23. مؤمنون آیه 114
قٰلَ اِنْ لَّبِثْتُمْ اِلَّا قَلِيْلًا لَّوْ اَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُوْنَ ( المؤمنون: ١١٤ )
Qaala il labistum illaa qaleelal law annakum kuntum ta'lamoon
حسین تاجی گله داری:
میفرماید: «(آری) اگر میدانستید، شما جز مقدار اندکی (در دنیا) درنگ نکردید،
English Sahih:
He will say, "You stayed not but a little – if only you had known. (Al-Mu'minun [23] : 114)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
میفرماید: جز زمان اندکی که در آن بر طاعت صبر آسان است در دنیا نماندید اگر مقدار ماندنتان را میدانستید.
2 Islamhouse
[الله] میفرماید: «[آری،] اگر میدانستید، جز اندکی [در دنیا] به سر نبردید».
3 Tafsir as-Saadi
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءلُونَ آنگاه چون در صدور دميده شود هيچگونه خويشاوند و نسبتي در ميان آنان نميماند و در آن روز از همديگر نميپرسند.
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ پس كساني كه كفة كارهاي نيكشان سنگين باشد، اينان قطعاًرستگارانند.
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ و كساني كه كفة كارهاي نيكشان سبك باشد؛ اينان خويشتن را زيانمند نمودهاند، و در جهنم جاودانه خواهند ماند.
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ شعلههاي آتش چهرههايشان را فرا ميگيرد، و آنان در آنجا [بر اثر شدت حرارت] رخ در هم كشيده و لب چروكيدهاند.
أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ مگر آيات من بر شما خوانده نميشد، ولي شما آنها را دروغ ميانگاشتيد؟
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ميگويند:«پروردگارا! بدبختي ما بر ما چيره شد، و گروهي گمراه بوديم».
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ پروردگارا! ما را از آنجا بيرونآور، پس اگر به [كفر بازگشتيم] آنگاه به حقيقت ستمكار خواهيم بود.
قَالَ اخْسَؤُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ [خداوند بديشان] ميفرمايد: «بتمركيد و با من سخن نگوييد».
إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ همانا گروهي از بندگان من ميگفتند:«پروردگارا! ايمان آوردهايم، پس ما را بيامرز و به ما رحمفرما، و تو بهترين رحم كنندگان هستي».
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ آنگاه آنان را به ريشخند گرفتيد تا آنجا [كه سرگرم شديد] و به تمسخر گرفتن ايشان، ذكر و عبادت مرا از يادتان برد، و شما به آنان ميخنديديد.
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ همانا من امروز در برابر بردباريشان به آنان [چنين] پاداش دادم و آنان رستگارانند.
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ [خداوند بديشان ميفرمايد:] چند سال در روي زمين ماندگار بوديد؟
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّينَ ميگويند:«يك روز يا بخشي از يك روز ماندگار بوديم، از فرشتگان شمارشگر بپرس».
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ [خداوند] ميفرمايد: «جز مدتي اندك درنگ نكرديد، كاش شما ميدانستيد».
(101) خداوند متعال از اضطرابهای روز قیامت خبر داده و میفرماید: وقتی که برای زنده شدنِ پس از مرگ، در صور دمیده میشود؛ همۀ مردم در آن روز که از پیش تعیین شده است، گرد میآیند؛ و چنان وحشتی به آنان دست میدهد که آنان خویشاوندانِ بسیار نزدیکِ خود را فراموش مینمایند؛ و دیگر علایق و پیوندها را، به طریق اولی فراموش میکنند. و در آن روز کسی از حال کسی نمیپرسد، چون هرکس به خودش مشغول است، و نمیداند که آیا نجات مییابد؛ نجاتی که هیچ بدبختی و شقاوتی بعد از آن وجود ندارد؟ یا به شقاوت و بدبختی گرفتار میشود که سعادتی بعد از آن نیست؟ خداوند متعال میفرماید:﴿يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ﴾٤٣﴿وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ﴾٥٣﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ﴾٦٣ ﴿لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ﴾ در آن روز انسان از برادرش میگریزد، و از مادر و پدر و از همسر و فرزندانش [نیز] میگریزد، هر کس از آنان در آن روز کار و بار و گرفتاریای دارد که برایش کافی است، و هر کس گرفتارِ حال خودش میباشد.
