آنچه از نیکیها به تو رسد؛ پس از جانب الله است، و آنچه از بدی به تو رسد؛ از جانب خود توست، و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم، و گواهی الله (در این باره) کافی است.
English Sahih:
What comes to you of good is from Allah, but what comes to you of evil, [O man], is from yourself. And We have sent you, [O Muhammad], to the people as a messenger, and sufficient is Allah as Witness. (An-Nisa [4] : 79)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
- ای فرزند آدم- روزی و فرزندی که به تو میرسد و تو را شادمان میکند، از جانب الله است که بر تو لطف میکند، و مصیبتی که در روزی و فرزند بر تو وارد میشود و تو را ناراحت میکند، بهسبب گناهانی که مرتکب شدهای از جانب خود توست. و – ای پیامبر- ما تو را به عنوان رسول از جانب الله برای تمام مردم فرستادهایم تا رسالت پروردگارت را به آنها برسانی، و گواهی الله با ادله و برهانهایی که به تو میدهد بر راستگویی تو در آنچه از جانب او ابلاغ میکنی کافی است.
2 Islamhouse
[ای انسان،] آنچه از نیکیها به تو میرسد، از جانب الله است و آنچه از بدیها به تو میرسد، از جانب خود توست؛ و [ای پیامبر،] ما تو را برای [هدایتِ] مردم فرستادیم و گواهی الله [در این باره] کافی است.
3 Tafsir as-Saadi
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّواْ أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً ؛ آيا نديدي کساني را که به آنها گفته شد که اکنون از جنگ بازايستيد و نماز بخوانيد و زکات بدهيد ، که چون جنگيدن بر آنان مقرر شد ، گروهي چنان از مردم ترسيدند که بايد از خدا مي ترسيدند ? حتي ترسي بيشتر از ترس خدا و گفتند : اي پروردگار ما ، چرا جنگ را بر ما واجب کرده اي و ما رامهلت نمي دهي تا به مرگ خود که نزديک است بميريم ? بگو : متاع اينجهاني اندک است و آخرت از آن پرهيزگاران است و به شما حتي به قدر رشته اي که در ميان هسته خرماست ستم نمي شود. أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ فَمَا لِهَـؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ؛ هر جا که باشيد ولو در حصارهاي سخت استوار ، مرگ شما را در مي يابد، واگر خيري به آنها رسد مي گويند که از جانب خدا بود و اگر شري به آنها رسد مي گويند که از جانب تو بود بگو : همه از جانب خداست چه بر سر اين قوم آمده است که هيچ سخني را نمي فهمند ? مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا ؛ هر خيري که به تو رسد از جانب خداست و هر شري که به تو رسد از جانب خود تو است تو را به رسالت به سوي مردم فرستاديم و خدا به شهادت کافي است. (77) مسلمانان که در مکه بودند به نماز و زکات [کمک کردن به فقرا] دستور داده شده بودند. منظور از واژۀ «زکات» آن زکات معروفی نیست که دارای حد نصاب و شرایط ویژه است؛ چرا که آن، جز در مدینه فرض نشده است. اما بنا به دلایلی هنوز جهاد برآنان واجب نشده بود: از آن جمله یکی اینکه حکمت خداوند متعال مقتضی آن است که قوانین را طوری برای بندگانش مشروع نماید که بر آنها سخت نباشد، و از مهمتر و آسانتر شروع مینماید. و از جمله فواید فرض نشدن جهاد در مکه، این است که اگر در مکه جهاد فرض میشد، به دلیل اینکه تعداد مسلمانان اندک و تجهیزاتشان نیز ناچیز و دشمنشان زیاد بود، اسلام نابود میشد. پس مصلحت بزرگتر رعایت گردید و بر مصلحت کوچکتر ترجیح داده شد. و حکمتهای دیگری نیز در این کار وجود داشت که خداوند خود بدانها آگاهتر است. و برخی از مؤمنان دوست داشتند در مکه جنگ بر آنان فرض میشد، در حالی که جنگ برایشان مناسب نبود، بلکه در آن زمان انجام دادن چیزهایی که به آن دستور داده شده بودند، از قبیل: توحید و نماز و زکات برایشان مناسبتر بود.﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ فَعَلُواۡ مَا يُوعَظُونَ بِهِۦ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡ وَأَشَدَّ تَثۡبِيتٗا﴾ و اگر آنان، آنچه را که بدان پند داده میشدند، انجام میدادند؛ برایشان بهتر بود، و بر ثبات و پایداری آنان میافزود. پس وقتی که به سوی مدینه هجرت کردند، و اسلام نیرومند شد، و بستر مناسبی برای فرض شدن جهاد فراهم گردید، جنگ بر آنان فرض شد. اما دستهای از کسانی که قبل از فرض شدن جنگ، عجله میکردند، از ترس مردم و به سبب ضعفی که داشتند، گفتند: (﴿رَبَّنَا لِمَ كَتَبۡتَ عَلَيۡنَا ٱلۡقِتَالَ﴾) پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب گرداندی؟ و این، اظهار نارضایتی و اعتراض بر خدا بود، و شایسته بود که تسلیم دستور خدا شوند و بر اوامر او صبر کنند. پس امری را که از آنها خواسته شده بود، وارونه کردند و گفتند: (﴿لَوۡلَآ أَخَّرۡتَنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ﴾) چرا فرض شدن جنگ را، مدتی دیگر به تأخیر نینداختی؟ و این حالت برای بسیاری از آنهایی که محکم نیستند، و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب برای انجام کاری در آن عجله میکنند، پیش میآید. غالباً چنین افرادی به هنگام فرا رسیدن آن کار، بردباری نکرده و بیتابی میکنند.سپس خداوند آنها را در مورد شرکت نکردن در جنگ، اندرز داد و فرمود: (﴿قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡيَا قَلِيلٞ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾) بگو: کالای دنیا، اندک است و برای کسی که پرهیزگاری نماید، آخرت بهتر است؛ یعنی بهرهمند شدن از لذتهای دنیا و راحتیهای آن کم است. پس تحمل سنگینیها در مسیر اطاعت از خدا، در کوتاه مدت بر مردم سبک و آسان میشود، چون وقتی انسان بداند سختی و مشقتی که به او میرسد طولانی نخواهد بود، این کار بر او آسان خواهد شد. بنابراین اگر دنیا و آخرت را با هم مقایسه نماید، به یقین میداند که ذات و لذات و زمان آخرت، از دنیا بهتر است. همان طور که پیامبر صلی الله علیه وسلم در رابطه با ذات آن فرموده است:(إنَّ مَوضِعَ سَوطٍ فِی الجَنّةِ خَیرٌ مِنَ الدّنیَا وَمَا فِیهَا) همانا جای یک شلاق در بهشت، از تمام دنیا و آنچه که در آن هست، بهتر است. و لذت بهشت از تمام آنچه که صفا و لذت آدمی را مکدر کند، به دور است، بلکه از هر خوشی و لذتی که به تصور آید، بالاتر و بهتر است، همان طور که خداوند متعال فرموده است:﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواۡ يَعۡمَلُونَ﴾ پس هیچ کس نمیداند چه چیز از آنچه روشنیبخش دیدگان است، به [پاداش] آنچه انجام میدادند، برای آنان پنهان شده است. و خداوند بر زبان پیامبرش فرموده است:«برای بندگان صالح خودم، نعمتهایی را آماده کردهام که هیچ چشمی آن را ندیده، و هیچ گوشی آن را نشنیده، و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است». اما لذتهای دنیا، انواع تلخیها را به همراه دارند، و اگر لذتهای دنیا، با انواع دردها و رنجها و ناراحتیهایی که به همراه دارند مقایسه شود، هیچ تناسبی ندارند. و اما زمان آخرت، بدان خاطر بهتر و برتر است که دنیا از بین رفتنی است، و عمر انسان نسبت به دنیا بسیار اندک است، اما نعمت آخرت، همیشگی است و اهل آن همیشه در آن میمانند. پس وقتی فرد عاقل به این دو دنیا فکر کند، و حقیقتِ هردو را آنگونه که سزاوار است درک کند، خواهد دانست که کدام یک را باید ترجیح دهد، و کدام یک سزاوار تلاش و کوشش است. بنابراین فرمود: (﴿وَٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾) و آخرت برای کسی که از شرک و سایر کارهای حرام بپرهیزد، بهتر است. (﴿وَلَا تُظۡلَمُونَ فَتِيلًا﴾) و نتیجۀ تلاش خود را، که در راستای بهدست آوردن خوشبختی جهان آخرت مبذول داشته بودید، به طور کامل خواهید یافت بدون اینکه چیزی از آن کاسته شود.(78) سپس خداوند خبر داد که احتیاط، انسان را از تقدیر نجات نمیدهد و هرکس در خانه بنشیند تا از مرگ و مشکلات در امان بماند، نشستن او چیزی را از وی دور نمیکند. پس فرمود: (﴿أَيۡنَمَا تَكُونُواۡ يُدۡرِككُّمُ ٱلۡمَوۡتُ﴾) مرگ، شما را در هر زمان و مکانی درمییابد. (﴿وَلَوۡ كُنتُمۡ فِي بُرُوجٖ مُّشَيَّدَةٖ﴾) اگر چه در قصرهای محکم و منازل بلندی باشید. همۀ این مطالب، تحریک و تشویق است برای جهاد در راه خدا. پس گاهی با بیان فضل و پاداش آن، و گاهی باترساندن از عقوبت ترک آن، و گاهی با خبر دادن از اینکه کسانی که نشستهاند و به جهاد نمیروند ماندنشان مرگ را از آنها دور نمیکند، و گاهی با آسان کردن راه جهاد، مسلمانان را تشویق مینماید. سپس فرمود: (﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَةٞ...﴾) خداوند از کسانی خبر میدهد که در جهل و نادانی به سر میبرند، همانهایی که از پیام و رسالت پیامبران رویگرداناند، و با آنان مخالفاند. و زمانیکه از نیکی و فراوانی اموال و فرزندان و سلامتی برخوردار باشند، میگویند: (﴿وهَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾) این از جانب خدا است، و اگر مصیبت و مشکلی به آنها برسد و دچار قحطی و فقر و بیماری و از دست دادنِ فرزندان و دوستان گردند، میگویند: (﴿هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِكَ﴾) ای محمد! صلی الله علیه وسلم این به سبب چیزی است، که تو پیش ما آوردهای. آنها پیامبر را به فال بد گرفتند، همانطور که ملتهای دیگر نیز پیامبران خدا را به فال بد گرفتند. چنانچه خداوند از قوم فرعون خبر داده و میفرماید:﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواۡ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَطَّيَّرُواۡ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ﴾ هرگاه خیر و نیکی به آنها روی میآورد، میگفتند: ما شایستۀ آن هستیم، و اگر دچار مشکل و بدی میشدند، به موسی و کسانی که با او بودند شگون بد میزدند. و قوم صالح گفتند:﴿ٱطَّيَّرۡنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ﴾ تو و کسانی که همراهت هستند، شوم میباشند. و قوم یاسین به پیامبرانشان گفتند:﴿إِنَّا تَطَيَّرۡنَا بِكُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواۡ لَنَرۡجُمَنَّكُمۡ﴾ ما مشکلات را، از بدی شما میدانیم و اگر باز نیایید، شما را سنگسار خواهیم کرد. پس وقتی دلهایشان در کفر مشابه یکدیگر است، گفتار و کردارشان نیز مشابه گشته است. و هرکس که حاصل شدن بدی، یا از بین رفتن خوبی را به تمام آنچه پیامبران آوردهاند یا به برخی از آن نسبت دهد، در این مذمت وخیم داخل است. خداوند متعال در پاسخ آنها فرمود: (﴿قُلۡ كُلّٞ﴾) بگو همه چیز؛ نیکی و بدی و خیر و شر، (﴿مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾) ناشی از تقدیر و قضای الهی و آفرینش اوست. (﴿فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ﴾) پس این مردمان را که سخن باطل میگویند، چه شده است؟ (﴿لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا﴾) که هیچ سخنی را نمیفهمند، و به فهمیدن آن نزدیک نمیشوند، و یا آن را جز بهصورتی ضعیف و نارسا نمیفهمند. به هر حال آنها به سبب عدم فهم و درک صحیحشان، از خدا و پیامبرش مورد مذمّت و سرزنش قرار گرفتهاند. و این نفهمی و نادانی آنان، به سبب کفر و رویگردانیشان است. در ضمن کسانی که سخن خدا و پیامبرش را میفهمند، ستایش شدهاند. نیز این آیه، آدمی را به فهمیدن و بهدست آوردن اسباب فهم کلام خدا و پیامبر، از قبیل: تأمل و اندیشیدن در سخن خدا و پیامبر، و در پیش گرفتن راههایی که انسان را به سخن خدا و پیامبر میرساند، تشویق میکند. پس اگر آنها سخن خدا را میفهمیدند، میدانستند که خیر و شر و خوبی و بدی همه بر اساس تقدیر الهی است و هیچ چیز از دایرۀ تقدیر و قضای الهی بیرون نیست. و میدانستند که پیامبران و آنچه که پیامبران آوردهاند، عامل شر و بدی نمیباشند؛ زیرا پیامبران مبعوث شدهاند تا منافع دنیا و آخرت انسانها را تأمین کنند.(79) سپس خداوند متعال فرمود: (﴿مَّآ أَصَابَكَ مِنۡ حَسَنَةٖ﴾) اگر در دنیا و دین به تو نیکی و خوبی برسد، (﴿فَمِنَ ٱللَّهِ﴾) از جانب خدا است و خداوند آن را به تو ارزانی داشته، و اسباب آن را برایت آسان نموده است. (﴿وَمَآ أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٖ﴾) و بدی و شرّی که در دین و دنیا به تو میرسد، (﴿فَمِن نَّفۡسِكَ﴾) از جانب خودت میباشد؛ یعنی به سبب گناهان و کارهایت است، و آن دسته از گناهانت که خداوند آنها را مورد عفو قرار میدهد و نمیگذارد اسباب شر شما شوند، بیشترند از آن دسته از گناهانی که موجب شر و بدی برای شما میگردند. پس خداوند متعال درهای احسان و بخشش خویش را به روی بندگانش گشود، و به آنها دستور داد