فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ روي خود را با حق گرايي تمام به سوي دين بگردان، با همان سرشتي که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. آفرينش خداوند دگرگوني نمي پذيرد. اين است دين و آيين محکم و استوار ولي بيشتر مردم نمي دانند.
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ به سوي خدا برگرديد و از او پروا بداريد و نماز را بر پا داريد و از زمرۀ مشرکان نباشيد.
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ از کساني که دينشان را بخش بخش کرده و به دسته ها و گروه هاي گوناگوني تقسيم شدند. هر گروهي به آنچه که نزد خود دارند خرسندند.
(30) خداوند دستور میدهد که همۀ کارها مخلصانه برای او انجام گیرد، و دینش برپا داشته شود. پس میفرماید: (﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ﴾) و روی خود را خالصانه متوجه دین حقیقیِ خدا که همان اسلام و ایمان و احسان است، بکن؛ و با قلب و اراده و بدنت برای برپا داشتن آیینهای ظاهری دین مانند نماز و زکات و روزه و حج و امثال آن بپاخیز، و به برپا داشتن آن روی بیاور. همچنین با قلب و اراده و بدن خود آیینهای باطنی دین مانند محبت و بیم و امید و انابت را انجام بده. و احسان در آیینهای ظاهری و باطنی این است که خدا را چنان بپرستی که انگار او را میبینی؛ و اگر تو او را نمیبینی، وی تو را میبیند. و خداوند به صورت ویژه گرداندن روی را بیان نمود؛ چون متوجه شدن روی، به دنبال متوجه شدن قلب است، و تلاش بدنی نتیجۀ این دو امر است. بنابراین فرمود: (﴿حَنِيفٗا﴾) یعنی در حالی که به خدای روی آورده، و از غیر او روی برتافتهای. و امری که ما تو را به آن فرمان دادهایم، (﴿فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَا﴾) سرشت الهی است که مردمان را بر آن سرشته است، و خوبی این امر را در عقل آنها نهاده، و زشتی غیر آن را در خرد و سرشت آنها گنجانده است.گرایش و میل داشتن به همۀ آیینهای ظاهری و باطنی خداوند، چیزی است که خداوند در دل مردم قرار داده است. دوست داشتن حق و برگزیدن آن، چیزی است که خداوند آن را در دلهای مردم قرار داده، و این حقیقت فطرت است. و هر کس که از این اصل بیرون رود، به خاطر عارضهای است که بر فطرت او عارض گشته، و آن را فاسد کرده است. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:(کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَۀ فَأبوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ أوْ یُنَصِّرَانِهِ أوْ یُمَجِّسَانِهِ): «هر فرزندی بر فطرت [دین اسلام] به دنیا میآید، پس پدر و مادرش او را یهودی میکنند یا او را نصرانی میگردانند یا او را مجوسی مینمایند.» (﴿لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِ﴾) هیچ کس نمیتواند آفرینش خداوند را تغییر داده، و آن را بر خلاف صورتگری خداوند بگرداند. (﴿ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ﴾) آنچه تو را به آن فرمان دادیم، راه راستی است که انسان را به خدا و به بهشت میرساند؛ پس هرکس با حقگرایی تمام و مخلصانه روی به دین خدا نماید، راه راست را به سوی تمام آیینها و احکام دین در پیش گرفته است. (﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) ولی بیشتر مردم، دین استوار و محکم را نمیشناسند؛ و اگر هم بشناسند، آن را در پیش نمیگیرند.