(102) و در قیامت مواضع و جایگاههایی است که اندوه آدمی در آن شدت میگیرد، و هول و هراسِ بسیار سنگین و شدیدی را بر انسان مستولی میگرداند. مانند ترازویی که اعمال بنده با آن وزن میشود؛ و آنچه به نفع اوست، و آنچه به زیان اوست، عادلانه با آن سنجیده میشود؛ و خوبیها و بدیهایش، هر چند که به اندازۀ ذرّهای باشد، با آن ترازو مشخص میگردد. (﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ﴾) و هرکس کفۀ ترازوی نیکیاش سنگین باشد، به این صورت که نیکیهایش از بدیهایش سنگینتر باشد، (﴿فَأُوۡلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾) اینان قطعاً رستگاراناند، چون از آتش جهنم نجات یافته، و سزاوار بهشت گردیده، و به ستایش زیبا دست یازیدهاند.
(103) (﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ﴾) و هرکس که اعمال و اقوال نیک دنیویاش کم باشد، به این صورت که بدیهایش سنگینتر از نیکیهایش بوده، و گناهانش او را احاطه کرده باشند، (﴿فَأُوۡلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاۡ أَنفُسَهُمۡ﴾) اینان خویشتن را زیانمند نموده، و دچار زیان کامل گردیدهاند. و تحملِ آثارِ هر زیانی، نسبت به این زیان آسان است. اما تبعات این زیان، بسیار دشوار و سخت میباشد؛ و به هرکس که برسد، جبران نمیشود؛ و هرچه را از دست آدمی بگیرد، نمیتوان آن را جبران کرد؛ زیانِ همیشگی و بدبختی همیشگی است؛ چرا که خودش را باخته و از دست داده است. او که میتوانست به سعادت همیشگی دست یابد، اما خویشتن را از این نعمت پایدار و همیشگی، و زندگی در کنار پروردگارِ بزرگوار محروم کرده است. (﴿فِي جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ﴾) و در جهنم جاودانه خواهند ماند، و هرگز از آن بیرون نمیآیند. این هشدار همانطور که گفتیم، در مورد کسی است که بدیهایش نیکیهای او را احاطه کرده است، و جز کافر کسی چنین نخواهد بود. بنابراین از کافر، به مانند کسی که نیکی و بدی دارد حساب گرفته نمیشود؛ زیرا کافران نیکی ندارند، اما اعمال و کارهایشان شمرده شده، و آنها میایستند و به آن اعتراف مینمایند، و رسوا میگردند. و اما کسی که ایمان در وجودش بوده ولی بدیهایش بزرگ و زیاد است، در جهنم برای همیشه نمیماند، چنانکه قرآن و سنت بر این دلالت مینمایند.
(104) سپس خداوند متعال سرنوشتِ بدی را که کافران بدان دچار میگردند، بیان کرد و فرمود: (﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ﴾) آتش، چهرههای آنان را از هرطرف فرا میگیرد، تا اینکه به همۀ اعضای آنان میرسد و شعلههای آتش از چهرههایشان بلند میشود. (﴿وَهُمۡ فِيهَا كَٰلِحُونَ﴾) و آنان در آنجا ترشرو و عبوس هستند، و لبهایشان از شدتِ حرارت و سختیِ آنچه که در آن به سر میبرند، چروکیده است.
(105) و به صورت سرزنش و نکوهش به آنان گفته میشود (﴿أَلَمۡ تَكُنۡ ءَايَٰتِي تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ﴾) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد؟ بهسوی آن فرا خوانده میشدید تا به آن ایمان بیاورید؛ و آیات من بر شما عرضه میشد تا در آن بنگرید. (﴿فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ﴾) اما شما، از روی ستمگری و عناد آنها را دروغ میانگاشتید؛ حال آنکه آنها، آیات و نشانههایی روشن بودند که حق را از باطل معلوم میکردند؛ و اهل حق و اهل باطل را مشخص مینمودند.
