بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ بلكه براي ايشان حق را آرودهايم، و قطعاً آنان دروغگو هستند.
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ خداوند هيچ فرزندي را برنگرفته و هيچ معبودي با او نبوده است، اگر چنين ميبود، هر معبودي آفريدههاي خود را با خود ميبرد، و برخي بر ديگري برتري ميجستند، خدا از آنچه كه آنان توصيف ميكنند مبراست.
عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ [خداوند يگانه] آگاه به پنهان و آشكار است، [و] از آنچه [با او] شريك ميپندارد برتر است.
(90 - 92) خداوند متعال میفرماید: بلکه ما برای این تکذیب کنندگان حق را آوردهایم که اخبارِ راستین و امر و نهی عادلانه را در بر دارد. پس چرا آنها به آن عتراف نمیکنند، در حالی که سزاوارتر است از حق پیروی نمایند. آنها نزد خود، چیزی جز دروغ و ستم ندارند که به جای حق قرار دهند. بنابراین فرمود: (﴿وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾) و آنان دروغگو هستند. (﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍ﴾) خداوند هیچ فرزندی را برنگرفته، و هیچ معبودی با او نبوده است؛ و اینکه میگویند:«خداوند دارای فرزندی است و خدایی دیگر با او هست»، دروغی است که غیر واقعی بودنِ آن، با شهادتِ خداوند و پیامبرانش و با عقل درست و سالم اثبات میشود. بنابراین خداوند بر ناممکن بودنِ وجود خدایی دیگر، دلیلِ عقلی بیان کرد و فرمود: (﴿إِذٗا﴾) اگر همراه خداوند ـآنگونه که آنها میگویندـ دیگر خدایانی بودند، (﴿لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ﴾) هرخدایی، به آفریدگان خود میپرداخت، و از دیگران جدا میشد؛ و برای بازداشتن و شکست دادن خدایان دیگر میکوشید. (﴿وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ﴾) و برخی از خدایان بر برخی دیگر چیره میشدند؛ و آن که چیره و غالب میگشت، خداوند میشد. بنابراین چنانچه خدایان متعددی وجود داشتند، وجود جهان ممکن نبود، و چنین نظم شگفتانگیزی -که عقلها را حیران کرده است- در جهان حاکم نمیگشت. و نظمِ سرسامآوری که بر چرخشِ خورشید و ماه و ستارگانِ ثابت و متحرک حاکم است، این را اثبات مینماید. این دریای آکنده از ستارهها و سیارهها، از زمانی که آفریده شدهاند، بر اساس یک نظام در حرکت میباشند، و همه در اختیار قدرت الهی میباشند، و باحکمت خاص خدا، در راستای تأمین منافع آفریدهها حرکت کرده، و هیچ خلل و تضادی در آن نمیبینی، و هرگز کوچکترین ناسازگاری و اختلافی در آنها نخواهی دید. پس آیا میتوان تصور کرد که چنین نظمِ متقنی، از صُنع و تقدیرِ دو خدا باشد؟ (﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾) منزه است خداوند از آنچه میگویند. جهانِ آفرینش، با زبانِ حال و شگفتانگیزش به ما میفهماند که مدبرِ آن یک خداست، که نامها و صفاتش کاملاند، و همۀ مخلوقات نیازمند ربوبیت و الوهیت او هستند. پس همچنانکه بدون ربوبیت خداوند، مخلوقات وجود و دوامی ندارند؛ استوار ماندن و سامان یافتن اوضاع آنها نیز، جز در پرتوِ پرستشِ او، و مخصوص گرداندنِ عبادت برای او امکان پذیر نیست. بنابراین بزرگیِ صفاتش، و یکی از مصادیقِ بارزِ آن را که علمِ فراگیر اوست، یادآور شد و فرمود: (﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ﴾) دانندۀ چیزهای پنهانی است که از دید ما و علم ما پنهان میباشند، از قبیل: چیزهایی که وجودشان قطعی است، اعم از واجبات و ممکنات و محالات. (﴿وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾) و دانندۀ چیزهای پیدا و آشکاری است که ما مشاهده میکنیم. (﴿فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾) پس خداوند از آنچه آنان برایش شریک قرار میدهند، بسی برتر و بالاتر است؛ شریکی که هیچ علم و آگاهی ندارد جز آنچه خداوند به آن آموخته است.