وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ و كساني كه به زنانشان زنا نسبت ميدهند و جز خودشان گواهاني ندارند، هر يك از ايشان بايد چهار مرتبه خداي را به شهادت بطلبد كه او از راستگويان است.
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ و پنجمين [گواهي چنين است] كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد.
وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ و عذاب را از آن [زن] بر ميدارد اينكه چهار بار [به خدا سوگند بخورد] و گواهي دهد كه شوهرش از دروغگويان است.
وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ و در مرتبة پنجم آن زن بايد بگويد:«لعنت خدا بر او باد اگر او [=شوهرش] از راستگويان باشد».
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نميبود و اينكه خداوند توبهپذير و حكيم است [بر آن كس از دو لعنت كننده كه دروغ گفته است آنچه را وارد ميكرد كه براي خويشتن خواسته است].
(6 - 7) گواهی دادن شوهر به اینکه زنش مرتکب زنا شده است، حد قذف را از او دور مینماید؛ چون اغلب چنین است که شوهر، زنش را به زنا متهم نمیکند؛ زیرا بدنام شدن زن، بد نام شدن شوهر است، مگر اینکه شوهر راستگو باشد. و دلیل دوم اینکه شوهر در این باره حق دارد، و از این میترسد که فرزندانی به او نسبت داده شوند که متعلق به او نیستند، و دیگر حکمتهایی که در غیرِ شوهر وجود ندارد. پس فرمود: (﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ﴾) و آن کسانی که همسران آزادۀ خود [نه کنیزان] را به زنا متهم مینمایند، (﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ﴾) و برای اثباتِ این اتهام، گواهانی جز خودشان ندارند، به این صورت که گواهانی برای اثبات اتهام نیاورند، (﴿فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾) از آنان خواسته میشود که هریک از ایشان، چهار مرتبه به نام خدا سوگند یاد کند که او از راستگویان است. و آن را شهادت نامید، چون به جای شهود میباشد. به این صورت که بگوید: خدا را گواه میگیرم که من در سخنی که در مورد او زدهام، از راستگویانم. (﴿وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ﴾) و در مرتبۀ پنجم، به شهادتِ مذکور این را اضافه نموده، و گواهیها را مؤکد مینماید؛ به این صورت که علیه خودش دعا کند، و خویشتن را لعنت و نفرین کند که اگر دروغگو است، لعنت بر او باد. پس وقتی لعان او کامل شد، حدِ قذف و مجازاتِ تهمت از او ساقط میگردد. و از ظاهر آیات چنین به نظر میآید که اگر شوهر مردی را نام برد و زن را متهم نمود که با آن مرد زنا کرده است، حقِ آن مرد در حد قذف، به تبع ساقط شدنِ حق زن، ساقط میشود. آیا به محض لعان مرد، و انکار زن، حدّ بر او جاری میشود، یا زن را زندانی میکنند؟ در این مورد علما دو قول دارند؛ یکی از دو قول، بیانگرِ آن است که حد بر او جاری میگردد، چون خداوند فرموده است: (﴿وَيَدۡرَؤُاۡ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ﴾) [و عذاب را از زن دور میگرداند...] و اگر عذاب که همان حد است با لعان شوهر واجب نمیگردید، لعان زن آن را دفع نمیکرد، پس حد واجب شده است که لعان زن آن را دفع مینماید.
(8 - 9) اگر زن در مقابل سوگندهای شوهر، سوگندهایی از همان نوع بخورد، عذاب از وی دفع میگردد. (﴿أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ﴾) چهار بار با سوگند به خدا گواهی بدهد که شوهرش از دروغگویان است. و در مرتبۀ پنجم، به عنوان تأکید علیه خودش، دعا کند که اگر دروغ بگوید، خشم و نفرین خداوند بر او باد. و چون لعان میان آنها انجام یافت، برای همیشه میان آنان جدایی افکنده میشود؛ از هم جدا میشوند، و فرزندی كه در موردِ وی لعان صورت گرفته است به پدر تعلق نمیگیرد. و ظاهر آیات بر این دلالت مینمایند كه به كاربردن این كلمات به هنگام لعان، برای زن و مرد شرط است، و نیز ترتیب در لعان شرط است، و نباید از این كلمات چیزی كم شده و به جای آن چیزی دیگر آورده شود. و لعان به شوهر اختصاص دارد وقتی كه زنش را به زنا متهم نماید، و عكسِ آن درست نیست؛ یعنی اگر زن، شوهرش را به زنا متهم كرد، لعان انجام نمیشود؛ و شباهت فرزند درصورت لعان اعتباری ندارد، همانطور كه در صورت فراش و همبستری، شباهت بچه به كسی غیر از پدر اعتباری ندارد؛ بلكه شباهت، زمانی اعتبار دارد كه جز آن، دیگر ترجیح دهندهای نباشد.
(10) (﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴾) جوابِ شرط، محذوف است؛ و سیاقِ كلام، بر آن دلالت مینماید؛ یعنی اگر بزرگواری و مرحمت خدا شامل حال شما نمیشد، و او بس توبه پذیر و حكیم نبود، یكی از دو فرد كه لعان میكنند، به دعا و نفرینی كه علیه خود میكند، گرفتار میشد. و از رحمت و فضل خداوند، این است كه چنین حكم ویژهای را برای زن و شوهر قرار داد، چون به شدت مورد نیاز است. و از رحمت و فضل اوست كه قباحت و زشتیِ زنا، و زشتیِ تهمت زدن را برایتان بیان نمود. و نیز از فضل و مرحمت اوست كه توبه كردن از این گناهان كبیره و غیره را مشروع نموده است.