(106) پس در این هنگام، به ستمِ خویش اقرار میکنند؛ اما اقرار کردن، دیگر فایده ای ندارد. بنابراین میگویند: (﴿رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَيۡنَا شِقۡوَتُنَا﴾) پروردگارا! شقاوت و بدبختیِ برآمده از ستم، و رویگردانی از حق، و روی آوردن به آنچه زیان میرساند، و ترک کردن آنچه فایده میدهد، بر ما چیره شده بود. (﴿وَكُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّينَ﴾) و ما گروهی گمراه بودیم، و میدانستیم که ستمگریم؛ یعنی ما در دنیا، کارِ انسانهای سرگشته و گمراه و بیخرد را انجام میدادیم. چنانکه در آیههای دیگر، سخن آنها حکایت شده است. آنگاه که میگویند:﴿لَوۡ كُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴾«اگر گوش [شنوا] و خرد داشتیم، از یارانِ آتشِ سوزان نبودیم.»
(107) (﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ﴾) پروردگارا! مرا از آتش دوزخ بیرون بیاور، و اگر به کفر و گناهان برگشتیم همانا ستمکار خواهیم بود. حال آنکه آنها در وعده و قولی که میدهند، دروغگویند؛ زیرا چنانکه خداوند متعال فرموده است:﴿وَلَوۡ رُدُّواۡ لَعَادُواۡ لِمَا نُهُواۡ عَنۡهُ﴾و اگر بازگردانده شوند، دوباره کارهایی انجام میدهند که از آن نهی شدهاند. و خداوند حجتی برای آنها باقی نگذاشته، بلکه عذرهای آنان را قطع نموده، و در دنیا آنها را به اندازهای فرصت داده است که پند پذیرند و از گناهانشان باز آیند.
(108) پس خداوند در پاسخ آنها میفرماید: (﴿ٱخۡسَُٔواۡ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ﴾) این سخن ـ پناه بر خدا ـ بزرگترین سخنی است که مجرمان در بابِ ناامید شدن و سرزنش، و ذلت و مأیوس شدن از هر خیری، و مبتلا شدن به هر شری، میشنوند. و این سخن، بیانگرِ خشم پروردگار مهربان است، و برای آنان شکنجهای سختتر از عذاب جهنم است.
(109) سپس آن حالتشان را که آنان را به عذاب واصل گرداند و از رحمت خدا محروم کرد، بیان نمود و فرمود: (﴿إِنَّهُۥ كَانَ فَرِيقٞ مِّنۡ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ﴾) همانا گروهی از بندگان من میگفتند: «پروردگارا! ایمان آوردهایم. پس ما را بیامرز، و به ما رحم فرما و تو بهترین رحم کنندگان هستی.» پس آنان هم ایمان آورده و هم اعمال صالح انجام داده، و هم از پروردگارشان طلبِ آمرزش و رحمت نمودند، و به ربوبیتِ الهی و احسانِ خداوند بر آنها مبنی بر ایمان آوردن و خبردادن از گستردگی رحمت و احسان فراگیر وی متوسل شدند. و این بر فروتنی و کُرنش آنها برای پروردگارشان، و هراس و امیدِ آنها دلالت مینماید.
(110) پس اینها سروران و اشراف مردم بودند، و شما ای کافران فرومایه و کم خرد! (﴿فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِيًّا﴾) آنها را به باد تمسخر گرفته و آنها را تحقیر کردید، و چنان به تمسخر ایشان مشغول شدید، که (﴿حَتَّىٰٓ أَنسَوۡكُمۡ ذِكۡرِي وَكُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَكُونَ﴾) مشغول شدن به آنها، وبه ریشخند گرفتنشان ذکر وعبادت مرا از یادتان برد. و چیزی که موجب فراموش شدنِ آنان شد، مشغول شدنشان به مسخره کردن مؤمنان بود. و این فراموش نمودن، آنان را به استهزا و ریشخند وا میدارد. پس هر یک از این دو حالت [فراموش کردنِ یاد خدا، و به تمسخر گرفتنِ مؤمنان] دیگری را تقویت مینماید. و آیا جسارتی بالاتر از این وجود دارد؟!
