Skip to main content

فَتَقَطَّعُوْٓا اَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًاۗ كُلُّ حِزْبٍۢ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُوْنَ   ( المؤمنون: ٥٣ )

fataqaṭṭaʿū
فَتَقَطَّعُوٓا۟
But they cut off
پس فرقه فرقه شدند، پس قطعه قطعه کردند
amrahum
أَمْرَهُم
their affair (of unity)
کار(دین)شان
baynahum
بَيْنَهُمْ
between them
ميان آن‌ها
zuburan
زُبُرًاۖ
(into) sects
قطعه ها، بخش ها
kullu
كُلُّ
each
هر
ḥiz'bin
حِزْبٍۭ
faction
فرقه
bimā
بِمَا
in what
به آن چه
ladayhim
لَدَيْهِمْ
they have
نزد آنان
fariḥūna
فَرِحُونَ
rejoicing
شادمانان

Fataqatta'ooo amrahum bainahum zuburaa; kullu hizbim bimaa ladaihim farihoon

حسین تاجی گله داری:

پس آن‌ها در میان خود در کار (دین) شان فرقه فرقه و پراکنده شدند، و هر گروه به آنچه نزد خود دارند؛ خوشحال‌اند.

English Sahih:

But they [i.e., the people] divided their religion among them into portions [i.e., sects] – each faction, in what it has, rejoicing. (Al-Mu'minun [23] : 53)

1 Mokhtasar Farsi (Persian)

اما پس از آنها پیروان‌شان در دین پراکنده گشتند، و به گروه‌ها و احزاب تقسیم شدند، که هر حزب به آنچه که ایمان داشت شاد بود با این‌ تفکر که همان دین پسندیده نزد الله است، و به آنچه که نزد دیگران بود توجهی نداشت.