به فضل و بخشش الهی درآیند، و به آنها خبر داد که گناهان مانع رسیدن فضل و بخشش الهی به انسان میگردند. پس هر گاه بنده گناهی را انجام دهد، کسی را جز خودش ملامت نکند، چون او مانع رسیدن فضل خداوند گردیده است. سپس خداوند از فراگیری رسالت پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم خبر داده و میفرماید: (﴿وَأَرۡسَلۡنَٰكَ لِلنَّاسِ رَسُولٗاۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا﴾) و تو را به عنوان پیامبر برای [همۀ] مردم فرستادهایم، و کافی است که خدا گواه باشد. و خداوند با یاری کردن تو بهوسیلۀ معجزات آشکار و دلایل روشن، گواهی میدهد که تو پیامبر بر حق خدا هستی. و این بزرگترین شهادت و گواهی است. همان طور که خداوند متعال فرموده است:﴿قُلۡ أَيُّ شَيۡءٍ أَكۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِيدُۢ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ﴾ بگو: «چه چیزی بزرگترین گواهی است؟» بگو: «خدا میان من و شما گواه است.» پس وقتی که دانسته شد خداوند دارای علم و آگاهی و قدرت کامل و حکمت فراوان است و پیامبرش را یاری میدهد، به یقین باید دانست که او پیامبر خدا است. و اگر سخنانی را به دروغ به خدا نسبت داده بود، خداوند او را میگرفت و رگ گردنش را قطع میکرد.
4 Abdolmohammad Ayati
هر خيرى كه به تو رسد از جانب خداست و هر شرى كه به تو رسد از جانب خود تو است. تو را به رسالت به سوى مردم فرستاديم و خدا به شهادت كافى است
5 Abolfazl Bahrampour
هر خيرى به تو رسد از جانب خداست و هر بدى به تو رسد از خود توست، و تو را به عنوان پيامبر براى مردم فرستاديم، و اين بس كه خداوند گواه است
6 Baha Oddin Khorramshahi
هر خیری که به تو برسد از سوی خداوند است و هر شری که به تو برسد از خود توست، و تو را به پیامبری برای مردمان فرستادهایم و خداوند گواهی را کافی است
7 Hussain Ansarian
[ای انسان!] آنچه از نیکی به تو رسد، از سوی خداست و آنچه از بدی به تو رسد، از سوی خود توست. و [ای پیامبر! از نیکی هایی که از سوی ماست اینکه] تو را برای مردم به پیامبری فرستادیم، و گواه بودن خدا [بر پیامبریِ تو] کافی است
8 Mahdi Elahi Ghomshei
هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از خودِ توست، و ما تو را به رسالت برای مردم فرستادیم، و تنها گواهی خدا کافی است
9 Mohammad Kazem Moezzi
آنچه تو را از نکوئی رسد همانا از نزد خدا است و آنچه رسدت از بدی از خویشتن است و فرستادیم تو را برای مردم پیمبری و بس است خداوند گواه
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
هر چه از خوبيها به تو مىرسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست؛ و تو را به پيامبرى، براى مردم فرستاديم، و گواه بودن خدا بس است
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
هر چه از خوبی به تو رسد از خداست و آنچه از بدی به تو رسد، از تو است. و تو [:محمد] را به پیامبری، برای مردم فرستادیم و گواه بودن خدا کافی است
12 Mohsen Gharaati
[اى انسان!] هر نیکى به تو برسد، از خداست و هر بدى به تو برسد، از خودِ توست. و [اى پیامبر!] ما تو را براى مردم به رسالت فرستادیم و گواهى خدا [در این باره] کافى است
13 Mostafa Khorramdel
(ای پیغمبر!) آنچه از خیر و خوبی (از قبیل: رفاه و نعمت و عافیت و سلامت) به تو میرسد، از (فضل) خدا (بر تو) است؛ و آنچه بلا و بدی (از قبیل: سختی و بیماری و درد و رنج) به تو میرسد از خود تو است (و به سبب قصور و گناهی است که مرتکب شدهای). ما شما را به عنوان پیغمبری برای (هدایت همهی) مردم فرستادهایم، و کافی است که خداوند گواه (بر تبلیغ تو و پذیرش یا عدم پذیرش آنان) باشد
14 Naser Makarem Shirazi
(آری،) آنچه از نیکیها به تو میرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو میرسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم؛ و گواهی خدا در این باره، کافی است
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
هر نيكيى كه به تو رسد از خداست و هر بديى كه به تو رسد از خود توست. و تو را پيامبرى براى مردم فرستاديم و خدا گواهى بسنده است