20. طه آیه 36
قَالَ قَدْ اُوْتِيْتَ سُؤْلَكَ يٰمُوْسٰى ( طه: ٣٦ )
Qaala qad ooteeta su'laka yaa Moosaa
حسین تاجی گله داری:
فرمود: «ای موسی! هر چه خواستی به تو داده شد.
English Sahih:
[Allah] said, "You have been granted your request, O Moses. (Taha [20] : 36)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
الله فرمود: ای موسی آنچه خواستی به تو دادیم.
2 Islamhouse
[الله] فرمود: «ای موسی، خواستهات به تو داده شد.
3 Tafsir as-Saadi
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى به سوي فرعون برو، همانا او طغيان و سرکش کرده است
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي گفت:«پروردگارا! سينه ام را برايم بگشا»
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي و کارم را براي من آسان بگردان
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي و گره از زبانم بگشاي
يَفْقَهُوا قَوْلِي تا سخنم را بفهمند
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي و ياوري از خانواده ام براي من قرار بده.
هَارُونَ أَخِي هارون برادرم را
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي توانايي ام را با استوار بدار
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي واو را در کارم شريک کن
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا تا تو را بسيار تسبيح بگوييم.
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا و بسيار تو را ياد کنيم.
إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا بي گمان تو به حال ما آگاه هستي
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى [خداوند] گفت: «اي موسي! بي شک خواسته ات برآورده شده».
(24) پس از آنکه خداوند به موسی وحی کرد، و او را پیامبر گرداند، و آیات روشن را به او نشان داد، وی را به سوی فرعون پادشاه مصر فرستاد و به او فرمود: (﴿ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ﴾) برو به سوی فرعون، او سرکشی کرده است؛ یعنی در کفر و فساد و تکبر بر روی زمین، و ستم به ضعیفان، از حدّ گذشته و به جایی رسیده است که ادعای خدایی میکند، و طغیان و سرکشیاش، سبب هلاکتش شد. اما رحمت و حکمت و عدالت الهی چنین است که هیچ کس را عذاب نمیدهد مگر بعد از اینکه با فرستادن پیامبران بر وی حجت اقامه نماید.
(25) در این هنگام، موسی -علیه السلام- که به سوی این جبّار سرکش فرستاده شد- جباری که هیچ حریف و مخالفی در سرزمین مصر نداشت، دانست که بار بزرگی بردوش او گذاشته شده است. موسی تنها بود؛ و زمانی، در آنجا مرتکب قتلی شده بود. پس، از دستور پروردگارش اطاعت نمود و با دلی گشاده آن را پذیرفت، و از خداوند خواست که او را یاری نماید، و اسبابی را فراهم کند که به وسیلۀ آن، دعوتش کامل گردد. پس فرمود: (﴿رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي﴾) پروردگارا! سینهام را گشاده و فراخ دار تا بتوانم سخن و رفتارهای آزاردهنده را تحمل کنم، و دلم از آن رنجور نشود، و سینهام تنگ نگردد؛ زیرا چنانچه دل و سینه تنگ باشد، صاحبش صلاحیت آن را ندارد که مردم را هدایت و راهنمایی کند، و آنها را دعوت نماید. خداوند به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم فرمود:﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواۡ مِنۡ حَوۡلِكَ﴾ پس به سبب رحمت [و برکت] خداوند، برایشان مهربان شدی؛ و اگر سنگدل و درشت خوی بودی، قطعاً از پیرامونت پراکنده میشدند. و بدون شک مردم، حق را با نرمی و سعۀ صدر بیشتر میپذیرند.
(26) (﴿وَيَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي﴾) هر کار و راهی را که در راه تو در پیش میگیرم، بر من آسان کن؛ و سختیهایی را که پیش رو دارم، برایم آسان بگردان. یکی از مصادیق آسان کردن امر برای دعوتگر، این است که خداوند او را توفیق دهد هر کاری را از کانال طبیعیاش آغاز کند؛ و هر کس را طوری مورد خطاب قرار دهد که برایش مناسب است؛ و او را به نزدیکترین راهی که وی را به پذیرش حق میرساند، دعوت کند.
(27 - 28) (﴿وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي يَفۡقَهُواۡ قَوۡلِي﴾) و گره از زبانم بگشای تا سخنم را بفهمند. چنانکه مفسرین گفتهاند موسی لکنت زبان داشت، و سخنانش خوب فهمیده نمیشد، و خداوند از زبان او فرموده است:﴿وَأَخِي هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّي لِسَانٗا﴾ و برادرم هارون [را با من بفرست، چرا که] زبانش از من شیواتر است. پس، از خداوند خواست که گرۀ زبانش را بگشاید، تا آنچه را که میگوید، بفهمند؛ و منظور وی از خطاب و گفتگو و بیان مفاهیم به طور کامل حاصل شود.
