و (نیز) به سبب ربا گرفتنشان، در حالیکه از آن نهی شده بودند، و (نیز) به سبب آنکه اموال مردم را به ناحق میخورند، و ما برای کافرانشان عذاب دردناکی آماده کردیم.
English Sahih:
And [for] their taking of usury while they had been forbidden from it, and their consuming of the people's wealth unjustly. And We have prepared for the disbelievers among them a painful punishment. (An-Nisa [4] : 161)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و بهسبب اینکه به ربا داد و ستد کردند پس از آنکه الله آنها را از خوردن ربا نهی کرد، و بهسبب گرفتن اموال مردم بدون حق شرعی، و لذا عذابی رنجآور برای کافرانِ آنها آماده ساختهایم.
2 Islamhouse
و [نیز به سزای] ربا گرفتن شان ـ با آنكه از آن نهى شده بودند ـ و اینکه مالِ مردم را به ناروا میخوردند؛ و ما براى كافرانشان عذابى دردناک مهیّا كردهایم.
3 Tafsir as-Saadi
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللّهِ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا ؛ اهل کتاب از تو مي خواهند که برايشان کتابي از آسمان نازل کني ، اينان بزرگ تر از اين را از موسي طلب کردند و گفتند : خدا را به آشکار به مابنماي به سبب اين سخن کفر آميزشان صاعقه آنان را فروگرفت و پس ازآنکه معجزه هايي برايشان آمده بود گوساله اي را به خدايي گرفتند و ما آنان را بخشيديم و موسي را حجتي آشکار ارزاني داشتيم. وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُواْ فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا ؛ و به خاطر پيماني که با آنها بسته بوديم کوه طور را بر فراز سرشان بداشتيم و گفتيم : سجده کنان از آن در داخل شويد و در روز شنبه تجاوز مکنيد و از ايشان پيماني سخت گرفتيم. فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِم بَآيَاتِ اللّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِيَاء بِغَيْرِ حَقًّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ؛ پس به سبب پيمان شکستنشان و کافر شدنشان به آيات خدا و به ناحق ، کشتن پيامبران و اينکه گفتند : دلهاي ما فروبسته است ، خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و جز اندکي ايمان نمي آورند. وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ؛ و نيز به سبب کفرشان و آن تهمت بزرگ که به مريم زدند. وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ؛ و نيز بدان سبب که گفتند : ما مسيح پسر مريم پيامبر خدا را کشتيم و، حال آنکه آنان مسيح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ايشان مشتبه شد هر آينه آنان که در باره او اختلاف مي کردند خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند تنها پيرو گمان خود بودند و عيسي را به يقين نکشته بودند. بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا؛ بلکه خداوند او را به نزد خود فرا برد ، که خدا پيروزمند و حکيم است. وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا؛ و هيچ يک از اهل کتاب نيست مگر آنکه پيش از مرگش به او ايمان آوردو عيسي در روز قيامت به ايمانشان گواهي خواهد داد. فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ كَثِيرًا؛ و به کيفر ستمي که يهودان روا داشتند و انصراف بسيارشان از راه خدا ،، آن چيزهاي پاکيزه را که بر آنان حلال بود ، حرام کرديم. وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ و نيز بدان سبب که ربا مي گرفتند و حال آنکه از آن منع شده بودند ، و اموال مردم را به باطل مي خوردند و ما براي کافرانشان عذابي دردآور مهياکرده ايم. (153 - 158) این خواستۀ اهل کتاب از پیامبر اکرم، حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بود که از عناد و سرکشی آنها سرچشمه میگرفت. آنان گفتند: اگر به این خواستۀ ما آنگونه که میخواهیم پاسخ داده شود، او را تصدیق میکنند، و گرنه وی را تکذیب خواهند کرد. آنها از پیامبر صلی الله علیه وسلم خواستند تا همگی قرآن یکباره بر آنها نازل شود، آن طور که تورات و انجیل یکباره نازل شدند. و