إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ چون منافقان نزد تو آيند ، گويند :، شهادت مي دهيم که تو پيامبر خدا هستي خدا مي داند که تو پيامبرش هستي و خدا شهادت مي دهد که منافقان دروغگويند
اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ از سوگندهاي خود سپري ساخته اند و از راه خدا اعراض کرده اند و به حقيقت ، ، آنچه مي کنند ناپسند است
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ اين بدان سبب است که ايمان آوردند ، سپس کافر شدند خدا نيز بر دلهاشان مهر نهاد و آنان در نمي يابند
وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ چون آنها را ببيني تو را از ظاهرشان خوش مي آيد ، و چون سخن بگويند به سخنشان گوش مي دهي گويي چوبهايي هستند به ديوار تکيه داده هر آوازي را بر زيان خود مي پندارند ايشان دشمنانند از آنها حذر کن خدايشان بکشد به کجا منحرف مي شوند ?
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ چون به آنها گفته شود که بياييد تا پيامبر خدا برايتان آمرزش بخواهد ،سر، مي پيچند مي بيني که اعراض و گردنکشي مي کنند.
سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ تفاوتي نکند ، چه برايشان آمرزش بخواهي و چه آمرزش نخواهي خدايشان نخواهد آمرزيد و خدا مردم نافرمان را هدايت نمي کند.
مدني و 11 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
(1) وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه آمد و اسلام در آن شهر گسترش یافت و قدرت گرفت، افرادی از اهالی مدینه از قبیلۀ اوس و خزرج به ظاهر خود را مؤمن نشان دادند و در باطن کافر بودند. آنها برای آنکه مقام و خون و اموالشان مصون بماند، چنین میکردند. پس خداوند صفتهایشان را بیان کرد که با آن صفات شناخته میشوند تا این گونه بندگان از آنها پرهیز کنند و آنان را بشناسند. پس فرمود: (﴿إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواۡ﴾) هنگامی که منافقان نزد تو آیند به دروغ میگویند: (﴿نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِ﴾) ما گواهی میدهیم که تو فرستادۀ خدا هستی. و این گواهی دادن منافقان، به صورت دروغ و نفاق است، با اینکه برای تأیید پیامبر خدا، نیازی به گواهی دادن آنها نیست. (﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ﴾) و چون خداوند میداند که تو فرستادۀ خدا میباشی، و خداوند گواهی میدهد که منافقان در گفته و ادعای خود دروغگویند و آنان حقیقتاً چنین باوری ندارند.
(2) (﴿ٱتَّخَذُوٓاۡ أَيۡمَٰنَهُمۡ جُنَّةٗ﴾) آنان سوگندهای خود را سپری قرار دادهاند که در پشت آن خود را از اینکه به نفاق متهم شوند محافظت میکنند. (﴿فَصَدُّواۡ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾) پس خودشان را از راه خدا بازداشته، و دیگران را نیز که از حالت آنها خبر ندارند از راه خدا بازمیدارند. (﴿إِنَّهُمۡ سَآءَ مَا كَانُواۡ يَعۡمَلُونَ﴾) به راستی چه بد است آنچه آنان میکنند -که به ظاهر خود را مؤمن نشان میدهند و در درون کافر هستند- و به دروغ قسم میخورند.
(3)((ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ﴾) آنچه نفاق را برای آنها آراسته، به این سبب است که آنان بر ایمان پایدار نمیمانند، بلکه ایمان آورده سپس کافر میشوند، پس بر دلهایشان مهر نهاده شد به گونهای که هرگز خیر وارد دلهایشان نمیگردد. (﴿فَهُمۡ لَا يَفۡقَهُونَ﴾) و آنچه را که به آنان سود میرساند درک نمیکنند، و آنچه که منافع آنها را تأمین میکند نمیشناسند.