(29 - 30) (﴿وَٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي﴾) و فردی از خانوادهام را یاور من قرار بده تا مرا در برابر کسانی که به سویشان فرستاده شدهام، یاری کند. و از خداوند خواست که این یاور از خانوادهاش باشد؛ چون کمک و یاری، یک نوع نیکی است، و خانواده از دیگران به نیکی کردن با انسان سزاوارتر است. سپس او را در دعایش مشخص کرد و گفت: (﴿هَٰرُونَ أَخِي﴾) به وسیلۀ برادرم هارون،
(31 - 32) ( پشت مرا استوار بدار، و بر نیرو و تواناییام بیفزای. خداوند فرمود:﴿سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا﴾ تو را به وسیلۀ برادرت تقویت میکنیم، و برایتان قدرتی قرار میدهیم. (32) (﴿وَأَشۡرِكۡهُ فِيٓ أَمۡرِي﴾) یعنی او را در نبوت شریکم بساز؛ و وی را نیز مانند من، پیامبر بگردان. سپس فایدۀ این امر را بیان داشت و فرمود:
(33 - 34) (﴿كَيۡ نُسَبِّحَكَ كَثِيرٗا وَنَذۡكُرَكَ كَثِيرًا﴾) تا تو را بسیار تسبیح بگوییم، و بسیار تو را یاد کنیم. موسی ـ علیه الصلاة والسلام ـ دانست که مدار دین و همۀ عبادتها، ذکر خداوند است، و موسی از خداوند خواست، برادرش را با او همراه نماید تا یکدیگر را بر پرهیزگاری ونیکوکاری کمک نمایند، و خداوند را بسیار تسبیح گویند، و او را زیاد یاد کنند، و دیگر عبادتها را بسیار انجام دهند.
(35) (﴿إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرٗا﴾) همانا تو به حال ما آگاه هستی، و حالت ما و وضعیت و ناتوانی و نیازمند بودن ما را در همۀ کارها میدانی، و تو از خود ما به ما آگاهتر و مهربانتر میباشی. پس آنچه را از تو خواستهایم، به ما ارزانی بدار، و دعای ما را اجابت کن.
(36) خداوند متعال فرمود: (﴿قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ﴾) همۀ آنچه که خواستهای، به تو داده شد، پس ما سینه ات را گشاد میداریم، و کارهایت را آسان میکنیم، و گره زبانت را میگشاییم، به گونهای که آنان سخن تو را میفهمند، و تو را به وسیلۀ برادرت قوی میکنیم. ﴿وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيۡكُمَا بَِٔايَٰتِنَآۚ أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَكُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ﴾ و به شما قدرتی [فراوان] میدهیم. پس آنان به شما که قدرت ما را به همراه دارید، نمیرسند، و شما و پیروانتان غالب و پیروز هستید. واین درخواستِ موسی از خداوند، بر کمال شناخت وی از پروردگار، و کمال هوشیاری و معرفت وی در انجام کارها، و بر کمال دلسوزیاش دلالت مینماید. و کسی که به سوی خدا دعوت میکند، و راهنمای مردم است، به سعۀ صدر و بردباری کامل نیاز دارد تا در مقابل اذیتی که به او میرسد، با زبان شیوا آنچه میخواهد خوب بازگو کند، به ویژه اگر فردی که دعوت میشود، از اهل عناد و تکبر و سرکشی باشد. فصاحت و بلاغت برای دعوتگر از لازمترین چیزها است، چون گفتگو و محاورات زیادی را انجام میدهد؛ زیرا او باید حق را به طور زیبا بیان کند، و به اندازۀ توانش آن را آراسته و پیراسته نماید تا آن را در نظر مردم زیبا جلوه بدهد. همچنانکه باید قبح و مضرّات باطل را بیان کند و مردم را از آن برحذر دارد. با وجود این، دعوتگر نیازمند آن است که کارش برای او آسان شود، تا به هر کاری، از مجرای طبیعیاش وارد شود، و با حکمت و اندرز نیکو و به بهترین شیوه در راه خدا مجادله کند، و با هریک از مردم برحسب حالتش رفتار نماید. علاوه بر این باید یاوران و دستیارانی داشته باشد که او را در راستای هدفش یاری نمایند؛ چون هرگاه مدافعانِ فکری بیشتر شوند، حتماً اثربخش خواهند بود. بنابراین موسی ـعلیه السلامـ این چیزها را خواست و به او داده شد. و هرگاه وضعیت پیامبران و مخاطبانش را ملاحظه کنی، درخواهی یافت که همگی اینگونه بودهاند، به خصوص آخرین و برترین پیامبران محمد صلی الله علیه وسلم ، او در هر صفت کمالی در قله قرار داشت، و دارای شرح صدر بود، و خداوند کارها را برایش آسان نمود، و فصاحت زبان و حسن تعبیر و بیان داشت، و یاورانی از اصحاب و کسانی که بعد از آنان آمدند، داشت که او را برحق یاری میکردند.
4 Abdolmohammad Ayati
گفت: اى موسى، هر چه خواستى به تو داده شد
5 Abolfazl Bahrampour
گفت: اى موسى! خواستهات به تو داده شد
6 Baha Oddin Khorramshahi
فرمود ای موسی خواستهات بر آورده شد
7 Hussain Ansarian
خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد
8 Mahdi Elahi Ghomshei
پروردگار فرمود: ای موسی آنچه از ما خواستی همه به تو اعطا گردید
9 Mohammad Kazem Moezzi
گفت همانا داده شدی خواست خود را ای موسی
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
فرمود: «اى موسى، خواستهات به تو داده شد.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
فرمود: «موسی! بهراستی خواستهات به تو داده شد.»
12 Mohsen Gharaati
[خداوند] فرمود: «اى موسى! آنچه را درخواست کردى، به تو داده شد
13 Mostafa Khorramdel
(خدا موسی را ندا داد و) فرمود: ای موسی! خواستهی تو به تو داده میشود
14 Naser Makarem Shirazi
فرمود: «ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
گفت: اى موسى، همانا خواست تو به تو داده شد