این، جهالت و ستم بزرگی بود که آنها مرتکب شدند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم انسان و بندهای بیش نیست، و امور او در دست خداست و هیچ کاری در دست او نمیباشد، بلکه زمام همۀ کارها در دست خداست، و این خداوند است که هر آنچه را بخواهد بر بندگانش نازل مینماید و برای آنها میفرستد؛ همان طور که خداوند متعال پس از آنکه مشرکین از پیامبر صلی الله علیه وسلم درخواست کردند که معجزاتی را به آنان نشان دهد، به وی فرمود:﴿قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّي هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا﴾ بگو: «پاک است پروردگارم! آیا من جز بشری فرستاده شده هستم؟» و اینکه آنان فرود آمدن کتاب را به صورت جملگی و یا به صورت متفرقه، بیانگر حق یا باطل بودن آن میدانستند، تنها یک ادعاست و دلیلی بر صحت آن ندارند، بلکه شبهه هم ایجاد نمیکند؛ زیرا در نبوت کدام پیامبر از شما درخواست شده است که هرگاه پیامبری به سویتان فرستاده شد، مادامی که کتابی را برایتان آورد که متفرق و بخش بخش بود، به او ایمان نیاورید؟! نازل شدن قرآن، در مقاطع مختلف و بهصورت جداجدا و برحسب احوال و اوضاع مختلف بوده، و این بر عظمت قرآن دلالت میکند و بیانگر تَوجه و عنایت خدا به پیامبر است، که قرآن را بر او نازل کرده است. همانطور که پروردگار متعال میفرماید:﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِيلٗا وَلَا يَأۡتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِيرًا﴾ و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا براو نازل نشده است؟» این چنین قرآن را نازل میکنیم تا قلبت را به وسیلۀ آن تثبیت کنیم، و آن را به آرامی [بر شما] خواندیم. و برای تو مَثَلی نیاوردند، مگر آنکه [ما] حق را با نیکوترین بیان برای تو آوردیم. پس از آنکه خداوند اعتراض بیاساس و پوچ آنها را بیان نمود، خبر داد که این کار از آنها بعید نیست، بلکه آنان درگذشته کارهای زشت و بزرگتر از این را با یکی از پیامبران انجام دادند، درحالیکه ادعا میکردند به او ایمان دارند. از جمله از وی خواستند که خداوند را به طور آشکار ببینند، و اینکه گوساله را به خدایی گرفتند، و آن را پرستیدند. این درحالی بود که نشانههایی [دالّ بر وجود معبود یکتا] را با چشمهای خود دیدند که دیگران آن را ندیده بودند. و از پذیرش احکام کتابشان [=تورات] امتناع ورزیدند، تا اینکه کوه طور بر بالای سر آنها نگاه داشته شد، و تهدید شدند که اگر ایمان نیاورند، کوه بر آنها انداخته خواهد شد. پس، از روی ناچاری آن را پذیرفتند و به آن ایمان آوردند. همچنین به آنان دستور داده شد که در حالت سجده و استغفار از درهای شهری وارد شوند، که به آنان امر شده بود بدان درآیند. اما آنان هردو حالت قولی [استغفار] و عملی [سجده] را زیر پا نهادند، و آن را عملی نکردند. همچنانکه برخی از آنها در روز شنبه تجاوز کردند، و خداوند آنها را شدیداً مجازات نمود. و نیز از آنان پیمان مؤکّدی گرفت، اما آنها پیمان الهی را پشت سرشان انداختند و به آیات وی کفر ورزیدند و پیامبرانش را به ناحق کشتند. و نیز گفتند:«ما عیسی را کشته و به دار آویختهایم»، حال آنکه آنها او را نکشتند و به دار نیاویختند، بلکه امر بر آنان مشتبه شد، پس غیرِ او را کشتند و بر صلیب کشیدند. آنان همچنین ادعا کردند که دلهایمان در پرده و غلاف قرار دارد، و آنچه را که تو میگویی درک نکرده و نمیفهمیم. آنان همچنین مردم را از راه خدا منع کرده و با این کار، آنها را از حق بازداشتند و مردم را به گمراهی و فسادی که خودشان بر آن بودند، فرا خواندند. و مال حرام و ربا میخوردند با اینکه خداوند آنها را از این امر نهی کرده و شدیداً برحذر داشته بود. پس کسانی که این کارها را کردهاند، بعید نیست از پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم بخواهند کتابی را از آسمان برآنها نازل کند. و این شیوه، بهترین شیوۀ مجادله با کسی است که بر باطل قرار دارد. بر این اساس هر گاه فردی که بر باطل قرار دارد، اعتراض بیهوده و پوچی انجام داد و آن را به عنوان شبههای در راستای رد کردن حق