36. يس آیه 50
فَلَا يَسْتَطِيْعُوْنَ تَوْصِيَةً وَّلَآ اِلٰٓى اَهْلِهِمْ يَرْجِعُوْنَ ࣖ ( يس: ٥٠ )
Falaa yastatee'oona taw siyatanw-wa laaa ilaaa ahlihim yarji'oon
حسین تاجی گله داری:
پس (در آن وقت) نمیتوانند وصیتی کنند، و نه به سوی خانوادۀ خود باز گردند.
English Sahih:
And they will not be able [to give] any instruction, nor to their people can they return. (Ya-Sin [36] : 50)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و آنگاه که این فریاد آنها را غافلگیر کند نه میتوانند به یکدیگر توصیه کنند، و نه میتوانند به منازل و نزد کسان خویش بازگردند، بلکه درحالیکه سرگرم امورشان هستند خواهند مُرد.
2 Islamhouse
[در آن هنگام] نه میتوانند [به کسی] وصیت کنند و نه به سوی خانوادۀ خود بازگردند.
3 Tafsir as-Saadi
وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ؛ عبرتي ديگر براي آنها آنکه نياکانشان را در آن کشتي انباشته شده سوار، کرديم.
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ؛ برايشان همانند کشتي چيزي آفريديم که بر آن سوار شوند.
وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ؛ و اگر مي خواستيم همه را غرقه مي ساختيم و آنها را هيچ فرياد رسي نبود ورهايي نمي يافتند.
إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ؛ جز به رحمت ما و برخورداري تا هنگام مرگ.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ و آنگاه که به ايشان گفته شود که از آنچه در پيش روي داريد يا پشت سرمي گذاريد بترسيد ، شايد بر شما رحمت آرند ، روي بگردانند.
وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ؛ و هيچ آيه اي از آيات پروردگارشان برايشان نازل نشود جز آنکه از آن ، اعراض کنند.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ؛ و چون گفته شود که از آنچه خدا روزيتان کرده است انفاق کنيد ، کافران به مؤمنان گويند : آيا کساني را طعام دهيم که اگر خدا مي خواست خود آنهارا طعام مي داد ? شما در گمراهي آشکار هستيد.
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؛ و مي گويند : اگر راست مي گوييد ، اين وعده کي خواهد بود ?
مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ؛ اينان انتظار يک بانگ سهمناک را مي برند ، تا بدان هنگام که سرگرم ستيزه هستند فرو گيردشان .
فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ؛ آنچنان که ياراي وصيتي نداشته باشند و نتوانند نزد کسان خويش بازگردند.
(41) دلیل و نشانهای دیگر بر اینکه خداوند به تنهایی معبود به حق میباشد، این است که نعمتها را بخشیده و بلاها را دور گردانده است. از جمله نعمتهای او این است که (﴿أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾) بسیاری از مفسران میگویند: منظور از (﴿ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾) پدران آنان است.
(42) (﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾) و برای کسانی که بعد از پدرانشان آمدهاند همسان این کشتی؛ یعنی همسان جنس این کشتی، چیزهایی را آفریدهایم که بر آنها سوار میشوند. پس خداوند نعمت خویش را بر پدران بیان داشت که آنها را بر کشتیها حمل نمود، چراکه اعطای نعمت به آنها به مثابۀ نعمت دادن به فرزندانشان است. این از مشکلترین موارد تفسیر برای من است؛ زیرا بسیاری از مفسران ـ همانطور که ذکر شد ـ بیان کردهاند که منظور از ذریه در اینجا پدران هستند، در صورتی که در قرآن جایی وجود ندارد که ذریه به معنی پدران آمده باشد. بلکه این نوعی ایهام است که سخن را از موضوع خارج میکند؛ و خارج کردن سخن از موضوع، چیزی است که کلام پروردگار جهانیان آن را نمیپذیرد؛ چراکه خداوند میخواهد مطالب را برای بندگانش روشن نماید. احتمالی دیگر بهتر از این وجود دارد و آن اینکه منظور از ذریه، جنس است؛ یعنی منظور از ذریه، خود آنان میباشد؛ چرا که آنها خود از ذریۀ آدم میباشند. اما این معنی را آیۀ بعدی: (﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾) نقض میکند درحالی که اگر گفته شود معنی آیه این است که «برای این مخاطبان، همانند این کشتی، انواع کشتیها را آفریدهایم که بر آنها سوار میشوند»، چون از حیث معنی، تکراری روی میدهد که فصاحت و شیواگویی قرآن آن را نمیپذیرد. و اگر