(111) (﴿إِنِّي جَزَيۡتُهُمُ ٱلۡيَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاۡ﴾) من امروز به خاطر صبر و استقامتی که بر طاعت من و در برابر اذیت و آزار شما نشان دادند، به آنان پاداش دادم، (﴿أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ﴾) و آنان بردباری کردند تا اینکه به اینجا رسیدند و به نعمتِ پایدار و نجاتِ از جهنم دست یافتند. در آیه ای دیگر فرموده است:﴿فَٱلۡيَوۡمَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ مِنَ ٱلۡكُفَّارِ يَضۡحَكُونَ﴾ امروز مؤمنان به کافران میخندند.
(112 - 114) (﴿قَٰلَ﴾) و از آنجا که آنها بیخرد هستند؛ و در این مدت کوتاه، مرتکب هر گناه و شری شدهاند که آنها را به خشم و عذاب خدا گرفتار نموده؛ و کارهای خوبی را که مؤمنان انجام دادهاند و آنها را به سعادت همیشگی و خشنودی پروردگارشان رسانده است، انجام ندادهاند؛ خداوند به صورتِ سرزنش به آنها میفرماید: (﴿كَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِينَ﴾) چقدر در دنیا ماندهاید؟ (﴿قَالُواۡ لَبِثۡنَا يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖ فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّينَ﴾) میگویند: یک روز یا بخشی از یک روز ماندگار بودهایم. پس از فرشتگانِ شمارشگر بپرس. این سخنشان، مبتنی بر آن است که آنها مدت ماندگاری خود را در دنیا بسیار اندک میدانند، اما مقدار آن مشخص نیست. بنابراین میگویند: (﴿فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّينَ﴾) از شمارشگران بپرس. اما آنان آنقدر مشغول هستند و در عذابی بهسر میبرند که تعداد و شمار سالهایی را که در دنیا زیستهاند، نمیدانند. پس خداوند به آنها میفرماید: (﴿إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِيلٗا﴾) جز مدت کمی ماندگار نبودهاید، خواه عدد و شمار آن را تعیین نمایید، یا تعیین نکنید. (﴿لَّوۡ أَنَّكُمۡ كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾) کاش [این را در دنیا] میدانستید.
4 Abdolmohammad Ayati
گويد: اگر آگاهى داشتيد، مىدانستيد كه جز اندكى نزيستهايد
5 Abolfazl Bahrampour
گويد: جز اندكى درنگ نكردهايد، اگر به درستى مىدانستيد
6 Baha Oddin Khorramshahi
گفت اگر میدانستید جز اندکی به سر نبردهاید
7 Hussain Ansarian
[خدا] می گوید: اگر معرفت و شناخت می داشتید [می دانستید که] جز اندکی درنگ نکرده اید،
8 Mahdi Elahi Ghomshei
خدا فرماید: شما اگر (از حال زندگانی خود) آگاه بودید میدانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است
9 Mohammad Kazem Moezzi
گفت نماندید مگر اندکی اگر بودید می دانستید
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
مىفرمايد: «جز اندكى درنگ نكرديد، كاش شما مىدانستيد.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
فرمود: «جز اندکی درنگ نکردید، اگر شما بهراستی میدانستهاید.»
12 Mohsen Gharaati
مىفرماید: اگر آگاهى داشتید، مىدانستید که جز اندکى درنگ نکردهاید
13 Mostafa Khorramdel
(خداوند بدیشان) میگوید: جز مدّت کمی (در زمین) ماندگار نبودهاید، اگر شما کمترین آگاهی و دانشی میداشتید (در دنیا متوجّه این میشدید)
14 Naser Makarem Shirazi
میگوید: «(آری،) شما مقدار کمی توقّف نمودید اگر میدانستید!»
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
گويد: اگر مىدانستيد، جز اندكى درنگ نكرديد