آنگاه همسرش (ساره) فریاد زنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «(من) پیر زنی نازا هستم (چگونه فرزند میزایم؟!) [ آن زمان حضرت ساره علیها السلام 99 ساله بود. (تفسیر قرطبی 17/47).]».
English Sahih:
And his wife approached with a cry [of alarm] and struck her face and said, "[I am] a barren old woman!" (Adh-Dhariyat [51] : 29)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
وقتی همسر ابراهیم علیه السلام این مژده را شنید درحالیکه از شادی فریاد و به صورتش سیلی میزد جلو آمد، و با تعجب گفت: آیا پیرزنی میزاید، بهعلاوه اینکه اساساً نازا بوده است!
2 Islamhouse
همسرش با فریاد [و شگفتى] پیش آمد و در حالى كه به صورت خود مىزد گفت: «پیرزنى نازا [فرزند میزاید]؟!»
3 Tafsir as-Saadi
Please check ayah 51:37 for complete tafsir.
4 Abdolmohammad Ayati
و زنش فريادزنان آمد و بر روى زد و گفت: من پير زالى نازايم
5 Abolfazl Bahrampour
و زنش فريادكنان سر رسيد و بر صورت خود زد و گفت: زنى پير نازا [چگونه بزايد]
6 Baha Oddin Khorramshahi
آنگاه زنش با آوایی [بلند] رو به او آورد و بر چهرهاش چک زد و گفت [چگونه فرزند بزایم که من] پیرزنی سترون هستم
7 Hussain Ansarian
در این میان همسرش [که مژده را شنیده بود] با فریادی [از روی تعجب] در حالی که به چهره اش زد سر رسید و گفت: پیرزنی نازا [و فرزند؟]
8 Mahdi Elahi Ghomshei
در آن حال زن ابراهیم (ساره) با فریاد شادمانی روی به آنها آورد و (از شوق) سیلی به صورت زد و گفت: (ای عجب) من زنی پیر و نازا هستم (چگونه پسری توانم زایید)
9 Mohammad Kazem Moezzi
پس روی آورد زنش با فریاد پس سیلی نواخت به چهره خویش و گفت پیرزنی نازا
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و زنش با فريادى [از شگفتى] سر رسيد و بر چهره خود زد و گفت: «زنى پير نازا [چگونه بزايد]؟»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس زنش پریشان (و فریادزنان) پیش آمد. پس سیلی بر چهرهی خود زد و گفت: «پیرهزالی نازایم (چگونه بزایم)؟»
12 Mohsen Gharaati
پس همسر ابراهیم [با شنیدن مژدهی فرزند] فریادکنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «پیرزنى نازا [چگونه صاحب فرزند شود]؟!»
13 Mostafa Khorramdel
همسرش جلو آمد، در حالی که (از تعجّب) فریاد میکشید و به صورت خود میزد و میگفت: من پیرزنی نازا هستم (مگر میشود در این سنّ و سال بزایم و فرزندی به دنیا بیاورم؟)
14 Naser Makarem Shirazi
در این هنگام همسرش جلو آمد در حالی که (از خوشحالی و تعجّب) فریاد میکشید به صورت خود زد و گفت: «(آیا پسری خواهم آورد در حالی که) پیرزنی نازا هستم؟!»
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
پس زنش- ساره- فريادكنان پيش آمد و بر روى خود زد و گفت: پيرزنى نازا [چگونه بزايد و پسرى آورد]؟