وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ؛ هيچ بشري را نرسد که خدا جز به وحي يا از آن سوي پرده ، با او سخن گويد يا فرشته اي مي فرستد تا به فرمان او هر چه بخواهد به او وحي کند اوبلند پايه و حکيم است.
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ؛ همچنين کلام خود را به فرمان خود به تو وحي کرديم تو نمي دانستي کتاب و، ايمان چيست ولي ما آن را نوري ساختيم تا هر يک از بندگانمان را که بخواهيم بدان هدايت کنيم و تو به راه راست راه مي نمايي ،
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ؛ راه آن خدايي که از آن اوست هر چه در آسمانها و زمين است آگاه باشيدکه همه کارها به خدا باز مي گردد.
(51) وقتی که تکذیب کنندگانِ پیامبران، آنهایی که به خدا کفر ورزیده بودند، از روی تکبّر و سرکشی گفتند:﴿لَوۡلَا يُكَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِينَآ ءَايَةٞ﴾ چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا نشانهای برای ما نمیآورد. خداوند با این آیۀ کریمه به آنها پاسخ داد و بیان کرد که او فقط با بندگان برگزیدهاش؛ یعنی با پیامبران سخن میگوید، و سخن گفتن وی به صورتهای ذیل است: یا اینکه خداوند (﴿يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ﴾) از طریق وحی با پیامبر سخن میگوید که وحی را بر قلب او القا میکند بدون اینکه فرشتهای بفرستد، و بدون اینکه به صورت شفاهی با پیامبر سخن بگوید. (﴿أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ﴾) یا اینکه با پیامبر از پس پرده به صورت شفاهی سخن میگوید، آن طور که با موسی بن عمران کلیم چنین شد. (﴿أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُ﴾) یا اینکه خداوند به وسیلۀ قاصدی که فرشته است مانند جبرئیل یا کسی دیگر از فرشتگان با پیامبر سخن میگوید که آن فرشته -به فرمان خدا نه به دلخواه خود- هرآنچه را که خداوند بخواهد به پیامبر وحی میکند. (﴿إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ﴾) بدون شک ذات خداوند متعال والاست، و صفات او بلند مرتبه، و کارهایش بزرگ است، و او بر همه چیز چیره میباشد، و همۀ مخلوقات در برابر او سر تسلیم فرود آوردهاند. و با حکمت است و هر یک از مخلوقات و از آیینها را، در جای مناسب قرار میدهد.
(52) (﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَا﴾) همانگونه که به پیامبران پیش از تو وحی کردهایم، به تو نیز به فرمان خود روحی را وحی نمودهایم. و روح، همین قرآن کریم است.آن را روح نامید؛ چون به وسیلۀ روح تنها حیات و زندگی مییابند، همچنین به وسیلۀ قرآن دلها و ارواح جان و زندگی مییابند و منافع دنیا و دین را به دست میآورند. چون در قرآن خیر و دانش فراوانی وجود دارد. و این یک منّت و احسان محض از جانب خدا بر پیامبر و بندگان مؤمنش میباشد، بدون اینکه از سوی آنها وسیله و سببی باشد. بنابراین فرمود: (﴿مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ﴾) یعنی قبل از اینکه قرآن بر تو نازل شود، کتاب و ایمان را نمیدانستی؛ یعنی از اخبار کتابهای گذشته آگاهی نداشتی، و ایمان و عمل به قوانین و آیینهای الهی را نمیدانستی، بلکه بیسواد بودی و خواندن و نوشتن را بلد نبودی. پس این کتاب به نزد تو آمد که (﴿جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَا﴾) آن را نوری گردانیدهایم که به وسیلۀ آن، هرکس از بندگانمان را که بخواهیم هدایت میکنیم، و بندگان در تاریکیهای کفر و بدعت و هواپرستی به وسیلۀ آن راه را روشن مییابند، و با آن حقایق را میدانند، و به وسیلۀ آن به راه راست راهیاب میگردند. (﴿وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾) و بیگمان تو به راه راست هدایت میکنی؛ یعنی راه راست را برای آنها بیان مینمایی و توضیح میدهی، و آنان را به [در پیش گرفتن] آن تشویق میکنی، و آنها را از ضد آن باز میداری و میترسانی. سپس صراط مستقیم را تفسیر کرد و فرمود: (﴿صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾)
(53) یعنی: راهی که خداوند برای بندگانش قرار داده و به آنها خبر داده است که این راه، انسان را به خدا و به سرای بهشت میرساند. (﴿أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ﴾) بدان که همۀ کارهای خیر و شر به خداوند باز میگردد، پس هرکس را طبق عملش مجازات میکند؛ اگر عملش خوب باشد، به او پاداش خوب میدهد؛ و هر کس عملش بد باشد، سزای بد به او میدهد.
پایان تفسیر سوره شوری. پروردگار را شکر و سپاس می-گوییم که انجام این کار را برای ما ممکن ساخت و آسان نمود.
* * *