(31) (﴿مُنِيبِينَ إِلَيۡهِ﴾) این است تفسیر «رو نمودنِ خالصانه به آیین خدا”؛زیرا انابت حقیقی، انابت قلب و فراهم آمدن انگیزههای تحصیل خشنودی خداست. و این مستلزم آن است که بدن به مقتضای آنچه در قلب هست، عمل نماید؛ و این شامل عبادتهای ظاهری و باطنی است. و این جز با ترک گناهان ظاهری و باطنی به اتمام نمیرسد. بنابراین فرمود: (﴿وَٱتَّقُوهُ﴾) و از او پروا بدارید، که شامل انجام دادن چیزی است که بدان امر شده است. همچنانکه شامل ترک کردن چیزی است که از آن نهی به عمل آمده است. و از میان چیزهایی که بدان فرمان داده شده است، نماز را به طور ویژه بیان کرد و فرمود: (﴿وَأَقِيمُواۡ ٱلصَّلَوٰةَ﴾) و نماز را برپا دارید؛ چون برپا داشتن نماز، آدمی را به توبه و تقوا فرا میخواند، همانگونه که خداوند متعال در سورۀ عنکبوت میفرماید:﴿ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ﴾ و نماز را بر پای دار، بیگمان نماز [آدمی را] از زشتیها و کارهای ناشایست باز میدارد. و این گونه نماز انسان را در مسیر پرهیزگاری کمک میکند. سپس فرمود:﴿وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ﴾ و ذکر خداوند بزرگتر است. در اینجا بر انابت تشویق شده است. و از میان منهیات، مهمترین و اساس آن را بیان کرد که در صورت ارتکاب آن، هیچ عملی پذیرفته نمیشود، و آن شرک است. پس فرمود: (﴿وَلَا تَكُونُواۡ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ﴾) و از زمرۀ مشرکان مباشید، چون شریک قرار دادن برای خدا، با انابت و توبه که روح آن اخلاص کامل است، متضاد میباشد.
(32) سپس حالت مشرکین را بیان کرد و آن را تقبیح نمود، و فرمود: (﴿مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواۡ دِينَهُمۡ﴾) کسانی که دین خود را پراکنده و بخش بخش کردند با اینکه دین یک مجموعۀ غیر قابل تفکیک است. و دین؛ یعنی اینکه عبادت خالصانه برای خداوند یگانه انجام شود، اما اینها آن را بخش بخش کردند؛ برخی خورشید و ماه را پرستش کردند، و برخی اولیا و صالحان را پرستیدند، و برخی یهودی و برخی نصرانی شدند. بنابراین فرمود: (﴿وَكَانُواۡ شِيَعٗا﴾) و هر فرقهای به گروه و حزبی تبدیل شد که برای یاری کردن باطل خود تعصب میورزید، و دیگران را طرد مینمود، و با آنها مبارزه میکرد. (﴿كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ﴾) هر گروهی به سبب اینکه دانشی مخالف با دانشهای پیامبران دارند، شادمان هستند؛ و پیش خود چنین حکم میکنند که آنها بر حق بوده، و دیگران بر باطل میباشند. ضمناً در اینجا مسلمانها از تفرقه و گروه گروه شدن برحذر داشته شدهاند؛ زیرا یکی از آثار نامطلوب تفرّق این است که هر گروهی برای باطلی که بر آن قرار دارد، متعصّب میشود که در این صورت آنها در متفرق شدن با مشرکین مشابه خواهند بود؛ زیرا دین یکی است و پیامبر یکی است و خدا یکی است و در بیشتر امور دینی علما و ائمه با هم اجماع و اتفاق دارند؛ و خداوند برادریِ ایمانی را بسیار محکم و کاملاً برقرار داشته است. پس چرا همۀ اینها لغو شود؛ و مسلمانان به خاطر مسایل فرعی که در آن اختلاف دارند، دسته دسته شوند؛ و یکدیگر را به خاطر آن، گمراه قلمداد کنند؛ و به خاطر این مسائل خود را از یکدیگر جدا و متمایز سازند؟! این بزرگترین دستبرد شیطان، و بزرگترین هدف او است که مسلمانها به آن نزدیک شدهاند! و آیا تلاش برای متحد کردن و وحدت کلمۀ مسلمین و دور کردن تفرقهای که بر اساس این اصل باطل پدید آمده، برترین جهاد در راه خدا و برترین کاری نیست که انسان را به خدا نزدیک مینماید؟! وقتی خداوند دستور داد تا به سوی او انابت و رجوع شود ـ انابتی که بدان امر شده، انابتی اختیاری است که انسان در حالت سختی و رفاه و فراخی و تنگدستی به خدا روی میآورد ـ انابت اضطراری را نیز بیان کرد که انسان به هنگام گرفتار شدن به سختیها و مشکلات به ناچار به خداوند روی میآورد، و چون سختی و بلا از او دور شود، پناه آوردن به خدا را پشت سر میاندازد، که چنین انابتی فایدهای ندارد. پس فرمود: