهانه
دگرگون مي کنند؟!
وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ
قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ
أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ، وهرگاه با مومنان روبرو شوند، گويند:« ايمان آورده ايم» و چون با همديگر تنها شوند، گويند:« آيا آنچه را خدا برايتان آشکار کرده است با آنان در ميان مي گذاريد تا در پيشگاه خداوند با آن بر شما حجت آورند، آيا نمي انديشيد؟!»
أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ، آيا نمي دانند که
خداوند مي داند آنچه را پنهان مي کنند و آنچه را آشکار مي کنند؟
وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ
يَظُنُّونَ ، و دسته اي از آنان افراد بي سوادي هستند که از کتااب جز تلاوت (آن) نمي دانند و تنها به پندارشان دل بسته اند.
(75) (﴿أَفَتَطۡمَعُونَ﴾) آیا طمع دارید؟ در اینجا
خداوند میخواهد مؤمنان را از ایمان آوردنِ اهل کتاب ناامید کند؛ یعنی در ایمان آوردن آنها طمع
نکنید؛ و نباید از آنها انتظار داشت که ایمان بیاورند؛ زیرا آنها کلام خدا را از روی شناخت و آگاهی
دگرگون و تحریف میکنند و به دلخواه خود معانی و تفاسیری را برای آن قرار میدهند که خداوند اراده
نکرده است، تا مردم را دچار این توهّم کنند که این سخنان[ساختگی آنان] از
جانب خداوند است، در صورتی که آن از جانب خدا نیست. پس وقتی که آنها با کتاب خودشان که آن را عین
شرف و دین خود میدانند، چنین رفتار کنند و مردم را از راه خدا باز دارند، چگونه امید میرود به
شما ایمان بیاورند؟! این خیلی بعید است.
(76) سپس حالت منافقان اهل کتاب را بیان کرده و میفرماید: (﴿وَإِذَا لَقُواۡ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ قَالُوٓاۡ ءَامَنَّا﴾) و چون با
مؤمنان روبهرو شوند، گویند: ایمان آوردهایم؛ و با زبان ایمان را اظهار
میکنند، ولی در دلهایشان ایمانی وجود ندارد. (﴿وَإِذَا خَلَا بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ قَالُوٓاۡ﴾) و
هنگامی که با یکدیگر تنها شوند و کسی جز همکیشانشان آنجا نباشد، به همدیگر میگویند: (﴿أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ لِيُحَآجُّوكُم بِهِۦ عِندَ رَبِّكُمۡ﴾) آیانزد
آنها و برای آنها اظهار ایمان میکنید و به آنها خبر میدهید که شما نیز مانند آنها هستید؟! پس این
حجتی برای آنها و علیه شما خواهد بود. میگویند: آنها اقرار میکنند که
آنچه ما بر آن هستیم حق است، و دینی که آنها بر آن قرار دارند باطل است؛ و اینگونه نزد
پروردگارتان، علیه شما احتجاج میکنند.(﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾) آیا عقل
ندارید و آنچه را که بر شما حجت است ترک میکنید؟.
(77) این چیزی است که به همدیگر میگویند: (﴿أَوَ لَا يَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعۡلِنُونَ﴾) آنها
که اعتقادات قلبی خود را مخفی مینمایند و گمان میکنند با این کتمان، بر آنها حجّت اقامه نمیشود،
دچار جهل و اشتباه بزرگی شدهاند، چرا که خداوند سرّ و آشکار آنها را میداند و ماهیّت آنها را برای
بندگانش آشکار میکند.
(78) (﴿وَمِنۡهُمۡ﴾) و عدهای از اهل کتاب، (﴿أُمِّيُّونَ﴾) عوام و بیسواد هستند. (﴿لَا يَعۡلَمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِيَّ﴾) و
از کتاب خدا جز تلاوت آن بهرهای ندارند، و از علمی که نزد گذشتگانشان بود هیچ اطلاعی ندارند، آنان
فقط دنباله روان کر و کور هستند. در این آیات از علما، عوام، منافقان و غیر منافقان اهل کتاب سخن
رفته است. عالمان آنان در گمراهی آشکار بهسر میبرند، عوام نیز مقلد آناناند و هیچ بصیرت و بینشی
ندارند. پس نباید به هدایت این دو گروه چشم طمع داشته باشید.