(4) (﴿وَإِذَا رَأَيۡتَهُمۡ تُعۡجِبُكَ أَجۡسَامُهُمۡ﴾) و هنگامی که آنان را میبینی، زیبایی و خوش تیپی پیکر و بدنشان تو را به شگفتی وامیدارد. (﴿وَإِن يَقُولُواۡ تَسۡمَعۡ لِقَوۡلِهِمۡ﴾) و اگر سخن بگویند، به سخنان آنان گوش فرا میدهی؛ یعنی از بس که خوب حرف میزنند، از گوش دادن به سخنانشان لذّت میبری. پس بدن و گفتههایشان زیباست و انسان را شگفتزده میکند، امّا آن سوی این حرفها از اخلاق درست و رهنمود شایسته خبری نیست. بنابراین فرمود: (﴿كَأَنَّهُمۡ خُشُبٞ مُّسَنَّدَةٞ﴾) گویی آنها تختههایی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند؛ فایدهای ندارند و جز زیان چیزی از آنان عاید آدمی نمیشود. (﴿يَحۡسَبُونَ كُلَّ صَيۡحَةٍ عَلَيۡهِمۡ﴾) از آنجا که خیلی بزدل و ترسو هستند و دلهایشان ضعیف است و تردید در دلهایشان است و میترسند که کسی از تردید آنها آگاه شود، هر فریادی را بر ضد خود میپندارند. پس ایشان (﴿هُمُ ٱلۡعَدُوُّ﴾) دشمن حقیقیاند، چون دشمن آشکار و مشخّص بهتر و خطرش کمتر از دشمنی است که انسان متوجه آن نمیشود و با مکر و فریب، خود را دوست نشان میدهد در حالی که دشمن آشکار است. (﴿فَٱحۡذَرۡهُمۡۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ﴾) پس، از اینان برحذر باش، خداوند ایشان را بکشد، چگونه از دین اسلام بعد از آنکه دلایل آن روشن گردیده است به سوی کفری که جز زیان و بدبختی سودی به آنها نمیرساند منحرف میشوند؟
(5) (﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ﴾) و چون به این منافقان گفته شود: (﴿تَعَالَوۡاۡ يَسۡتَغۡفِرۡ لَكُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ﴾) بیایید تا پیغمبر خدا برای آنچه از شما سر زده است برایتان آمرزش بخواهد و احوال شما سامان یابد و اعمالتان پذیرفته شود. آنها به شدت امتناع میورزند، (﴿لَوَّوۡاۡ رُءُوسَهُمۡ﴾) و به نشانۀ امتناع از طلبِ دعا از پیامبر، سرهایشان را پیچ میدهند. (﴿وَرَأَيۡتَهُمۡ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسۡتَكۡبِرُونَ﴾) و آنها را میبینی به خاطر نفرتی که از حقّ دارند، از آن روی میگردانند، و آنها با خودبزرگبینی و با عناد و سرکشی، از پذیرفتن حقّ امتناع میورزند. پس حالت آنها به هنگامی که فراخوانده میشوند تا پیامبر برای آنها دعا کند، چنین است؛ و این از لطف خداوند نسبت به پیامبر است که آنها نزد پیامبر نیامدند تا برایشان طلب آمرزش نماید.
(6) (﴿سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ أَسۡتَغۡفَرۡتَ لَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ لَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ﴾) چون در حقّ آنان یکسان است که برایشان آمرزش بخواهی یا نخواهی؛ زیرا خداوند آنان را نخواهد بخشید، چون آنان قومی فاسق و منحرفاند، و از اطاعت خدا بیرون هستند، و کفر را بر ایمان ترجیح میدهند. بنابراین اگر پیامبر برای آنها طلب آمرزش نماید، فایدهای نخواهد داشت. همانطور که خداوند متعال میفرماید:﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ إِن تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ سَبۡعِينَ مَرَّةٗ فَلَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ﴾ برایشان آمرزش بخواه یا آمرزش مخواه؛ اگر هفتاد بار برای آنان طلب آمرزش کنی، هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشید. (﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ﴾) بیگمان، خداوند گروه فاسقان را هدایت نخواهد کرد.