منظور از (﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾) شتر باشد، که شترها کشتی خشکی هستند، معنی درست و واضح میگردد. اما اگر این معنی مراد باشد، مشکل به نوعی باقی میماند که در سخن نوعی تشویش وجود دارد. و اگر چنین معنایی را مدّ نظر داشت میفرمود:«وآیة لهم أنا حملناهم فی الفلک المشحون * وخلقنا لهم من مثله ما یرکبون» پس اگر در آیۀ اول بفرماید: (﴿حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾) [و منظور از ذریه، خود آنان باشد؛ یعنی خود آنان را حمل نمودیم] و در آیۀ دوم [که آن هم بر «حمل» دلالت میکند] بفرماید: «حملناهم»[یعنی آنان را بر شتر حمل نمودیم] در این حالت معنی روشن و واضح نخواهد بود، تا گفته نشود که ضمیر «هُمْ» در آیۀ دوم به «ذریه» بر میگردد. [آنگاه معنی دو آیه چنین خواهد بود: و نشانهای دیگر برای آنان این است که ما آنان را بر کشتی مملو از سرنشین و کالا حمل نمودیم. نیز برای آنان همانند کشتی چیزی ـ یا چیزهایی ـ را درست کردهایم که بر آن سوار میشوند. منظور از این چیز، شتر است]. خداوند حقیقت امر را بهتر میداند. وقتی که به اینجا رسیدم معنی دیگری به نظرم رسید که از مراد الهی دور نیست، و آن اینکه هر کس عظمت کتاب خداوند و بیانات کامل و شامل آن را در رابطه با امور حاضر و گذشته و آینده درک کند، در مییابد که قرآن بالاترین و کاملترین حالات معنی و مفهوم را بیان مینماید، و معلوم است که کشتیها از نشانههای خدا و نعمتهایش بر بندگان میباشند، و از زمانی که خداوند صنعت کشتی سازی را به بندگان آموخته تا روز قیامت مردم از این نعمت بهرهمند میشوند. و این هنر قبلاً وجود داشت و تا زمان کسانی که مخاطب قرآن قرار گرفتند ادامه یافت.
(43) پس زمانی که خداوند آنها را با قرآن مورد خطاب قرار داد و حالت کشتی را بیان نمود و خداوند میدانست که بزرگترین نشانههای کشتی در زمانهای بعدی ـ نه زمانی که آنان در آن بهسر میبرند ـ خواهد بود؛ آنگاه که خداوند ساختن کشتیهای بادبانی و بخاری، و هواپیماها به انسانها میآموزد که مانند پرندگان در فضا شناورند، و سواریهایی که در خشکی از آنها استفاده میشود ـ که این نشانههای بزرگ جز در زمان ذرّیۀ مخاطبان قرآن پدید نمیآیند ـ بالاترین انواع نشانههایش را در این کتاب گوشزد نمود و فرمود: (﴿وَءَايَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ﴾) ونشانهای است برای آنان که ما ذریۀ آنان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل میکنیم. پس خداوند آنها را بر کشتیها سوار نمود؛ و با دانشی که به آنان آموخت، آنها را از غرق شدن نجات داد. بنابراین نعمت خود را بر آنان یادآور شد، و این که آنها را از غرق شدن نجات داد، با اینکه میتوانست آنان را غرق نماید. پس فرمود: (﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِيخَ لَهُمۡ﴾) و اگر بخواهیم آنان را غرق کنیم، هیچ کسی نیست که به فریادشان برسد، و آنها را بر سختی و مصایبی که دچارش شدهاند یاری نماید، و مشقت را از آنان دور کند. (﴿وَلَا هُمۡ يُنقَذُونَ﴾) و نه از آنچه که در آن هستند نجات داده میشوند.
(44) (﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِينٖ﴾) مگر اینکه رحمت ما به دادشان برسد و آنها را غرق نکنیم و مورد لطف قرار دهیم و تا مدتی بهرهمندشان سازیم، تا شاید برگردند و یا کوتاهیهایی را که از آنها صادر شده است جبران سازند.
(45) (﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّقُواۡ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيكُمۡ وَمَا خَلۡفَكُم﴾) و هنگامی که به آنان گفته شود از احوال برزخ و قیامت و از عقوبتهای دنیوی بترسید، (﴿لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ﴾) تا به شما رحم شود. از آن روی میگردانند و به آن توجّهی نمیکنند، گرچه نشانههای فراوانی به نزد آنها بیاید.
(46) بنابراین فرمود: (﴿وَمَا تَأۡتِيهِم مِّنۡ ءَايَةٖ مِّنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا كَانُواۡ عَنۡهَا مُعۡرِضِينَ﴾) در نسبت دادن نشانهها به پروردگارشان، دلیلی بر کامل بودن و واضح بودن نشانههاست، چون هیچ چیزی از نشانههای خدا بزرگتر و روشنتر نیست. و از جمله تربیت الهی برای بندگانش، این است که نشانههایی به آنها داده که آنها را در دین و دنیایشان سودمند خواهد کرد.