بهکار برد، باید نیت پلید و کارهای زشتش که به مراتب از اعتراض او زشتتر است، بیان شود تا همگی بدانند که این اعتراض از چنین نیت و درون پست و فرومایهای سرچشمه میگیرد. همچنین هر اعتراضی که آنان نسبت به نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم داشتند، میتوان همان اعتراض یا قویتر از آن را، در رابطه با نبوّت کسی که آنها ادعا میکنند به او ایمان دارند، مطرح کرد، تا بدین طریق شرّ آنها کوتاه و باطلشان درهم کوبیده شود. و هردلیلی که آنها، برای اثبات کردن نبوّت پیامبری که به وی ایمان آوردهاند، ارائه میدهند، همان دلیل یا دلیلی قویتر از آن بر نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم دلالت نموده و آن را اثبات میکند. و از آنجا که منظور از برشمردن زشتیهای آنان، مقابله با آنها بود، خداوند آن موارد را در اینجا به صورت مشروح بیان نکرد، بلکه فقط اشارهوار بدان پرداخت، و در جاهای دیگر به بسط و توضیح آن میپردازد. و نیز گفتند:«ما عیسی را کشته و به دار آویختهایم»، حال آنکه آنها او را نکشتند و به دار نیاویختند، بلکه امر بر آنان مشتبه شد، پس غیرِ او را کشتند و بر صلیب کشیدند. آنان همچنین ادعا کردند که دلهایمان در پرده و غلاف قرار دارد، و آنچه را که تو میگویی درک نکرده و نمیفهمیم. آنان همچنین مردم را از راه خدا منع کرده و با این کار، آنها را از حق بازداشتند و مردم را به گمراهی و فسادی که خودشان بر آن بودند، فرا خواندند. و مال حرام و ربا میخوردند با اینکه خداوند آنها را از این امر نهی کرده و شدیداً برحذر داشته بود. پس کسانی که این کارها را کردهاند، بعید نیست از پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم بخواهند کتابی را از آسمان برآنها نازل کند. و این شیوه، بهترین شیوۀ مجادله با کسی است که بر باطل قرار دارد. بر این اساس هر گاه فردی که بر باطل قرار دارد، اعتراض بیهوده و پوچی انجام داد و آن را به عنوان شبههای در راستای رد کردن حق بهکار برد، باید نیت پلید و کارهای زشتش که به مراتب از اعتراض او زشتتر است، بیان شود تا همگی بدانند که این اعتراض از چنین نیت و درون پست و فرومایهای سرچشمه میگیرد. همچنین هر اعتراضی که آنان نسبت به نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم داشتند، میتوان همان اعتراض یا قویتر از آن را، در رابطه با نبوّت کسی که آنها ادعا میکنند به او ایمان دارند، مطرح کرد، تا بدین طریق شرّ آنها کوتاه و باطلشان درهم کوبیده شود. و هردلیلی که آنها، برای اثبات کردن نبوّت پیامبری که به وی ایمان آوردهاند، ارائه میدهند، همان دلیل یا دلیلی قویتر از آن بر نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم دلالت نموده و آن را اثبات میکند. و از آنجا که منظور از برشمردن زشتیهای آنان، مقابله با آنها بود، خداوند آن موارد را در اینجا به صورت مشروح بیان نکرد، بلکه فقط اشارهوار بدان پرداخت، و در جاهای دیگر به بسط و توضیح آن میپردازد. (159) (﴿وَإِن مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا لَيُؤۡمِنَنَّ بِهِۦ قَبۡلَ مَوۡتِهِۦ﴾) احتمال دارد که ضمیر در (﴿قَبۡلَ مَوۡتِهِۦ﴾) به اهل کتاب بر گردد. در این صورت معنی آن چنین خواهد شد: هر اهلکتابی که مرگش فرا برسد و حقیقت امر را مشاهده کند، به عیسی علیه السلام ایمان میآورد، اما ایمانش سودی به او نمیبخشد؛ زیرا این ایمان آوردن، از سرِ اضطرار و ناچاری است. و ضمناً این یک تهدید و هشدار جدی است و آنان را برحذر میدارد که به این حالت ادامه ندهند؛ زیرا قبل از مرگشان پشیمان میشوند. پس روزی که در نزد خدا گرد آورده شوند و برخیزند، حالشان چگونه خواهد بود؟! و احتمال دارد که ضمیر در (﴿قَبۡلَ مَوۡتِهِۦ﴾) به عیسی علیه السلام برگردد، در این صورت معنی اینگونه میشود: هیچکس از اهلکتاب نیست، مگر اینکه قبل از مردن عیسی مسیح به وی ایمان میآورد، و این زمانی است که قیامت نزدیک میگردد و علامتهای بزرگ آن نمایان میشود. و احادیث زیادی وارد شده است که عیسی در آخر زمان فرود میآید و دجال را میکشد و از کافران جزیه میگیرد و اهلکتاب همراه با مؤمنان به