(47) (﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ أَنفِقُواۡ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ﴾) و هنگامی که به آنان گفته شود از رزقی که خداوند به شما ارزانی نموده است ـ و اگر بخواهد آن را از شما میستاند ـ انفاق کنید، (﴿قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاۡ﴾) کافران در حالی که با حق مخالفت میورزند، با استناد به تقدیر و خواست الهی به مؤمنان میگویند: (﴿أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ﴾) آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا میخواست، به او خوراک میداد؟! شما مؤمنان جز در گمراهی آشکاری نیستید، چراکه ما را به چنین کاری فرمان میدهید. و این از جمله چیزهایی است که نشانۀ جهالت بزرگ آنهاست، یا اینکه آنها خود را به نادانی میزدند؛ زیرا هیچ زمان فرد گناهکار نباید مشیّت و خواست خداوند را برای گناهکاری خویش بهانه کند، گرچه هرچه خدا بخواهد همان میشود، و هرچه خدا نخواهد نمیشود. اما خداوند متعال به بندگان قدرت داده، و به آنها چنان توانایی بخشیده است که فرمان الهی را انجام دهند، و از آنچه نهی کرده است بپرهیزند. پس هرگاه بندگان آنچه را که خداوند به انجام آن دستور داده است ترک کنند، این کارشان از روی اختیار بوده و اجبار و اکراهی در کار نیست.
(48 - 49) (﴿وَيَقُولُونَ﴾) و در حالت تکذیب و شتاب ورزیدن میگویند: (﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾) وعدۀ آمدن قیامت کی خواهد بود، اگر راست میگویید؟! خداوند متعال فرمود: این را دور ندانید، چون نزدیک است. (﴿مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾) انتظار نمیکشند مگر صدایی را؛ و آن صدای دمیدن صور است. (﴿تَأۡخُذُهُمۡ﴾) که آنها را فرا میگیرد، (﴿وَهُمۡ يَخِصِّمُونَ﴾) در حالی که آنها از آن غافلاند و در حالی که مشغول گفتگو و جرو بحث با یکدیگرند، آمدن چنین چیزی به ذهن آنها خطور نمیکند؛ چراکه جروبحث معمولاً در زمان غفلت و بیخبری صورت میگیرد.
(50) وقتی این صدای مرگبار آنها را فرا بگیرد، به هیچ ملّتی مهلت داده نمیشود، (﴿فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ تَوۡصِيَةٗ﴾) پس نمیتوانند کوچکترین وصیّتی بکنند، (﴿وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ يَرۡجِعُونَ﴾) و نه به سوی خانوادهشان باز میگردند.
4 Abdolmohammad Ayati
آنچنان كه ياراى وصيتى نداشته باشند و نتوانند نزد كسان خويش بازگردند
5 Abolfazl Bahrampour
آنگاه نه بتوانند وصيتى كنند و نه به نزد كسان خويش باز گردند
6 Baha Oddin Khorramshahi
و در آن هنگام نه وصیتی توانند کرد و نه به سوی خانوادهشان باز میگردند
7 Hussain Ansarian
[فریادی که وقتی بر سر آنان زده شود] نه می توانند وصیتی کنند و نه [اگر بیرون خانه باشند] می توانند به خانواده خود برگردند،
8 Mahdi Elahi Ghomshei
پس (در آن لحظه مرگ) نه توانایی سفارشی دارند و نه به اهل بیت خود رجوع توانند کرد
9 Mohammad Kazem Moezzi
پس نتوانند وصیّت گذاردنی و نه بسوی خاندان خویش بازگردند (یا سخن گویند)
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
آنگاه نه توانايى وصيّتى دارند و نه مىتوانند به سوى كسان خود برگردند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس (آنگاه) نه میتوانند سفارشی کنند و نه سوی کسان خود برگردند
12 Mohsen Gharaati
پس در آن حال، نه توان وصیتى دارند، و نه مىتوانند به سوى خانوادههایشان بازگردند
13 Mostafa Khorramdel
(این حادثه به قدری سریع و برقآسا و غافلگیرانه است که) حتّی توانائی وصیّت نمودن و سفارش کردن نخواهند داشت، و حتّی فرصت مراجعت به سوی خانواده و فرزندانشان را پیدا نخواهند کرد
14 Naser Makarem Shirazi
(چنان غافلگیر میشوند که حتّی) نمیتوانند وصیّتی کنند یا به سوی خانواده خود بازگردند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
پس نه وصيتى توانند كرد و نه توانند سوى كسان خويش بازگردند