او ایمان میآورند، و در روز قیامت، عیسی گواه آنان میشود و به سبب کارهایی که کردهاند، علیه آنان گواهی میدهد و معلوم میسازد که کارهایشان با شریعت و آیین خدا موافق بوده است یا نه؛ و در این هنگام به باطل بودن همۀ آنچه که آنها بر آن قرار داشتند، از قبیل: مخالفتهایشان با شریعت قرآن، و با آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آنان را به سوی آن دعوت کرد، گواهی میدهد. و یقیناً عیسی علیه آنها گواهی میدهد؛ زیرا او کاملاً دادگر و عادل و راستگوست، و جز به حق گواهی نمیدهد. و آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده است حق، و غیر از آن، گمراهی و باطل است. (160 - 161) سپس خداوند متعال خبر داد که او بسیاری از روزیهای پاکیزهای را که برای بنیاسرائیل حلال بود؛ بر آنها حرام کرد، و این تحریم، تحریم مجازات بود، یعنی بهخاطر ستم و تجاوز، و بازداشتن مردم از راه خدا و جلوگیری آنان از هدایت یافتن، و گرفتن ربا بود، حال آنکه آنها از رباخواری نهی شده بودند. آنها با نیازمندانی که با آنان خرید و فروش داشتند، با عدالت رفتار نمیکردند، پس خداوند آنها را با چیزی مجازات نمود که از جنس و نوع کارشان بود. بنابراین آنها را از بسیاری از چیزهای پاکیزهای که میخواستند، منع کرد. اما تحریم چیزهایی که خداوند بر امّت اسلام حرام نموده است، تحریم تنزیهی میباشد؛ و حکمتش این است تا از آلودگیهایی که به دین و دنیای آنها زیان میرساند، پاک بمانند.
4 Abdolmohammad Ayati
و نيز به سبب رباخواريشان و حال آنكه از آن منع شده بودند، و خوردن اموال مردم را به باطل. و ما براى كافرانشان عذابى دردآور مهيا كردهايم
5 Abolfazl Bahrampour
و به خاطر ربا گرفتنشان كه از آن نهى شده بودند و خوردن مال مردم به ناروا و ما براى كافرانشان عذابى دردناك آماده كردهايم
6 Baha Oddin Khorramshahi
و نیز به سبب ربا گرفتنشان که از آن نهی شده بودند، و اینکه اموال مردم را به باطل میخوردند، و ما برای کافرانشان عذابی دردناک آماده ساختهایم
7 Hussain Ansarian
و [نیز به سبب] ربا گرفتنشان با آنکه از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاکیزه های حلال شده را بر آنان حرام کردیم] و ما برای کافران عذابی دردناک آماده کرده ایم
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و هم بدین جهت که ربا میگرفتند، در صورتی که از ربا خوردن نهی شده بودند، و هم از آن رو که اموال مردم را به باطل میخوردند. و ما برای کافران آنها عذابی دردناک مهیا ساختهایم
9 Mohammad Kazem Moezzi
و گرفتن ایشان ربا را حالی که نهی شدند از آن و خوردن ایشان اموال مردم را به ناحقّ و آماده کردیم برای کافران از ایشان عذابی دردناک
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و [به سبب] رباگرفتنشان -با آنكه از آن نهى شده بودند- و به ناروا مال مردم خوردنشان، و ما براى كافرانِ آنان عذابى دردناك آماده كردهايم
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و (نیز به سبب) ربا گرفتنشان - حال آنکه از آن نهی شده بودند- و (به جهت) مفتخواری اموال مردمان. و ما برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردیم
12 Mohsen Gharaati
و [نیز این مجازات] به سبب رباخوارى آنها بود كه از آن نهى شده بودند و نیز به سبب خوردن مال مردم به ناحقّ. و براى كافرانِشان عذاب دردناكى فراهم ساختهایم
13 Mostafa Khorramdel
و (همچنین بر آنان برخی از چیزهای پاکیزه و حلال را حرام کردیم) به خاطر دریافت ربا (و رباخواری)، در حالی که (بر زبان پیغمبران) از آن نهی شده بودند، و به سبب خوردن مال مردم به ناحق، و ما برای کافران ایشان عذاب دردناکی را آماده کردهایم
14 Naser Makarem Shirazi
و (همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند؛ و خوردن اموال مردم بباطل؛ و برای کافران آنها، عذاب دردناکی آماده کردهایم
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و به سبب رباگرفتنشان و حال آنكه از آن بازداشته شده بودند، و نيز خوردنشان مالهاى مردم را به ناروا و براى كافرانشان عذابى دردناك آماده كردهايم